کد خبر: ۹۱۱۹
۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۰

زندگی آیدا قوسی با هنر قلاب‌بافی گره خورده است

برگزاری نمایشگاه «بافتنی با قلاب» برای آیدا قدوسی، حکم به‌حقیقت‌پیوستن یک باور را داشت. او باور دارد وقتی مشغول بافتن است، دغدغه‌هایش را فراموش می‌کند و فکرش آزاد می‌شود.

تفاوت میان انسان‌ها به تفاوت بین باورهای آنان برمی‌گردد. کسانی که به موفقیت می‌اندیشند و باورهای عالی دارند، سرانجام به مطلوب خود می‌رسند. تو هرچه را که به آن باور و یقین داشته باشی، جذب زندگی‌ات می‌کنی و برای خود رقم می‌زنی.

پس انسان‌هایی توانمندتر هستند که باورهای مثبت‌تر، بزرگ‌تر و سازنده‌تری دارند. باورهایی که روزی زمانِ به حقیقت پیوستن‌شان می‌رسد و می‌توان آن‌ها را دستاورد تلقی کرد.

برگزاری نمایشگاه «بافتنی با قلاب» برای آیدا قدوسی، حکم به‌حقیقت‌پیوستن یک باور را داشت. پاییز گذشته برای اولین‌بار به فکر برپاکردن نمایشگاهی از آثار بافتنی‌اش افتاد. اما وقتی آن را با اطرافیانش مطرح کرد، حرفش را جدی نگرفتند و حتی بعضی به او خندیدند.

نمایشگاه بافتنی کمتر به گوش کسی خورده بود؛ از طرفی آیدا در این زمینه تجربه‌ای نداشت و تازه چندماه بود به هنر بافتنی علاقه‌مند شده بود. اما یک‌سال، زمانی کافی بود تا این هنرمند جوان به بقیه ثابت کند، خواستن توانستن است و اگر انسان اراده کند، می‌تواند به خواسته‌ای که از نظر دیگران دور از ذهن است، دست پیدا کند.

در آخرین ماه از پاییز امسال، آیدا قدوسی هنرمند ساکن محله لشکر نمایشگاهی از آثار بافتنی خود را در نگارخانه سروش برپا کرد. نمایشگاهی که نمونه آن کمتر دیده شده است.  

 

انگشتان توانمند

وارد نمایشگاه که می‌شوی، با فضایی هنری روبه‌رو می‌شوی. هنری از جنس انگشتان توانمند که با میله‌‌های قلاب، توانسته زیبایی‌هایی را در‌معرض دید مخاطبان قرار دهد. انواع اشارپ‌ها(شنل) با مدل‌های متفاوت، ساق دست، کلاه و شال‌گردن، کیف و حتی بدلیجات بافتنی در این نمایشگاه دیده می‌شود. علاوه‌بر‌آن کار با کاشی نیز در بین آثار قدوسی در‌معرض دید قرارگرفته است. 

یکی‌از آثاردیدنی‌‌ این هنرمند، گلدان‌های شمعدانی است که با هنر قلاب‌بافی خلق شده‌اند و همان ابتدا توجه مخاطبان را جلب می‌کنند. شاید کمتر‌کسی در بین بازدیدکنندگان بتواند حدس بزند خالق این هنرها، تنها یک‌سال‌و‌نیم است که قلاب به‌دست گرفته و با این هنر اخت شده است.

ما هم وقتی از آیدا می‌پرسیم چند سال است قلاب‌بافی می‌کند، انتظار داریم بگوید از همان نوجوانی به این هنر علاقه داشته؛ اما او در پاسخ ما می‌گوید: «تا یک‌سال‌و‌نیم پیش نه بافتنی بلد بودم و نه علاقه‌ای به این کار داشتم.»  

 

یک گل سینه، ذوق من را بیدار کرد

«پس چه چیزی باعث شد لحظه‌های فراغتت را در یک‎‌سال‌و‌نیم‌گذشته با گرفتن قلاب و دوک نخی در دست، سپری کنی؟» آیدا در پاسخ این سوالمان جواب می‌دهد که: «یک اتفاق ساده سببش شد. مادرم ژاکتی خریده بود که گل سینه زیبایی روی آن بود.

من از این گل سینه خیلی خوشم آمد و چند روزی به این فکرمی‌کردم که آن را روی چه لباسی، می‌توانم استفاده کنم. بالاخره به سرم زدم برای خودم اشارپی ببافم و گل سینه را روی آن بزنم.»

آیدا قلاب‌به‌دست می‌گیرد و سعی می‌کند با حلقه‌هایی که پشت سر هم می‌انداخته، به طرح یک گل برسد، گل‌هایی به اندازه کف دست. بعد گل‌ها را به هم وصل و تعدادشان را کم‌و‌زیاد می‌کند تا به اشارپی سه‌گوش می‌رسد. لذت پوشیدن آن اشارپ که با دستان خودش بافته و استفاده از گل‌سینه‌ای که دوستش داشته، باعث می‌شود ذوق جدیدی در وجود آیدا بیدار شود.

