کد خبر: ۷۹
۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

ماجرای نوجوانی که به خاطر یک جفت کفش اسکیت حافظ کل قرآن شد

به منزل مادربزرگم رفته بودم، بزرگ‌تر‌ها با هم صحبت می‌کردند. به خاطر ندارم که حرف سر چی بود که عموحسن برگشت و به من گفت تو حتی نمی‌توانی سوره توحید را حفظ کنی! این حرف به من سنگین آمد. می‌دانستم بزرگ‌ترین سوره قرآن، «بقره» نام دارد. جلوی جمع برگشتم و به عمویم گفتم می‌خواهی سوره بقره را حفظ کنم؟ عمویم خندید و گفت اگر حفظ کردی برایت یک جفت اسکیت می‌خرم. همین شد که حفظ قرآن را شروع کردم و درحالی‌که حتی روخوانی را هم تکمیل نکرده بودم، در کمتر از ۵۰ روز سوره بقره را حفظ کردم

 در کوچه‌پس‌کوچه‌های منطقه استعداد‌هایی است که بی‌شک کمتر شناسانده شده‌اند. شناسایی این استعداد‌ها در بخش‌های مختلف فرهنگی، هنری، ورزشی و... می‌تواند الگویی برای دیگر افراد باشد تا پی به توانمندی‌های نهانی خود ببرند.
واقعیت این است شکوفایی، نه رفتاری تک‌نفره که فرآیندی جمعی است. حرکتی که خانواده فرد می‌تواند نقش اساسی در ایجاد و راهبری آن داشته باشد. نمونه‌ای مناسب در این بخش خانواده حاتمیان‌پور از اهالی محله طبرسی شمالی هستند. این خانواده ۵ نفره، سه حافظ قرآن به جامعه دینی معرفی کرده‌اند. خانواده با فراهم‌سازی بستری دینی که نه با شعار، بلکه با رفتاری سنجیده همراه بوده زمینه معنویت‌گرایی را برای اعضای خود فراهم کرده است و در این بستر امن سه حافظ کلام وحی برپاخاسته و باعث افتخار خود، خانواده و جامعه پیرامونی‌شان شده‌اند.
فرزند پیشتاز در این خانواده پسر بزرگ‌تر بوده که توانسته هم خود به پیشرفت برسد و هم خواهر و برادر دیگرش را در این مسیر یاری دهد. سیدعلی حاتمیان‌پور حافظ کلام وحی در مرز هفده و هجده‌سالگی است و یک خواهر و برادر دیگر دارد. او علاوه بر حافظ بودن، قهرمان مسابقات رزمی کاراته در سطح بین‌المللی است و در سال‌های اخیر مسیر زندگی و تحصیل طلبگی را انتخاب کرده است.
 


از کی شروع به حفظ قرآن کردی؟

از کلاس دوم ابتدایی شروع به حفظ قرآن کردم. آن زمان نهایت خواندن و نوشتن فارسی را در مدرسه یاد گرفته بودم و حتی هنوز در سطح روخوانی قرآن هم نبودم!حدود هشت جزء از قرآن را حفظ کرده بودم. توقفی به وجود آمد بعد از چند سال توفیق پیدا کردم که ادامه مسیرم در حفظ کلام وحی را تا به سرانجام کار نهایی کنم. اکنون حدود ۱۲ سال است که با قرآن مأنوس هستم. سه سالی هم می‌شود که به حوزه علمیه می‌روم.  



چطور شد که سیدعلی کلاس دومی به حفظ قرآن رو آورد؟

این هم برای خودش حکایتی کودکانه دارد. جرقه ماجرا وقتی خورد که به منزل مادربزرگم رفته بودم، بزرگ‌تر‌ها با هم صحبت می‌کردند. به خاطر ندارم که حرف سر چی بود که عموحسن برگشت و به من گفت تو حتی نمی‌توانی سوره توحید را حفظ کنی! این حرف به من سنگین آمد. می‌دانستم بزرگ‌ترین سوره قرآن، «بقره» نام دارد. جلوی جمع برگشتم و به عمویم گفتم می‌خواهی سوره بقره را حفظ کنم؟ عمویم خندید و گفت: تو برو «قل هو ا...» را حفظ کن بعدش ادعای حفظ بقره را بکن. من که حسابی غیرتی شده بودم گفتم اگر حفظ کردم شما برایم چه‌کار می‌کنید؟ او خندید و گفت اگر حفظ کردی برایت یک جفت اسکیت می‌خرم. همین شد که حفظ قرآن را شروع کردم درحالی‌که حتی روخوانی را هم تکمیل نکرده بودم. به هر شیوه که بود در کمتر از ۵۰ روز سوره بقره را حفظ کردم.


بالأخره اسکیت‌ها را برایت خریدند؟

بله و البته مهم‌تر از اسکیت‌ها این بود که نشان دادم سیدعلی ادعای بدون عمل نمی‌کند. به خاطر دارم روزی مسابقه حفظ قرآن در مسجد برگزار می‌شد. به عمویم گفتم شما هم بیا و در بین تماشاچی‌ها بنشین و وقتی از من حفظ سوره بقره را می‌پرسند شاهد باش. اول که عمویم باور نمی‌کرد. به مسابقه آمده بود و به‌اصطلاح ما جوان‌ها وقتی دید برای پاسخ‌گویی پشت تریبون رفتم،متحیرانه به من نگاه می‌کرد!
همین شد که برنامه حفظ قرآن را ادامه دادم. بعدش با شیرینی حفظ قرآن رو به رو شدم. اول به عشق اسکیت و از سر لجبازی شروع کرده بودم، اما در ادامه طعم خوش قرآن را باروحم آرام‌آرام حس می‌کردم و انگیزه‌هایم ارتقا پیدا کرد. همین حس را توانستم بین خواهر و برادرم قسمت کنم و آن‌ها هم تمایل به حفظ قرآن پیدا کردند. به خاطر دارم در خانه حدود هشت جزء قرآن را حفظ کردم و خواهر بزرگ‌ترم هم انگیزه پیداکرده بود و در رقابت با من به حفظ قرآن پرداخت. ای‌کاش همه رقابت‌ها در جهت مثبت باشد.


حفظ قرآن را در خانه ادامه دادید؟

هر دو هشت جزء از قرآن را حفظ کرده بودیم که به دارالقرآن کوثر رفتیم. آنجا محفوظاتم را به ۲۰ جزء رساندم. درس‌هایم زیاد شده بود و مقداری تأخیر افتاد به درس طلبگی وارد شدم و در مدرسه سلیمانیه یکی از مدارس بنام مشهد در بخش علوم دینی مشغول به تحصیل شدم و بحث تکمیل محفوظاتم را از سر گرفتم. در این مدرسه حفظ قرآن یکی از برنامه‌های بااهمیت است. من هم در مدرسه باقی جزء‌ها را حفظ کردم و اکنون یک سال و نیم است که حافظ کل قرآن مجید هستم.


خانواده چقدر حمایتتان کردند؟

جرقه اول که از گفت‌وگوی اولیه با عمویم پیدا شد و وقتی خانواده‌ام دیدند که در این راه در حال تلاشم، من را تشویق کردند و همه گونه حمایتی که در توانشان بود از من دریغ نکردند. واقعیت این است وقتی نوجوانی بخواهد حافظ قرآن شود به کمک خانواده نیاز زیادی دارد. خوشبختانه در خانواده‌ای هستم که ارزش این مسئله را به‌خوبی می‌دانند و هرگونه امکاناتی که در توانشان بود را در اختیارم گذاشتند. از پدر و مادرم در این مسیر خیلی تشکر می‌کنم.


روال حفظ قرآن چگونه است؟

برای این کار کلاس‌های تخصصی با حضور استادان حافظ برگزار می‌شود، اما روال کار من بنا به آنچه توضیح دادم اختصاص به خودم داشت و کودکی که نهایت حمد و سوره را بلد بود وارد حفظ سوره بقره شده بود! معمولاً این‌گونه نیست و توصیه می‌شود که حفظ قرآن از جزء آخر که دربردارنده سوره‌های کوتاه (قصار السور) است آغاز شود.

