کد خبر: ۷۹۹۷
۱۷ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۰

گروه سرود شهید «ادواردو آنیلی»

ساعتی با اعضای گروه سرود «ادواردو آنیلی» که در لیگ سرود، رتبه دوم کشور را کسب کردند. این گروه شانزده‌نفره در محله میثم‌شمالی، نام یک شهید ایتالیایی را برای جمع خود انتخاب کرده‌اند.

بازیگوش هستند و چند‌دقیقه یک‌جا‌نشستن و ساکت‌ماندن برایشان از سخت‌ترین کار‌های دنیا به شمار می‌رود. آن‌قدر فرصت‌شناس هستند که از کمترین زمان برای شیطنت‌کردن و خندیدن استفاده می‌کنند.

اگر تذکر‌های گاه‌گدار حاج‌آقا به بچه‌ها نباشد، ظرف پنج‌دقیقه، صحن مسجد جوادالائمه (ع) در طبرسی‌شمالی‌۹ را می‌گذارند روی سرشان؛ پسربچه‌هایی که حتی پوشیدن کت‌وشلوار‌های شیک و نو‌نوار، نتوانسته آن‌ها را از دنیای شیرین کودکی و نوجوانی جدا کند و به رفتارشان ظاهری رسمی ببخشد.

آن‌ها با تمام سر‌به‌هوا‌بودنشان، برای علاقه مشترکی که دارند، آن‌قدر وقت گذاشتند و تمرین کردند که توانستند برای محله، شهر و استانمان افتخار بیافرینند، آن هم بدون آنکه رنگی از حمایت از‌سوی فلان اداره یا سازمان دیده باشند، نه در روز‌های تمرین و نه حالا که در سومین مرحله از لیگ سرود، موفق به کسب رتبه دوم کشور شده‌اند.

روایت ما از گروهی شانزده‌نفره در محله میثم‌شمالی که نام یک شهید ایتالیایی را برای جمع خود انتخاب کرده اند، از این قرار است.


به هر مسجدی رفتم، گروه سرود تشکیل دادم

روزی که پیکر «ادواردو آنیلی» زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» واقع‌در شهر فوسانوی ایتالیا کشف شد، کسی گمانش را هم نمی‌برد ماجرای زندگی این جوان اسلام‌خواه در دنیا بپیچد و افرادی، هزاران کیلومتر دورتر از خاک این کشور، یاد کسی را زنده نگه دارند که شیعه‌شدنش به مذاق خانواده میلیاردر او خوش نیامد.

از هر‌کدام از نوجوانانی که برای تمرین سرود به مسجد جوادالائمه (ع) آمده‌اند بپرسیم، با ادبیاتی ساده از مرگ مرموز ادواردو برایمان می‌گوید و اینکه اسم گروه سرودشان را طوری انتخاب کردند تا هر‌جا برای اجرا رفتند و برای کسی سؤال شد، قصه مظلومیت این جوان شیعه را تعریف کنند و نگذارند یاد او فراموش شود.

هر مسجدی می‌رفتم، گروه سرود تشکیل می‌دادم، با این نیت که بچه‌ها را جذب مسجد کنم

حرف‌هایمان با حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین حسین نیازجو، امام جماعت مسجد و مربی گروه که به اینجا می‌رسد، از تولد گروه می‌پرسیم و اینکه از میان این همه قالب برای کار فرهنگی، چرا سرود را انتخاب کرده است.

او زمان را به عقب برمی‌گرداند، به کودکی‌اش که در روستای «محمدسلطان» از توابع بیرجند سپری شد؛ «وقتی با بابا گوسفند‌ها را برای چراندن به کوه می‌بردیم، می‌دیدم که شعر می‌خواند. من هم صدایم خوب بود و مثل بابا شعر‌های محلی را زمزمه می‌کردم. به نوجوانی که رسیدم، کم‌کم به‌سمت خواندن برای اهل‌بیت (ع) گرایش پیدا کردم. طلبه که شدم، در وادی مداحی عمیق‌تر شدم و با برگزاری کلاس‌های مداحی تجربه‌ام بیشتر شد.»

به افتخار خدمتش در‌قالب امامت مساجد مختلف شهر اشاره می‌کند و صادقانه می‌گوید: به هر مسجدی می‌رفتم، گروه سرود تشکیل می‌دادم، با این نیت که بچه‌ها را جذب مسجد کنم. از آن‌ها تست صدا می‌گرفتم، اما نتیجه‌اش خیلی برایم مهم نبود و کسانی را که صدای خوبی نداشتند یا حتی تکلمشان مشکل داشت، در گروه می‌پذیرفتم.

این کار ادامه داشت تا اینکه در مسجد امام محمدباقر (ع)، سال‌ها ماندگار شدم و توانستم مدت طولانی‌تری روی استعداد کودکان و نوجوانان آن محدوده برای سرود، سرمایه‌گذاری کنم. از حدود دو سال پیش که به مسجد جواد‌الائمه (ع) آمدم کار را ادامه دادم، هم با تعدادی از بچه‌های پنج‌تن و هم نوجوان‌های محله طبرسی‌شمالی.

