قرآن

برای رفتن به حج بی‌قرار بود
شهید حاج سعید دانش‌طلب ساکن محله شفا یکی از حجاج شهید خانه خدا در مهر سال1394بود. شهرآرامحله در همان روزها گفت وگویی با خانواده شهید داشت.
خادم مسجد حجتی
علیرضا هنوز یک‌سال نداشت که با خانواده‌ در یکی از اتاق‌های مسجد‌ حجتی ساکن می‌شوند. حضور شبانه‌روزی در مسجد و حشر و نشر با مردمان مسجدی، کم‌کم سبب انس و الفت او با این‌گونه محافل می‌شود؛ «از آنجا که پدرم خاد‌م بود و پای ثابت برنامه‌ها و مراسم قرآن ، من هم از همان کودکی در کنار پدر ‌بودم.
اسکان رایگان زائران در خانه «قمری‌مقدم»
در محله ایثارگران زوج عاشقی هستند که چشم انتظار مهمان‌ هستند. محمدرضا قمری مقدم و ملیحه ماکوکار درب خانه‌شان را در دهه اول و آخر صفر به روی عزاداران باز می‌کنند. آن دو که دخترخاله و پسرخاله هستند، رسم دیرینه مادربزرگ را زنده نگه داشته‌اند و روضه دهه اول صفر را که قدمتی پنجاه‌ساله دارد برگزار می‌کنند. هر دل‌شکسته‌ای می‌تواند به این روضه بیاید. سخنرانی، خواندن زیارت عاشورا و مداحی از برنامه‌های دهه اول صفر است.هشت‌سالی می‌شود که روضه خانوادگی حاج محمدرضا و ملیحه خانم گره خورده است به میزبانی از زائران پیاده امام رضا (ع).
هیئت فیروزه‌تراش محله چهنو، هنر دست آقای «هنرپیشه»
هیئتی ده ساله که حالا توسط چند جوان فعال اداره می‌شود، جوانانی که ده سال پیش خودشان این هیئت را تشکیل دادند و بزرگ‌ترهای این گروه محسوب می‌شوند. آن‌ها برای پیداکردن مکانی برای عزاداری‌هایشان به هادی هنرپیشه می‌رسند؛ فیروزه‌تراش محله که همان اول پیشنهاد استفاده از زیرزمین خانه‌اش را می‌دهد. از همان روز به بعد اینجا تبدیل به حسینیه کوچک بچه‌های محله می‌شود. به این ترتیب در همین مساحت کم کارهای بزرگ کرده‌اند. هر چهارشنبه جلسه هفتگی خودشان را دارند، به مناسبت اعیاد و شهادت ائمه اطهار(ع) برنامه دارند، عده‌ای از آن‌ها حالا به کمک هادی هنرپیشه در کارگاه مشغول به کار شده‌اند و... این حسینیه کوچک داستان‌های بی‌شماری دارد.
عشق موروثی «نبی‌زاده‌»ها
امیرحسین نبی‌زاده سیزده‌ساله و ساکن محله ایثار است. آوای خوش قرائت او از آینده درخشانش خبر می‌دهد. شاید بتوان به‌واسطه علاقه‌ و ارادتی که به کتاب الهی در خانواده نبی‌زاده هست، گفت این یک عشق موروثی است و از پدر به فرزند رسیده است. امیر‌حسین وقتی به علاقه‌اش پی برد، مانند پدرش دیگر روزش بدون تلاوت قرآن شب نمی‌شد.با پایان اولین سال تحصیلی امیر‌حسین، پدرش که شاهد اشتیاق فرزندش برای یادگیری قرآن بوده است، آموزش او را شروع می‌کند.
دخترِ روشندلِ حافظِ قرآن کریم در مسیر کربلا
فاطمه می‌گوید:به‌طور اتفاقی در گروهی مخصوص حافظان قرآن عضو شدم. می‌خواستم از گروه بیرون بیایم اما ماندم. مدتی گذشت و خانمی از تبریز به نام خانم نوظهور که اسم کوچکش یادم نیست فایل‌های صوتی در گروه گذاشت و روند حفظ قرآن خودش را توضیح داد. صوت‌های آن خانم را گوش دادم و علاقه‌مند به حفظ قرآن کریم شدم. همین که صوت ها را گوش دادم با خودم گفتم این خانم توانسته پس من هم می‌توانم. دوست شیرازی من هم خیلی انگیزه داد و شروع کردم.
موقوفه گوهرشاد در کوچه تربیت
تاریخچه کوچه سناباد33 یا همان تربیت به‌ بیش از نیم‌قرن قبل بازمی‌گردد. این کوچه ‌ باغ بزرگی بوده است با دیوارهای کاهگی کوتاه .این کوچه به‌خاطر درختان سرسبز باغ یکی از زیباترین بخش‌های محله سعدآباد به‌شمار می‌رود. کوچه تربیت در اوایل دهه40 و قبل از تفکیک و چند تکه‌شدن‌فقط چهار ملک مسکونی داشت و مابقی متعلق به استخر سرپوشیده سعدآباد و اداره‌ها و مجموعه‌های وابسته به موقوفه گوهرشاد مشهور به باغی به همین نام بود.