کد خبر: ۱۰۶۹
۰۶ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

شروع نویسندگی نوجوان محله امام هادی(ع) با «آرزوی مادرم»

نیلوفر موسوی می‌گوید: زمان نوشتن انشا به دنیای کلمات وارد می‌شدم. وقتی نوشته‌ام را در کلاس می‌خواندم معلم و بچه‌ها لذت می‌بردند. اوایل دبیرانم فکر می‌کردند نوشته‌ها کار خودم نیستند اما به مرور متوجه علاقه‌ام شدند و من را تشویق به نوشتن داستان کردند.

نیلوفر موسوی، نوجوان 17ساله محله امام هادی(ع) سال98 اولین کتاب داستان خود را به نام «آرزوی مادرم» به چاپ رسانده و اکنون در حال نوشتن دومین کتابش به زبان انگلیسی برای کودکان است. او به خواندن کتاب و نوشتن داستان علاقه زیادی دارد و دوست دارد در آینده یکی از نویسندگان موفق کشورمان شود.

 

ورود به دنیای کلمات با انشا

نیلوفردانش‌آموز رشته علوم انسانی است و در دبیرستان سپیده نمازی‌خواه درس می‌خواند. مادرش مشوق اصلی او در نوشتن است. او از همان کودکی کتاب‌های داستان زیادی برای دخترش می‌خریده تا مطالعه کند. نیلوفر می‌گوید: «نزدیک به 300کتاب داستان در رده‌های سنی مختلف دارم.

تا قبل از اینکه به مدرسه بروم و کتاب بخوانم آن‌ها را ورق می‌زدم و عکس‌های آن‌ها را می‌دیدم و خودم داستان آن را تعریف می‌کردم. مادرم هر سال کتاب‌های جدیدی برایم تهیه می‌کند و از خواندن آن‌ها لذت می‌برم. » یکی از درس‌های مورد علاقه نیلوفر از مقطع سوم به بعد انشا بوده است: «زمان نوشتن انشا به دنیای کلمات وارد می‌شدم. وقتی نوشته‌ام را در کلاس می‌خواندم معلم و بچه‌ها لذت می‌بردند. اوایل دبیرانم فکر می‌کردند نوشته‌ها کار خودم نیستند اما به مرور متوجه علاقه‌ام شدند و من را تشویق به نوشتن داستان کردند.» نیلوفر در طول این سال‌ها مطالعه خود را بیشتر کرده و کتاب‌های بیشتری خوانده است. محتوای کتاب‌های مورد علاقه‌اش بیشتر پندآموز است و تلاش می‌کند داستان‌هایش نیز همین‌گونه باشند. او قهرمان داستان‌هایی را دوست دارد که برای رسیدن به هدف خود تلاش می‌کنند و مشکلات سد راهشان نمی‌شوند.

او قهرمان داستان‌هایی را دوست دارد که برای رسیدن به هدف خود تلاش می‌کنند و مشکلات سد راهشان نمی‌شوند

 

کتاب دوم، داستانی به زبان انگلیسی

نیلوفر از یازده سالگی به‌طور جدی شروع به نوشتن کرده است. مخاطب نوشته‌هایش مادر و خانواده مادری‌اش هستند. آن‌ها او را تشویق می‌کنند تا هدفش را جدی‌تر دنبال کند. 14ساله که بود با خانواده‌اش برای سکونت به محله امام هادی(ع) آمدند و در این محله با ام‌البنین عباس زاده ناشر «آخ جون کتاب» آشنا شد. می‌گوید: «خانم عباس‌زاده داستان‌هایم را خواند و کمک زیادی کرد تا اولین داستانم را بنویسم و آن را چاپ کنم.»

موضوع داستان اولین کتابش به آرزوی مادرش، یعنی نویسنده شدن نیلوفر برمی‌گردد. نیلوفر با کمک خانم عباس‌زاده این آرزو را به داستانی هیجان‌انگیز و شاد تبدیل کرده است تا مخاطبانش با علاقه این کتاب را بخوانند. می‌گوید: «کتاب 24صفحه است. سعی کردم از جملات کوتاه و ساده برای نوشتن استفاده کنم تا کودکان از خواندن کتاب خسته نشوند.» او سعی کرده داستان کتابش آموزنده باشد و از فواید کتاب‌خواندن و دنبال کردن هدف‌ها‌ در این کتاب گفته است.

از این‌ها گذشته او از هفت سالگی زبان انگلیسی می‌خواند و قصد دارد کتابی به همین زبان برای کودکان بنویسد و کمک کند آن‌ها راحت‌تر حروف و کلمات انگلیسی را بیاموزند. می‌گوید: «نویسندگی و چاپ کتاب‌هایم شادی زیادی را برایم به ارمغان می‌آورند. خوشحالم که کتاب وسیله ارتباطم با مخاطبانم است چون تجربه زندگی و تخیلم را با آن‌ها سهیم می‌شوم.» نیلوفر معتقد است، اگر سنگ الماس سختی تراشیدن را تحمل نمی‌کرد ارزشمند و قیمتی نمی‌شد. او و هم‌سن و سال‌هایش نیز باید برای رسیدن به هدف سختی راه را تحمل کنند.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44