کد خبر: ۴۷۶۱
۲۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰

طرح مخترع مشهدی برای کاهش تصادفات جاده‌ای

محمد صباغ که متولد1340 و تحصیل کرده رشته برق صنعتی است، با ساخت دستگاه‌های صنعتی، به عملی‌کردن شعار اقتصاد مقاومتی همت گماشته است.

محمد صباغ که متولد1340 و در حال حاضر دانشجوی ترم2 برق صنعتی است، بدون داشتن حمایت دولتی، با ساخت دستگاه‌های صنعتی، به عملی‌کردن شعار اقتصاد مقاومتی همت گماشته است.

این شهروند محله ایثارگران که به گفته خودش از دوران نوجوانی در حال کسب تجربه در زمینه الکترونیک بوده و تاکنون دستگاه‌های متعددی را که نمونه ایرانی نداشته‌اند، ساخته است، حالا یک‌سال است برای بالابردن سطح علمی خود، راهی دانشگاه نیز شده تا پاسخ سوالات خود را پیدا کرده و بتواند در زمینه کار خود، پیشرفت بیشتری داشته باشد. با وی در زمینه تجربیات چندین ساله‌اش در حوزه اقتصاد مقاومتی گفتگو کردیم.

شیوه کاری صباغ به این صورت بوده که بر اساس نیازها و خلأهای شرکت‌ها، سازمان‌ها و کارخانه‌ها در زمینه الکترونیک، دست به طراحی و ساخت دستگاه‌های مختلف زده است. او که به مباحث الکترونیک، مکانیک و ماشین‌سازی آشناست، خودش دراین‌باره می‌گوید: «از سمت شرکت‌های خصوصی و یکی از ادارات دولتی، تا به حال، سفارش کار قبول کرده‌ام و دستگاه مورد نظر آن‌ها را ساخته‌ام؛ دستگاه‌هایی که نمونه خارجی داشته و باید هزینه‌های زیادی برای خریدش پرداخت می‌کردند. اما با ساخت نمونه ایرانی آن، هزینه بسیار کمتری را متحمل شدند.».


قطعه‌شناسی الکترونیک را در کارگاه یادگرفتم

اولین‌بار که وسیله‌‎ای الکترونیکی ساخته، در مقطع راهنمایی درس می‌خوانده و با استفاده از آن، میکروفن بی‌سیم را جایگزین میکروفن سیمی کرده است؛ «میکروفونی که مدیر مدرسه دستش می‌گرفت، سیمش خراب بود و من یک فرستندهFM  ساختم که مدیر بتواند با استفاده از آن، از طریق میکروفون بی‌سیم، صحبت کند. آن موقع البته این فرستنده وجود داشت، اما من با توجه به اینکه تا به حال ندیده بودم، آن را ساختم.».

کمی که بزرگ‌تر می‌شود و در دوران دبیرستان، به خاطر علاقه‌اش، در کارگاهی مشغول به کار می‌شود؛ «در سه‌راه کاشانی، کارگاهی بود که مسئولش آقایی به نام رمضانی بود. او در اداره مخابرات، شاغل بود و کارگاه تولیدی قطعات تلفن هم داشت. نصف روز مدرسه می‌رفتم و نصف روز هم، پیش ایشان کار می‌کردم. با آقای رمضانی صحبت کردم و گفتم جمعه‌ها می‌آیم و بدون حقوق کار می‌کنم اما شما قطعه‌شناسی الکترونیک را به من یاد بده. ایشان هم موافقت کرد و من در کارگاه او با قطعه‌ها کاملا آشنا شدم.»


هیچ‌وقت برای ثبت اختراع، اقدام نکردم

از دوران کودکی و نوجوانی خاطرات دیگری هم دارد؛ وقتی که برای خودش، ساعت نوری ساخته؛ «برای اینکه نماز صبح را خواب نمانیم، قطعه‌ فتوسِل را درست کردم که به نور حساس بود و حدود 45دقیقه تا نیم‌ساعت قبل از طلوع خورشید، هشدار می‌داد و ما از خواب بیدار می‌شدیم.».

تا به حال هیچ‌وقت برای ثبت دستگاه‌های خود به اداره ثبت اختراع و هیچ سازمان و نهاد دولتی دیگری مراجعه نکرده، چون امیدی به حمایت ندارد؛ «خاطره بدی هم در این زمینه دارم. وقتی نوجوان بودم یک‌بار یکی از طرح‌هایم را به سازمان پژوهش‌ها بردم که در ارتباط با موتور خودرو بود. مدیری که به او مراجعه کرده بودم به حالت تمسخر به من گفت چه جالب! مثل این است که شما سطل ماست را در دریا بریزی و بگویی چه دوغ خوبی شد.

من آن موقع سن و سال کمی داشتم و از این حرف خیلی ناراحت شدم. او حتی صحبت‌ها وتوضیحات من را درباره طرحم کامل گوش نداد که ببیند ادعای درستی می‌کنم یا نه. بعد از آن هم، هیچ‌وقت به اداره ثبت اختراع مراجعه نکردم چون از کسانی که این‌کار را کرده‌اند، شنیده‌ام خیلی سنگ‌اندازی می‌شود و حتی گاهی ممکن است حق و حقوقت پایمال شود.».


