کد خبر: ۹۵۱
۲۳ تير ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

کارگاه نجاری و پاتوق کتاب‌خوان‌ها و دوچرخه‌سوارها

سید امیر مظلومی می‌گوید: روح ما انسان‌ها با عناصر طبیعی آرام می‌شود، چوب یکی از بهترین عناصر است که پیغمبران ما هم با آن عجین بوده‌اند. من یک نجار هستم. اینجا هم کارگاه نجاری من بود که در آن برای امرار معاش کار می‌کردم. با تکه‌های چوب کتابخانه کوچکی ساختم و بیرون کارگاهم نصب کردم تا کتاب‌هایی را که دارم با مردم به اشتراک بگذارم. بعد از مدتی دیدم استقبال خوبی از کتابخانه کوچکم شد، به همین دلیل به فکر افتادم کتابخانه بزرگ‌تری را داخل کارگاهم درست کنم. همین فکر جرقه‌ای شد تا کارگاهم را جمع و این بخش از خانه‌ام را تبدیل به پاتوقی برای دورهمی کتاب‌خوان‌ها کنم.

اگر از سمت میدان شهید جوان در بوستان خطی بولوار شهید فکوری قدم زده باشید، حتما چشمتان به کتابخانه سرای محبت افتاده است که در حاشیه خیابان و روبه‌روی این پارک خطی قرار گرفته است. کتابخانه‌ای کوچک با یک در شیشه‌ای که معمولا چند جلد کتاب بیشتر در آن دیده نمی‌شود. با کمی فاصله از کتابخانه شیر آبی نصب شده که قد آن کوتاه‌تر از روال معمول است و کنارش هم آینه‌ای قدی است که رهگذران بی‌اختیار لحظاتی را روبه‌روی آن متوقف می‌شوند. 2،3لانه پرنده هم بالای در چوبی ورودی این سرا دیده می‌شود که خبری از پرنده در آن نیست. 

چند قلم آچار و تلمبه و ابزار تعمیر دوچرخه هم از دیوار آویزان است که با توجه به قیمتی‌بودنشان بدجوری جلب توجه می‌کنند. کوبه در نیمه‌باز را به نشانه ادب می‌کوبم و صاحب سرا را از ورودم باخبر می‌کنم. هم‌محلی‌ها سید امیر مظلومی را با عناوین مختلف می‌شناسند، یکی می‌گوید فعال فرهنگی است و دیگری او را با دوچرخه‌اش معرفی می‌کند. حامی حیوانات و دوچرخه‌سوار دوست‌دار محیط زیست هم از دیگر القاب اوست. اما مهم‌ترین عنوان سیدجعفر مظلومی، «صاحب پاتوق فرهنگی سرای محبت» است که بیماری کرونا نتوانسته مانع از اجرای برنامه‌های کتاب‌محور و انسان‌دوستانه آن شود، فقط سمت و سوی کارهایش تغییر کرده است.

 

پاتوقی از جنس آرامش چوب

وارد سرای محبت می‌شوم، تمام وسایل از چوب ساخته شده، کتابخانه‌ای که سرتاسر یکی از دیوارهای سرا را به خود اختصاص داده، میزهای بزرگی که تعداد زیاد آن‌ها نشان می‌دهد قبل از همه‌گیری کرونا پاتوق علاقه‌مندان به کتاب‌خوانی بوده، چرخ نخ‌ریسی و دست سازه‌های چوبی و کلی وسایل قدیمی که جنس طبیعی چوبشان به زیبایی این محیط افزوده است. سماور قدیمی و قوری سفالی که گوشه‌ای از سرا درحال قل قل هستند صمیمیت این فضای دوستانه را دوچندان کرده است. چندین دوچرخه هم در گوشه‌ای از سرا قرار گرفته که تکلیفشان بین این کتاب‌ها و چوب‌ها معلوم نیست. گوشه دنجی را انتخاب می‌کنم تا به تمام قسمت‌ها دید کافی داشته باشم و بتوانم درباره هر کدامشان از صاحب این پاتوق سوال کنم.

در کتابخانه کوچکی که بیرون از کارگاه است هر روز تعدادی کتاب می‌گذارم. مردم آن‌ها را برمی‌دارند، می‌خوانند و دوباره برمی‌گردانند. گاهی هم برنمی‌گردانند

 

