«استاد محله کوشش است.» همه او را به این وصف میشناسند و از مشتریهای دائمی و راضیاش هستند. محمدعلی نوروزی نزدیک به 40سال است که در محله کوشش صافکاری میکند. در واقع جزو اولین کسبه این محله بوده و از نوجوانی با ماشینها وقت میگذرانده است. او 64سال سن دارد و از 54سال پیش در کار صافکاری دست داشته است. جای تعجب ندارد؛ زیرا از دهسالگی تغییرات این شغل را دیده و با آن همگام شده است.
سکونت مردم مشهد درمحله کوشش از اوایل دهه۴۰شروع شد. در آنزمان بهدلیل اجرای قانون ممنوعیت تردد خودروهای سنگین دراطراف حرممطهر، گاراژهای مشهد از خیابان امامرضا(ع) به محله کوشش منتقل شدند و نام گاراژدارها را روی این محله گذاشتند، اما حوالی سال۱۳۸۰با انتقال گاراژها به بیرون ازمحدوده شهری به «کوشش» تغییر کرد.
احمد فتحی متولد 1334 در گذر زمان مویی سپید کرده است و تا به امروز، معرفت و محبت قدیمیها را با خود به همراه دارد. او که تا دوران جوانی در گاراژدارها زندگی کرده و اکنون ساکن خیابان پروین اعتصامی است، خاطرات زیادی از قدیم محله و دوران کاریاش در کارخانه قند شیرین به یاد دارد که با ما به اشتراک میگذارد.
امام رضا(ع)46 یکی از کوچههای قدیمی منطقه است که اکنون بیشتر ساختمانهای قدیم آن خراب و بازسازی شدهاند. در ابتدای این کوچه مغازههای تعمیرات ماشین و فروش لوازم یدکی بیشتر از هرچیزی به چشم میآید. این مغازهها سبب توقف خودروها شده و این کوچه مسکونی را شبیه پارکینگ کرده است.
مجتبی نوروزی مقدم یکی از کسبه محله کوشش ، 23سال است کارش صافکاری و خدمات بدنه اتومبیل است. کار او بیشتر با خودروهای تصادفی است و افرادی که دچار سانحه میشوند بهسراغش میروند تا خودروشان را درست کند.
سکونت مردم مشهد در محله کوشش از اوایل دهه چهل شروع میشود. ساکنان اقشار متوسط جامعه هستند که اغلب به واسطه کارخانه نخریسی، فرودگاه و گاراژها در منازل 250 متری سکونت دارند. اواسط دهه 50 محله کوشش از سوی شهرداری مشهد قطعهبندی و آسفالت میشود و هم زمان قانون ممنوعیت تردد خودروهای سنگین در اطراف حرم مطهر اجرا و گاراژهای خیابان امام رضا به محله کوشش منتقل میشود.
برای شناخت امام باید نشست پای آنها که عیار او را از نزدیک سنجیدهاند. نجارشهری از همانهاست. کسی که از وقتی عقلرس شده نام امام را شنیده است و با کلام امام زندگی کرده و خطمشیاش گذاشتن جای پا در مسیر قدمهای اوست. او متولد 33 است و عاشق امام. نمیتواند آنجور که دلش میخواهد امام را توصیف کند و طبیعی است. شاید هیچ محبی نتواند محبوبش را باب میلش وصف کند! شبیه کسی که میخواهد تابلوی فرشچیان را ترسیم کند، اما نقاشیاش بر صفحه کاغذ به هنر کودکی چند ساله میماند! نجارشهری بارها تأکید میکند: « امام حرفهایش خدایی بود و به دل مینشست.»
برای کسی که لذت خادمی امام رضا (ع) را تجربه کرده، از دست دادن این نعمت دشوار است. این را اکرم شهیدی، فرهنگی بازنشسته که تا سال گذشته در حرم به عنوان خادم مشغول خدمت بود، میگوید و ادامه میدهد: «متأسفانه به علت مشکلات خانوادگی و بیماری خودم و فرزندم از سال گذشته دیگر نتوانستم خدمت به زائران را ادامه دهم. از روزی که به حرم نرفتم دلتنگ شدم. هر باری که این طوری میشوم لباس خادمیام را میپوشم. لباسی که برایم خوش یمن بود و همیشه گره از مشکلاتم گشوده است.»