 بعد ازآن توی خیابان و بازار و تلویزیون، هربار که چشمش به بافتنی می‌افتد، دقت می‌کند؛ «هیچ‌وقت کلاس نرفتم و از روی الگو هم نمی‌توانم ببافم. فقط دو مدل اشارپ را از خانمی که مغازه داشت، یاد گرفتم. نقشه بافت بقیه مدل‌ها را هم با خلاقیت و ذوق خودم طراحی کرده‌ام.  

 

آیدا قوسی با هنر بافتنی با قلاب زندگی می‌کند

 

چرا من نتوانم؟

ذهن خلاق، از کمترین امکانات برای به‌وجودآوردن اثری جدید استفاده می‌کند. وقتی کیف پول دستی آیدا کهنه می‌شود، به ذهنش خطور می‌کند که روکش بافتنی برای آن ببافد و دوباره آن را نو کند تا قابل استفاده شود. نتیجه کارش آن‌قدر زیبا می‌شود که هرکس آن را می‌بیند، توجهش جلب می‌شود. حالا روی میز وسط نمایشگاه، نمونه‌هایی زیبا از این کیف‌ها با رنگ‌های متفاوت دیده می‌شود.

از گل‌های شمعدانی‌ها که صحبت به‌میان می‌آید، می‌گوید: «یک‌بار گل‌های شمعدانی را دیدم که با فوم درست شده بود و به خودم گفتم چرا من نتوانم نمونه آن‌ها را ببافم.» حالا وقتی می‌خواهد به مناسبت‌های مختلف به دوستان و اطرافیانش هدیه بدهد، گل شمعدانی و بدلیجات بافتنی می‌دهد.

بانوی هنرمند محله لشکر که کارشناس رشته گرافیک است، کار خردکردن کاشی و طراحی روی آن را در دانشگاه آموخته و نمونه‌هایی از این هنر را نیز در کنار آثار بافتنی‌اش به‌نمایش گذاشته است.  

وقتی کیف پول دستی آیدا کهنه می‌شود، به ذهنش خطور می‌کند که روکش بافتنی برای آن ببافد و دوباره آن را نو کند 

 

هدف اصلی‌ام نمایش آثارم بود

ایده برگزاری نمایشگاه، حدود یک‌سال‌پیش به ذهنش خطور می‌کند و با این‌که کسی ایده‌اش را جدی نمی‌گیرد، او برای انجام این کار مصمم می‌شود و وقتی آذر امسال، کارت دعوت نمایشگاه را برای دوستان و اطرافیانش می‌فرستد، آنها تعجب می‌کنند.

انگیزه اصلی‌اش از برگزاری نمایشگاه را این‌گونه بیان می‌کند: «بین مردم این‌طور جا افتاده که بافتنی کار مادربزرگ‌هاست و برای جوانان، هنر جذابی نیست. من احساس می‌کردم هنرم دست‌کم گرفته می‌شود، به‌همین‌خاطر تصمیم گرفتم آن را در‌معرض دید دیگران قراردهم. در‌واقع من احتیاج به تعریف دیگران نداشتم، اما نیاز به تایید آنها داشتم و می‌خواستم زیبایی کارم را ببینند.»

برای برگزاری پنج‌روز‌و‌نیم نمایشگاه، مبلغ ۴۴۰ هزارتومان پرداخت کرده است و قبل از آن قصد داشته در نگارخانه چهارسوق با قیمت بسیار مناسب‌تر به برپایی این نمایشگاه اقدام کند که با کار او موافقت نکرده‌اند: شهرداری هنر بافتنی را جزو صنایع دستی محسوب نمی‌کند و به  من اجازه ندادند در نگارخانه چهارسوق نمایشگاه بزنم.

به همین‌خاطر با هزینه خیلی بیشتر در این نگارخانه، نمایشگاه زدم و تا به الان که روز آخر نمایشگاه است، تعدادبازدیدکننده‌ها درخور توجه بوده، اما فروشم پایین و حتی به‌اندازه هزینه برپایی نمایشگاه نیز نبوده است. با این وجود احساس می‌کنم به هدف خود که نمایش آثارم بود، رسیده‌ام و از این بابت راضی‌ام.   

 

با هنرم زندگی می‌کنم

آیدا قدوسی که طراح یک شرکت نیز هست، در اوقات فراغتش در خانه به کار بافتنی می‌پردازد و وقتی از او می‌پرسیم چطور با وجود این‌همه تفریحات و سرگرمی‌های امروزی که بین جوانان رایج است، برای این‌کار حوصله به خرج می‌دهد در جوابمان پاسخ می‌دهد: حوصله نمی‌کنم، زندگی می‌کنم. وقتی مشغول بافتن هستم، دغدغه‌هایم را فراموش می‌کنم و فکرم آزاد می‌شود.

 

* این گزارش چهارشنبه، ۲۶ آذر ۹۳ در شماره ۱۳۰ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44