در دوره‌ای که در دارالقرآن کوثر به حفظ می‌پرداختم در خدمت استادان آزموده و کاربلدی بودم. استاد علی نظریان به من کمک شایان توجهی داشتند. این دوره حدود شش سال طول کشید و راهنمایی‌ها در مسیر تثبیت محفوظاتم کمک‌رسان بود. در دوره‌ای که به مدرسه سلیمانیه آمدم استاد محمدی‌نیا و کاظمی به من کمک کردند.


آیا حفظ قرآن کاری سخت و طولانی است؟

واقعیت این است که حفظ قرآن کار سختی نیست. مسئله به اراده و علاقه فرد برمی‌گردد. اصولاً برای کسی که کاری را دوست داشته باشد سختی معنا ندارد. مسئله به اراده و علاقه فرد برمی‌گردد. درباره طولانی بودن مسیر حفظ هم باید بگویم ماجرا باز به خود فرد برمی‌گردد. باید دید که فرد چه ایده و برنامه‌ای دارد. افرادی هستند که برای حفظ زمانی دوساله را در نظر می‌گیرند. عده‌ای سه سال وعده‌ای هم بیشتر. عده‌ای هم بوده‌اند که درزمانی کمتر به این مهم رسیده‌اند که به برنامه‌ریزی و مقدار وقتی‌که هرروز به حفظ می‌پردازند برمی‌گردد.


به نظر شما حفظ قرآن چه فایده‌ای در زندگی دارد؟

از همان زمانی که به این کار اقدام کردم کمک خدا را حس کردم. الآن به هرجایی که رسیده‌ام و هر اتفاق خوبی که در مسیر زندگی برایم روی‌داده اگر با دقت جست‌وجو کنید می‌بینید که به قرآن و حفظ قرآن برگشت پیدا می‌کند. وقتی شما وارد این وادی می‌شوید اصولاً فضایی معنوی شما را در برمی‌گیرد و موارد منفی مجال پیدا نمی‌کنند که در ذهن شما حضور پیدا کنند. به طور ناخودآگاه فردی که با قرآن مأنوس می‌شود با دیگران در بخش کردار، اندیشه و رفتار متفاوت می‌شود و سعی می‌کند رنگ و بوی قرآن در همه حرکاتش وجود داشته باشد. منش و رفتار فرد پس از حفظ قرآن در مسیر زندگی با دیگران متفاوت می‌شود و اگر نشود باید در خودش تجدیدنظر کلی بکند! حفظ قرآن در خانواده هم مؤثر است. من برادر و خواهر کوچک‌تر از خودم دارم. آن‌ها وقتی می‌بینند برادر بزرگ‌ترشان در این وادی واردشده است ناخودآگاه الگویی مثبت برایشان شکل می‌گیرد البته کار خودم سخت‌تر می‌شود و باید دائم مراقب این الگو باشم و آبروی قرآن و کلام وحی را با رفتارم زیر سؤال نبرم. حتی خواهر بزرگ‌ترم هم پس‌ازاینکه دید من وارد حفظ قرآن شدم تشویق شد و او اقدام به این روش نیکو کرد. الآن برادر کوچک‌ترم که کلاس سوم ابتدایی است همان راهی را شروع کرده که من در دوران ابتدایی آغاز کرده بودم و از اینکه توانسته‌ام الگویی در کار نیکو برای آن‌ها باشم خوشحالم. همین برادر کوچک‌ترم حدود ۴ جزء تا به امروز حفظ‌شده است. وقتی می‌بینم او هم پا به‌پای من به تثبیت و تکرار محفوظاتش می‌پردازد قند توی دلم آب می‌شود. من که برادر بزرگ‌ترم چنین حسی دارم، ببینید پدر و مادرم چقدر دلشان شاد است که همه فرزندانشان اهل قرآن شده‌اند. این هم از برکات حفظ قرآن است که خانواده‌ای هم‌جهت درراه خیر به وجود آورده است.