بازخورد‌های مثبت

روضه می‌شنیدند مگر؟! دلیل خیس‌شدن چشم‌های مخاطبانی که پای سرود‌های ملی‌مذهبی گروه می‌نشستند، چه بود؟

حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین نیازجو از واکنش‌هایی می‌گوید که از مردم حین اجرای سرود‌ها می‌دید، همچنین تأثیر مثبت مضمون شعر‌های انتخاب‌شده روی حال و هوای اعضای گروه. وقتی این بازخورد‌های مستقیم و غیر‌مستقیم را گذاشت کنار تأکید‌های رهبر معظم انقلاب در موضوع شعر و سرود، به این نتیجه رسید اهمیت راهی که انتخاب کرده، خیلی بیشتر از چیزی است که ابتدا تصورش را می‌کرد؛ بنابراین باید با انرژی مضاعفی روی کار وقت می‌گذاشت.

نتیجه این وقت‌گذاشتن‌ها که گاهی برای یک اجرا به هشت‌جلسه یک‌و‌نیم‌ساعته می‌رسد، شده است پیشنهاد‌هایی که از جا‌های مختلف برای اجرای سرود به دستشان می‌رسد؛ از مساجد و مدارس مشهد گرفته تا مراسمی که در دیگر شهر‌ها و استان‌ها برگزار می‌شود.

کسب رتبه دوم در سومین مرحله لیگ سرود ایران که به‌همت مرکز آوای انقلاب اسلامی وابسته به سازمان هنری رسانه‌ای اوج درحال برگزاری است، تازه‌ترین افتخاری است که این گروه کسب کرده و تا رسیدن به فینال مسابقات در دهه فجر امسال، تنها دو مرحله دیگر باقی است.

آن‌طور‌که آقای نیازجو یا به قول بچه‌های گروه «حاجی» می‌گوید، هزینه‌های گروه اعم از استودیو، رفت‌وآمد، تشویق مادی اعضا، سیستم صوت و... همه از محل هدایایی که گاهی برخی بانیان مراسم و مسابقات در نظر می‌گیرند، تأمین می‌شود.

 

اینجا همه چیز خاطره‌انگیز است

محمدمهدی جهانگیری ده‌ساله، از ساکنان میثم شمالی و دانش‌آموز دبستان شهید‌هروی‌نژاد، نیز یک‌ماهی می‌شود که به این گروه سرود پیوسته است و حس خوبش برای بارور‌شدن استعدادش در آوازخواندن را این‌طور با ما در‌میان می‌گذارد: در همین زمان کم، تقریبا هجده‌اجرا داشته‌ام با بچه‌ها. درس‌هایم آن‌قدر خوب است که جزو پنج‌شاگرد برتر کلاسمان هستم.

وقت‌هایی که با حاجی و بچه‌های گروه سرود می‌رویم شهربازی، خیلی خوش می‌گذرد

مامان و بابایم راضی‌اند که عضو گروه سرود بمانم. من هم حواسم هست شب‌هایی که تمرین داریم، دیروقت به خانه نیایم و ناراحتشان نکنم. وقت‌هایی که با حاجی و بچه‌های گروه سرود می‌رویم شهربازی، خیلی خوش می‌گذرد.

«خیلی خوش‌گذشتن»‌هایی که محمدمهدی می‌گوید، شبیه حس و حال خوبی است که الیاس زاهدی، محمد زارعی، محمدعلی نیازجو و دیگر اعضای گروه دارند. اینجا در این جمع کوچک، همه‌چیز برایشان خاطره‌انگیز است؛ چه زمان‌هایی که مجازی دور هم جمع می‌شوند و کار را پیش می‌برند، چه آن زمان که هدایای بانیان مراسم را دریافت می‌کنند و چه جریمه‌هایی که با رویکرد تربیتی برایشان وضع شده است و آن‌ها را موظف به رعایت قوانین گروه می‌کند.

تو عالی هستی‌

می‌گوییم کمی برایمان بخواند تا زیبایی صدایش را لمس کنیم و محمدصادق معینیان، دانش‌آموز دوازده‌ساله مدرسه تختی واقع‌در محدوده پنج‌تن، با چند بیت، وداع غم‌انگیز حضرت‌زهرا (س) و امیرالمؤمنین (ع) را برایمان ترسیم می‌کند.

او مثل دیگر اعضای گروه ادواردو آنیلی، با اعتماد‌به‌نفس صحبت می‌کند و حس کاملا مثبتی دارد از اینکه والدینش او را برای تمرین‌ها و اجراهایش تحسین می‌کنند. «تو عالی هستی!» جمله‌ای است که در قلب محمدصادق حک شده و او را مصمم کرده است همکاری با گروه سرود را ادامه بدهد. برایش مهم است که از درسش عقب نماند و نمره‌های خیلی خوبی که از اول ابتدایی گرفته است، دچار کاستی نشود.

* این گزارش یکشنبه ۱۷ دی‌ماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۵۳ در شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر