بسیج

آشپزی خانم‌ها برای هیئت‌های محله
طنین صدای صلوات در حیاط خانه پیچیده است. گوشه حیاط عده‌ای برنج پاک می‌کنند؛ دو سه نفر از بانوان پرتلاش محله هم در حال هم زدن دیگ غذا هستند. بار و بنشن را یکی پس از دیگری داخل دیگ می‌ریزند و هرچند دقیقه یک‌بار ذکر یا ذالجلال والکرام را بلند تکرار می‌کنند و صلوات می‌فرستند.فاطمه احمدنیا سال‌هاست که دیگ غذای هیئت را در خانه‌اش بار می‌گذارد، دیگی که غذای 500نفر را در آن می‌پزند، او بارها پای دیگ‌هایش بغض کرده، روضه خوانده و غذا را با ذکر و نام اهل بیت(ع) معطر کرده‌ است.
 مهربانی در آغاز مهر
«پویش مهربانی» طرحی است برای مهربان‌بودن که از سال1399 به صورت هدفمند در محله امیرالمؤمنین(ع) آغاز شده است. پیش از این بانوان پایگاه بسیج ریحانه‌النبی(س) کمک‌های خیرانه خود را به دست نیازمندان می‌رساندند اما حالا با این طرح، آنان برنامه‌های مختلفی در طول سال دارند. این‌بار خیران به مناسبت آغاز سال تحصیلی، 54بسته نوشت‌افزار برای دانش‌آموزان مقاطع دبستان و دبیرستان آماده کردند.
روضه‌خوانی هرروزه مسجد محله رضائیه در محرم و صفر
محله رضائیه یکی از محله‌های قدیمی منطقه5 مشهد است که مرور تاریخش حکایت از آن دارد که این محله مذهبی‌های زیادی را در خود جای داده و وجه دینی و مذهبی‌اش بر جنبه‌های دیگر آن غلبه دارد. به همین سبب این محله در ایام محرم و صفر از محله‌های شلوغ به شمار می‌رود و هنوز که هنوز است چراغ هیئت قدیمی آن در این ایام روشن و پذیرای عزاداران ابا عبدالله الحسین(ع) است. هیئت مردمی مسجد امام رضا(ع) در این محله مصداقی بر این سخن است. هیئت قدیمی که در دو ماه محرم و صفر شور حسینی در آن به پاست و شش دهه عزاداری می‌کنند.
شهید بابارستمی به رستم‌نفت‌رسان معروف بود
همسر شهید می‌گوید: یک‌روز یکی از زنان همسایه آمد توی خانه و گفت آمده‌ام نفت ببرم. بعد از آن متوجه شدم به همسرم توهین کرده و با پرخاشگری گفته است شما خودتان را همه‌کاره محله کرده‌اید و لابد کلی نفت در منزل دارید. همسرم هم پاسخ داده بود: بروید و از منزلمان نفت بردارید. دست زن را گرفتم و بردمش زیرزمین که چند تا بشکه نفت در آنجا بود. گفتم: هرچقدر می‌خواهید، نفت بردارید. زن یکی‌یکی بشکه‌های‌ خالی را وارسی کرد. گفتم: بیا باقی جاها را هم نشانت دهم، شاید نفتی باشد که ما پنهان کرده‌ایم. زن گفت: به قدر کافی شرمنده شدم. مرا ببخشید و رفت.
بزرگ‌شدن در لباس تعزیه‌
سال87 بود. کلاس پنجم. زنگ ادبیات. درسی داشتند که درباره تعزیه‌خوانی مختصر توضیحی می‌داد. از کودکی در روستایشان مراسم تعزیه‌خوانی را دیده بود. عاشق آن بود اما هر بار سمت اعضای این گروه و وسایلشان می‌رفت با این تصور که او بچه است، دورش می‌کردند. این کلاس و درس، آتش آن علاقه را شعله‌ور کرد. به همکلاسی‌اش گفت بیا یک گروه تعزیه تشکیل دهیم. همین ایده، محمد ابراهیمیان را وارد عرصه تازه‌ای کرد و از آن‌زمان که یک گروه تعزیه پنج‌نفری تشکیل داد تا امروز که گروهی 35نفری هستند، هر سال مراسم تعزیه‌خوانی دارند.
جان فدای دیروز، خادم امروز
حاج حسن سعادتمند می‌گوید: ما دو هزار نفر بودیم که قرار بود با قایق برویم. در منطقه عملیاتی وسیع که همه‌اش آب بود. آب‌هایی که عراق در منطقه رها کرده بود و عین باتلاق شده بود. فرمانده اصلی‌مان آقای انجیدنی بود. اسم کوچکش را در خاطر ندارم. اگر زنده است خدا عمرش دهد و اگر فوت شده خدا رحمتش کند. لب مرز که بودیم داشت برای ما صحبت می‌کرد به ما گفت اینجا راه برگشتی نیست. یا در باتلاق غرق می‌شوید یا تیر و ترکش می‌خورید یا اسیر می‌شوید هر کس نمی‌خواهد، برگردد. خوب آگاهمان کرد که این منطقه برگشت ندارد و هر کس می‌ترسد برگردد. هیچ‌کس برنگشت.
2دهه میزبانی در جاده ولایت
نرسیده به انتهای خیابان پیامبر اعظم(ص)23 در سبز رنگ و بزرگی در حاشیه معبر دیده می‌شود. مثل بسیاری از مساجد دیگر زیرزمین مسجد را که سال‌ها قبل در آن نماز می‌خواندند تبدیل به آشپزخانه کرده‌اند. نمای آجری آن ساده است و سر در آن را با چند پرچم رنگی تزیین کرد‌ه‌اند. زمین 1600متری مسجد و مجتمع فرهنگی و اجتماعی حضرت محمد(ص) سال1379 با همت و کمک اهالی و خیران خریداری شده است و با همت ساکنان آجر به آجر بالا رفته و حالا یکی از مساجد فعال در محله امام هادی(ع) است.