موزه سلفی گلستانه اردیبهشت ۱۴۰۱ به ثبت رسیده است. این مکان اولین موزه سلفی در ایران و دومین موزه سلفی آسیاست که در قالب معماری پستمدرن ساخته شده است.
واقعا تجربهای فراموشنشدنی بود. احساس میکردم که مانند یک خلبان ماهر هستم که در آسمان پرواز میکند. فضای اطراف و طبیعت بکر پارک خورشید هم از آن بالا بسیار مسحورکننده بود، بهطوریکه واقعا متوجه گذر زمان نشدم. فکر میکنم میل و اشتیاق به ماجراجویی بهترین حسی است که افراد در بالنسواری به آن نیاز دارند.
کمتر مشهدپژوهی است که برای دانستن درباره گذشته این شهر، سراغی از احمد ماهوان و کتابها و مقالاتش نگرفته باشد؛ کسی که گنجینهای وزین از نادانستهها درباره مشهدالرضاست. گواه این ادعا هم وجود کتابهای مصور از تاریخچه مشهد قدیم و آثار و متونی است که در طول بیشاز نیمقرن گردآوری کرده و به چاپ رساندهاست؛ آثاری چون «عکسهای قدیم مشهد»، «تاریخ مشهدالرضا»، «بازار، در فرهنگ و ادب ایران زمین» و... تهیه نخستین نقشه شهر روبهتوسعه مشهد هم کاری از او و برادرکوچکترش، مرحوم محمود، است که در سال60 به چاپ رسید.
اینجا اول خیابان شهید سلیمانیمنش است که تا ابتدای دهه70 گاراژ میهنتور را در خود جای داده بود؛ گاراژی که نامش روی یک خیابان ماند.آنطور که روی در نوشته شده است، این ملک در حال حاضر به سازمان اتوبوسرانی مشهد تعلق دارد ولی تا سیسال پیش محلی برای حملونقل مسافر به شهرستانهای کشور بوده و سابقه دیرینه آن باعث شده بود تا علاوهبر مردم در اسناد شهرداری هم نام این خیابان به نام گاراژ یا همان «میهنتور» شناخته شود.
پس از پنج سال تملک و تخریب صدها خانه، عملیات اجرایی از سال1380 آغاز شد. با پیشرفت این خیابانکشی، اولینبار ساخت تونل انرژی در غرب آسیا مطرح شد که شروعش در سال1384 از همین محل بود. درنهایت پس از یازده سال این خیابان در سال1386 به طول حدود هشتصد متر افتتاح شد که خیابان وحدت را به طبرسی و شهیدنوابصفوی وصل میکند.
متاورس ایدهای بود که یکماهه جمع شد ولی بسیار خوب از کار درآمد و «سفر در زمان» نام گرفت. در این ایده فرد میتواند بهطور مجازی دوره تاریخی خاصی را در مکانی تاریخی تجربه کند و در آن دوران تاریخی با شخصیتها، مردمان و حتی حاکمان آنجا صحبت کند. اما اجرای این پروژه خیلی سخت است، برای اینکه خود متاورس یک علم تازه در دنیاست و تعداد محدودی کنفرانس و پژوهش درباره آن شده است.
مهری رمضانی زنی جوان و خوشروست با سه فرزند که به جای تکرار تکرارها از سال 90 به دنبال کاری خاص رفتهاست. این انتخاب بارها او را تا پای مرگ برده و اگر لحظهای غفلت میکرده است، حتما وعده غذایی یکی از همین کروکودیلهایی میشده که میلیاردی برای آنها خرج کردهاست. میگوید: چون رشتهام جانورشناسی بود، به دنبال کاری نو بودم. اولین جرقه پرورش کروکودیل در سفر به چابهار به ذهنم زد. برای دیدن گاندوها رفته بودیم که نگهبان آنجا گفت در دنیا تنها 10 نفر کروکودیل پرورش میدهند که هشت نفر از آنها زن هستند.