چه توصیه‌هایی به افرادی که می‌خواهند حافظ قرآن بشوند دارید؟

هرکسی که شروع به حفظ قرآن می‌کند باید هم علاقه داشته باشد و هم استعداد. باید فردی که می‌خواهد گام به این مسیر بگذارد بداند که حفظ قرآن و همیشه حافظ ماندن کاری یک‌روزه و دوروزه نیست و عملی مستمر است و باید انگیزه‌های قوی داشته باشد. باید بداند که با چه هدفی وارد این وادی می‌شود و اراده‌اش را هم تقویت کند. راه‌های مختلفی برای تقویت اراده هست. باید در این موارد تحقیق کند تا اراده‌اش محکم شود. اینجا وادی آدم‌های خسته و تنبل و بی‌استعداد نیست. هم باید خدا کمک کند و هم خود فرد به خودش باید کمک برساند وگرنه بین کار می‌ماند و همان مقداری را هم که حفظ کرده به علت بی‌ارادگی و تمرین مستمر نداشتن فراموش می‌کند. همچنین باید خطاب به افرادی که تازه‌وارد این مسیر می‌شوند بگویم که مسیر حفظ قرآن را افراد دیگری پیش از آن‌ها شروع کرده و به کمال آن رسیده‌اند. فرد باید متواضعانه چشم و گوش داشته باشد تا از تجربیات استادان و پیش‌کسوتان استفاده کند تا مجبور نشود که تجربیات آن‌ها را دوباره تجربه کند. به‌هرحال هر کاری سختی دارد و باید سختی این کار را هدف خاص و انگیزه‌ای که هر کس در دل دارد به‌آسانی تبدیل کند.


درباره معانی و تفسیر قرآن چه کرده‌اید؟

من هم‌زمان با حفظ به ترجمه آیات توجه داشتم و همان موقع به تعبیری ترجمه قرآن را هم به خاطر می‌سپردم. الآن اگر مفهوم کلی هر صفحه یا آیه را از من بپرسید در خاطر دارم. در سال‌های اخیر هم که به طلبگی وارد شدم تسلط بیشتری به مفاهیم و معانی قرآن پیدا کردم. البته می‌دانید که ظاهر کلام را می‌شود یک‌مرتبه حفظ کرد، اما باطن و عمق معنا هر روز که باقرآن سروکار داریم و درباره آن تأمل می‌کنیم بیشتر کشف می‌شود. البته باید این روحیه و فهم را داشت که ما صرفاً حافظ ظاهر آن هستیم و باید حفظ معنا و مفهوم را همیشه در نظر داشته باشیم و این کار، هم به بخش نظری برمی‌گردد و هم عملی. هر دو بخش پایان‌ناپذیر 
است.


آیا به تدریس قرآن هم می‌پردازید؟

در همان مدرسه علمیه‌ای که درس می‌خوانم (سلیمانیه) به کار تدریس می‌پردازم. اصولاً نظام طلبگی این‌گونه است که کتاب را وقتی تمام می‌کنیم آنچنان باید به آن مسلط شویم که توانایی تدریس آن را داشته باشیم. من کلاس حفظ قران دارم. شاگردانم عموماً بیش از ۱۰ جزء حفظ دارند.


برنامه مرور قرآن را چگونه انجام می‌دهید؟

این روال را همه حافظان دارند و روزانه به‌مرور محفوظاتشان می‌پردازند. حافظانی که تازه برنامه حفظ را نهایی کرده‌اند باید تا ۴ جزء قرآن را مرور کنند، اما بعد از مدتی نیاز به‌مرور در این اندازه نیست. من الآن روزی تا دو جزء قرآن را مرور می‌کنم.


به ورزش هم می‌پردازید؟

بله! حدود ۱۰ سالی هست که به کاراته در سبک کیوکوشین می‌روم. می‌شود گفت هم‌زمان با شروع به حفظ قرآن به کلاس رزمی هم رفته و هنوز هم ادامه می‌دهم. البته الآن متأسفانه کرونا آمده و باشگاه‌ها تعطیل‌شده است. قبل از کرونا سه جلسه به باشگاه می‌رفتم و هر جلسه نزدیک به دو ساعت ورزش سنگین انجام می‌دادم. الآن در خانه تمرین ورزشی می‌کنم که بدنم با تنبلی خو نگیرد. امیدوارم باهمکاری مردم و عنایت خداوندی این بیماری از همه جهان رخت بربندد و همه بتوانیم به‌راحتی به کارهایمان ازجمله ورزش بپردازیم.


