محله وکیل آباد

محله
منطقه ۱۲

وکیل آباد

محله وکیل‌آباد محل سکونت باغبان‌ها و رعایای باغ حاج حسین‌آقا ملک بوده که در همان زمان حیاتش به آن‌ها بخشیده است. علت نامگذاری محله وکیل‌آباد نیز قرار داشتن روستایی به همین‌ نام در محدوده بوستان وکیل‌آباد بوده است. این محله اکنون برخلاف سایر محلات بولواروکیل‌آباد، بافتی فرسوده دارد که نشان دهنده قدمت آن است.

محله وکیل آباد
3نسل خادمی در خانواده جاویدی
وکیل‌آباد، محله‌ای قدیمی با بافت سنتی است. افراد بومی این محله به طور سنتی شغلی را که پدرانشان داشته‌اند ادامه می‌داده‌اند. خادمی مسجد محله یکی از این شغل‌هاست که دارای اهمیت و قداست خاصی بوده است. خانواده جاویدی، از خانواده‌های قدیمی محله وکیل‌آباد هستند که سه نسل خادمی مسجد محله را برعهده داشته‌اند.
روایت فعال فرهنگی اجتماعی حوزه بانوان محله وکیل‌آباد از اعتیاد
این غول بی‌شاخ و دم، کوچک و بزرگ و زن و مرد نمی‌شناسد، تعدادی زیادی از زنان و مردان در محله وکیل‌آباد با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کنند. در این مسیر نیز به کمک برخی خیران حوزه سلامت و مراکز ترک اعتیاد، بسیاری از مردان و زنان معتاد شناسایی شده و در این درمانگاه‌ها رایگان بستری شده‌اند، بسیاری از آن‌ها بعد از گذراندن دوره بازپروری و ترک اعتیاد، دوباره به آغوش خانواده بازمی‌گردند که برای من بسیار مایه مباهات است.
طاهره معصومی زمین اطراف خانه‌اش را برای دورهمنشینی اهالی محله وکیل‌آباد سبز کرد
با بزرگ‌ترشدن یا به عبارتی شهری‌شدن محله وکیل آباد ، درختان توت بسیاری در داخل و حوالی محله خشک یا قطع شدند و کم کم محله حالت سنتی و روستایی خود را از دست داد. از طرفی محله، فضای سبز قابل ذکری هم نداشت که همسایه‌ها در آنجا گرد هم بیایند و ساعاتی را به گفت و شنود بنشینند، مجموعه این عوامل باعث شد تا زمین بایر و افتاده‌ای را که در اطراف منزل ما قرار داشت با هزینه شخصی به فضای سبزی زیبا بدل کنم.
تمرین مداحی پیرغلام محله وکیل‌آباد برای درختان باغ وکیل‌آباد
خدا رحمت کند، حاج آقای وظیفه‌دان که امام جماعت مسجد محله وکیل‌آباد بود، ترس و اضطراب من را هنگام مداحی درک کرد، مرا به گوشه‌ای فراخواند و گفت: تو استعداد مداحی خوبی داری، به باغ وکیل‌آباد برو و در میان درختان با صدای بلند مداحی کن، گویی که درختان باغ، شنوندگان تو در مسجد هستند. خدا خیرش بدهد، چند مرتبه‌ای این کار را انجام دادم تا اینکه ترس و اضطرابم از بین رفت.
کشتی‌گیری که از داوری ضربه خورد، خودش داور بین المللی شد
در مسابقات بین‌المللی افغانستان من در حال کشتی گرفتن با حریف بودم، غدیر هم در تشک کناری با حریف پنجه در پنجه انداخته بود. تمام هوش و حواسم به غدیر بود و بلافاصله بعد از پایان کشتی، درحالی‌که از حریف شکست خورده بودم، خود را به کنار تشک کشتی غدیر رساندم و با صدای بلند گفتم: «غدیر کمرش را بگیر و بلندش کن». غدیر همین کار را کرد. سالن با این حرکت منفجر شد.
بانوی سفالگر محله وکیل‌آباد کارآفرین نمونه سال1398 مشهد است
از نظر من انسان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند، گروه اول که از قضا اکثریت جامعه را نیز شامل می‌شوند، انسان‌هایی هستند که ذوق هنری دارند، اما نتوانسته‌اند آن را به ظهور و بروز برسانند. این‌ها همان افراد عادی جامعه هستند که احتمال دارد هنرشناسان خوبی نیز باشند، اما هنرمند نیستند. گروه دوم، آدم‌هایی با احساسات هنری قوی‌تر هستند، آن‌ها این ذوق و احساسات هنری خود را شناخته، تقویت و آشکار کرده‌اند و ما آن‌ها را در جامعه به عنوان هنرمند نقاش، سفالگر، پیکرتراش، موسیقی‌دان و... می‌شناسیم.
خانه پدری ما،‌ دانشگاه قالی‌بافی بود
تعداد زیادی از تاجران و بازاریان، قالی‌بافی را به چشم یک صنعت نگاه می‌کنند، البته افراد دیگری هم هستند که حرفه قالی‌بافی از نظر آن‌ها یک هنر است. من به این موضوع که قالی‌بافی هنر است یا صنعت خیلی فکر کرده‌ام، من یک بافنده هستم که هنر سر پنجه خود را بر روی دارقالی خرج می‌کند. بارها متوجه این موضوع شده‌ام که روزهایی با حال و هوای پاییز و یا روزهایی با حال هوای بهاری و همچنین احساس شادی یا غم، در انتخاب رنگ و همچنین کوبش دفتین (ابزاری که وظیفه آن کوبیدن گره‌های فرش و همچنین پودهای آن است) اثر می‌گذارد. بنابراین به نظر من حرفه قالی‌بافی پیش از اینکه یک صنعت باشد، یک هنر است که به عواطف و احساسات درونی هنرمند بستگی دارد.