هزینه ساخت دستگاه، یک‌دهم نمونه خارجی شد

بعد از اینکه از خدمت سربازی برمی‌گردد، به دنبال ساخت ماشین‌های صنعتی می‌رود و اولین کارش را با شرکتی در تهران شروع می‌کند؛ «این شرکت، لوازم آرایشی و بهداشتی تولید می‌کرد و چون به مشکل مالی برخورد کرده بود، نمی‌توانست دستگاه‌های خط تولید خارجی را که قیمت زیادی داشتند، تهیه کند.

من دستگاه پرکن اسپری، دستگاه پرکن کرم دست و صورت و عطرافشان صنعتی را برای آن‌ها ساختم که هزینه‌ ساختشان حدود یک‌دهم نمونه خارجی‌شان بود. البته مسلما ظاهر این دو با هم تفاوت داشت، اما نیاز آن شرکت را برآورده می‌کرد و کار آن‌ها را پیش می‌برد.».

بعد از دوسال که به مشهد برمی‌گردد، با پیمانکار یکی از ادارات مهم دولتی، همکاری‌اش را شروع می‌کند و این همکاری هنوز ادامه دارد. صباغ تا به حال چندین دستگاه را به سفارش آنان آماده کرده، دستگاه‌هایی که کار آن‌ها قبلا با نیروی انسانی انجام می‌شد، الان به شکل مکانیزه صورت می‌گیرد.

دستگاه پرکن روغن کنجد برای کارخانه‌ای در یزد و دستگاه پرکردن قوطی‌های گواش در شیراز، از دیگر مواردی است که توسط صباغ ساخته شده است.


حمایت از مبتکران، باعث تحول کشور می‌شود

به گفته خودش، دستگاه‌های صنعتی‌ای که می‌سازد، کپی محسوب نمی‌شود؛ «من از دستگاه‌های خارجی کپی نمی‌کنم، معمولا هم این‌کار، امکان‌پذیر نیست، چون هر کشوری براساس امکانات خودش، دست به تولید دستگاه می‌زند و هنر واقعی نیز این است که با امکانات موجود، بتوانی این‌کار را انجام بدهی.».

شهروند مبتکر محله ایثارگران، درباره حمایت‌نشدن مخترعان و مبتکران ایرانی در داخل کشور حرف به میان می‌آورد و می‌گوید: «اگر این افراد حمایت می‌شدند و حق و حقوقشان در قبال ثبت و تولید و به‌کارگیری اختراعشان به آن‌ها پرداخت می‌شد، تحول بزرگی در کشور اتفاق می‌افتاد، اما در حال حاضر شاهد فرار مغزها هستیم و وقتی یک مخترع، آن سوی مرز می‌رود و مورد حمایت قرار می‌گیرد، دیگر افراد مبتکر و مخترع را هم تشویق می‌کند که مهاجرت کنند و فرار مغزها به این شکل اتفاق می‌افتد.».

 

اختراع درجهت اقتصاد مقاومتی

 

طرحی برای کاهش تصادفات جاده‌ای

طرح اجرانشده‌ای دارد که مطالعه زیادی رویش انجام داده، اما چون تضمینی وجود ندارد که طرحش اجرا شود یا حتی بعد از اجرا به نام خودش ثبت شود، تا به حال اقدامی برای عملی‌کردن آن انجام نداده است. خودش درباره طرحش این‌طور توضیح می‌دهد: «یک سیستم تلفیقی هشدار و فرمان را برای جلوگیری از حوادث جاده‌ای طراحی کرده‌ام که آمار این حوادث را بین 10 تا 50درصد می‌تواند پایین بیاورد.

در این سیستم تلفیقیِ هشدار و فرمان،  از یک‌سری وسایل الکترونیک ساده و ارزان برای طراحی استفاده کرده‌ام که در جاده‌ها نصب می‌شود و هزینه نصب آن به‌عنوان مثال از مشهد تا تهران، حدود 30میلیون تومان می‌شود که حدود یک‌چهارم دیه یک نفر در تصادف رانندگی است.».

صباغ با تاکید بر اینکه، با فوت یک فرد در تصادف‌های جاده‌ای خسارات سنگینی به خانواده و جامعه وارد می‌شود، عنوان می‌کند: «هزینه و خسارت تصادف‌های جاده‌ای که منجر به مرگ می‌شود، تنها به هزینه دیه که باید بیمه پرداخت کند، محدود نمی‌شود، بلکه هزینه‌های جانبی زیادی دارد. به عنوان مثال اگر فردی که فوت می‌‌کند، در سطح جامعه، یک مدیر یا کارآفرین باشد، ممکن است مجموعه کاری و افرادی که زیرنظر او کارمی‌کنند نیز کارشان را از دست داده و آسیب اقتصادی ببینند. با این تفاسیر، باید اقدامات اساسی برای کاهش آمار تصادفات جاده‌ای انجام بدهیم.».

او برای اجرای طرحش، نیاز به حامی دولتی دارد و انتظارش این است جلسه‌ای متشکل از چند مسئول تشکیل شود تا او بتواند طرحش را در آن نشست، مطرح کند و اطمینان داشته باشد تلاش‌هایش به نام فرد دیگری، بهره‌برداری نمی‌شود.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44