محمدرضا پوستچی از اهالی محله تربیت، فرهنگی بازنشسته، فیلمنامه نویس و مسئول کانون فرهنگی صابرین مسجد حضرت زینب (س) است. او سالها است در زمینه سوادآموزی فعالی میکند.
دکتر رؤیا رستگار تعریف میکند: ناظم مدرسه درحال به صفکردن بچهها بود. چشمش که به من افتاد، با تحکم گفت «دختر جان! برو توی صف. چرا اینقدر تعلل میکنی؟» به او گفتم: «من دانشآموز نیستم؛ معلم هستم.»
سیدمجتبی موسویزاده، معلم است. او میگوید: پسر قلدر مدرسه برای خودش چند نوچه داشت. آنقدر روی بچهها تأثیر گذاشته بود که با اشاره او، کلاس به هم میریخت یا آرام میشد.
علیاصغر ساعیطرقی که بین دانشآموزانش به « معلم شکلاتی» معروف است، با وجود داشتن چندین پیشنهاد برای خدمت در مناطق برخوردار مشهد، ماندن در کنار دانشآموزان مناطق محروم را ترجیح داده است.
سیدحسین موسوی که سالها پیش بهعنوان معلم ، شغلش را در مناطق محروم شروع میکند، تمام همّوغمش درکنار تدریس، رونقبخشیدن به مساجد و جذب دانشآموزانش به این مکان دینی میشود.
جبار باغچهبان به دعوت جمعی از فرهنگیان، در اواخر سال ۱۳۲۶ خورشیدی گذرش به مشهد افتاد و برای حدود سه ماه ساکن شهر امامرضا (ع) شد.
معلم ان مرکز آموزشی «تبسم» که ویژه کودکان اوتیسم است، دست به ابتکار جالبی زدهاند و درکنار تدریس، طراحی چند ابزار کمک آموزشی و وسایل بازی را در برنامه خود قرار دادند.