درباره مقام‌هایی که در ورزش کسب کردید بگویید

دو سال قبل در مسابقات بین‌المللی کیوکوشین کاراته که در تهران برگزار می‌شد صاحب‌عنوان سوم شدم. سال‌های ۹۴ و ۹۵ هم مقام کشوری داشتم. چندین عنوان استانی هم دارم. در مسابقات انتخابی برای شرکت در رقابت‌های ژاپن اول شدم.


آیا تابه‌حال کوشش کرده‌اید حافظان قرآن ورزشکار بشوند و یا برعکس؟

بخش درخورتوجهی از مخاطبان و همراهان هرروزه من، طلابی هستند که با آن‌ها در مدرسه علمیه حضور داریم. ذیل نظر مدرسه، باشگاهی ورزشی داریم. من آنجا تمرین ورزشی می‌کنم و سعی می‌کنم دیگر طلبه‌ها را هم تشویق کنم که به باشگاه بیایند و به‌طور مستمر ورزش کنند. در آن باشگاه کلاس آموزش کاراته برای دیگر طلبه‌ها دارم.


در ایام کرونا چه می‌کنید؟

به برنامه‌های روزانه‌ام می‌پردازم. خوشبختانه دوره کردن آیات قرآن با کرونا منافات ندارد و در گوشه‌ای آرام و امن انجام می‌شود. مطالعه دروس حوزوی و دیگر عناوینی که علاقه‌مند هستم هم در این وضعیت ادامه دارد. ورزش را هم در خانه ادامه می‌دهم. این وضعیت باعث شده بیشتر در خانه بمانم و از این فرصت برای کمک به خانواده‌ام بیشتر استفاده کنم.


چگونه هم‌درس می‌خوانید و هم مرور قرآن دارید و هم ورزش در قالب حرفه‌ای انجام می‌دهید؟

اگر هر فرد برنامه‌ریزی داشته باشد می‌تواند کار‌های متفاوتی انجام دهد. می‌شود از وقت‌هایی که بیشتر به بیهودگی می‌گذرد، کاست و به برنامه‌های پرفایده پرداخت. اگر برنامه‌ریزی داشته باشید به موفقیت‌های گوناگون می‌توان رسید و بازهم وقت اضافه آورد، اما وقتی بی‌برنامه هستیم می‌بینیم که برای انجام پیش‌پاافتاده‌ترین کار‌ها هم زمان مناسب نداریم.


درباره تلاشی که برای قرآنی شدن خانواده کرده‌اید بگویید؟

به نظرم کار خاصی لازم نیست! انسان اگر خودش را جمع‌وجور کند و به هر پایه‌ای از موفقیت برسد دیگر افراد هم تشویق می‌شوند همان راه را بروند. در خانواده مابین بچه‌ها برای حفظ قرآن و رسیدن به دیگر موفقیت‌ها رقابت وجود دارد. به تعبیر قرآن ما در کار‌های خوب سعی می‌کنیم از همدیگر جلو بزنیم.
با برادرم و خواهرم جلساتی داریم و اگر نیاز به کمک در حفظ قرآن داشته باشند مضایقه نمی‌کنم. باهم مباحثه‌های قرآنی داریم و سعی می‌کنیم راه را برای هم هموار کنیم.


حرف نگفته‌ای هم مانده است؟

این حرف بار‌ها گفته‌شده، اما من هم می‌خواهم آن را تکرار کنم. مسئولان فرهنگی باید برنامه‌ریزی‌های جدی برای نوجوانان داشته باشند تا وقت‌هایشان به بیهودگی نگذرد. ای‌کاش فضایی باشد که نوجوانان بتوانند در کار‌های نیکو بنا به علاقه‌ای که دارند پیشرفت کنند تا آینده کشور آینده‌ای مثبت باشد. نسل جوان ما به کار جدی در بخش حفظ قرآن و ورزش نیاز دارد.

 

کلمات کلیدی
ارسال نظر