کارگاهم را به کتابخانه تبدیل کردم

سیدجعفر مظلومی که با نام امیر شناخته می‌شود روی یکی از صندلی‌های چوبی پاتوق می‌نشیند و بدون مقدمه می‌رود سر اصل مطلب: «روح ما انسان‌ها با عناصر طبیعی آرام می‌شود، چوب یکی از بهترین عناصر است که پیغمبران ما هم با آن عجین بوده‌اند. من یک نجار هستم. اینجا هم کارگاه نجاری من بود که در آن برای امرار معاش کار می‌کردم. همان موقع با تکه‌های چوب کتابخانه کوچکی ساختم و بیرون کارگاهم نصب کردم تا کتاب‌هایی را که دارم با مردم به اشتراک بگذارم. بعد از مدتی دیدم استقبال خوبی از کتابخانه کوچکم شد، به همین دلیل به فکر افتادم کتابخانه بزرگ‌تری را داخل کارگاهم درست کنم. همین فکر جرقه‌ای شد تا کارگاهم را جمع کنم و این بخش از خانه‌ام را تبدیل کنم به پاتوقی برای دورهمی کتاب‌خوان‌ها. از 5سال قبل که این ایده را عملی کردم با استقبال خوبی روبه‌رو شدم و کم کم ایده‌های بیشتری را اجرا کردم.»

 

کتاب برای کودکان دوره‌گرد

مظلومی که با هنر دست خودش تک تک وسایل این کارگاه را ساخته درباره خالی بودن کتابخانه بیرون سرا می‌گوید: در کتابخانه کوچکی که بیرون از کارگاه است هر روز تعدادی کتاب می‌گذارم. مردم آن‌ها را برمی‌دارند، می‌خوانند و دوباره برمی‌گردانند. گاهی هم برنمی‌گردانند. شاید کتاب به دردشان می‌خورد و می‌خواهند آن را نگه دارند. گاهی وقت‌ها هم دوره‌گردها آن‌ها را برمی‌دارند و کیلویی می‌فروشند. مهم این است که کتاب آخر سر به دست کسی می‌رسد که آن را می‌خواند و این افراد هم عامل پخش کتاب‌های من هستند. اصلا به خاطر همین کتاب‌ها دوره‌گردها و زباله‌گردها پاتوق ما را خوب می‌شناسند. شیر آبی که بیرون نصب کرده‌ام قدی کوتاه‌تر دارد تا کودکان کار هم بتوانند به‌راحتی از آن استفاده کنند. در آینه خودشان را نگاه و مرتب کنند و خستگی‌شان را با فنجان چایی در کنند و باز به کارشان برسند. معمولا به آن‌ها قوطی پودر لباس‌شویی دستی می‌دهم تا به خانه ببرند و برای نظافت شخصی‌شان استفاده کنند. این اندک کاری است که از دستم برمی‌آید تا برای این کودکان و کارگران دوره‌گرد انجام دهم.

 

سرایی برای کار راه‌اندازی

او که به عنوان یک طبیعت‌گرد دوچرخه‌سوار در میان ورزشکاران شناخته شده است درباره کمک‌رسانی به رکاب‌زنان می‌گوید: این پاتوق را بیشتر ورزشکاران می‌شناسند. می‌دانند اینجا سرایی برای کار راه‌اندازی است. از شستن دست و رو و استفاده از سرویس بهداشتی و آب‌خوری گرفته تا صرف چای و رفع خستگی هیچ‌کدام مانعی ندارد. یک موکت و سجاده و مهر هم داریم تا رهگذران و ورزشکاران نمازشان را اینجا بخوانند. آن آچارها و تلمبه هم برای تعمیر سرپایی دوچرخه است که دوچرخه‌سواران زیادی از آن استفاده می‌کنند. این نکته را بگویم که من آدم پولداری نیستم، همان ابزاری را که بیرون گذاشته‌ام خودم در خانه‌ام ندارم اما با هزینه شخصی تهیه کرده‌ام و در اختیار دیگران گذاشته‌ام تا مردم هم استفاده کنند. این سرا ماهیانه حدود 5 میلیون تومان هزینه دارد که با مشارکت من و اهالی علاقه‌مند تأمین می‌شود.

 

جان هیچ گنجشکی مفت نیست

با همان آرامش خاص خودش ادامه می‌دهد: خوشبختانه معنی این همدلی را دزدها هم تا حدودی درک می‌کنند و تاکنون که به ابزار تعمیر دوچرخه دستبرد نزده‌اند. امیر مظلومی درباره هدفش از نصب لانه پرنده ها می‌گوید: آن لانه پرنده‌ها به‌طور نمادین نصب شده است تا یادمان باشد که شاید سنگ مفت باشد اما جان هیچ گنجشکی مفت نیست.

یکی دیگر از کارهایی که در این پاتوق انجام می‌شود تحویل گرفتن دوچرخه‌های قدیمی و اسقاطی است. امیر مظلومی این دوچرخه‌ها را تعمیر می‌کند، لاستیک نو می‌اندازد، آن‌ها را می‌شوید، نونوارشان می‌کند، به باربند و ابزار کار تجهیز می‌کند و تحویل افرادی می‌دهد که نیازمند شغل هستند اما وسیله نقلیه و سرمایه اولیه ندارند

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44