رضا رستمی که مؤسس هیئت منتقمالحسین(ع) است، میگوید: هیئت ما، هیئت مادر است، یعنی نوجوانها را جمع میکنیم، هیئتداری را به بچه شیعهها یاد میدهیم و بعد میفرستیم بروند در کوچهپسکوچه محلهشان موکب و هیئت برپا کنند.او وقتی تنها 16سالش بود، هیئت «منتقمالحسین(ع)» را بهعنوان هفتمین هیئت سازمان تبلیغات ثبت کرده و به گفته خودش تاکنون بیش از بیست هیئت از آن منشعب شدهاست.
داستان هیئت توانیابان متوسل به حضرت رقیه(س) که ادعا دارند بزرگترین هیئت مذهبی این گروه در ایران هستند گاهی روایت شده است اما شاید کمتر کسی بداند این گروه وسیع و گسترده بهواقع از یک جمع دوستانه چهارنفری در محله گاز پا گرفته است.
پاییز است و سه جوان که معلولیت دارند، میهمان یکی از دوستان خود به نام سید محسن نیرومند میشوند. سید قرائت دعای توسل را به میهمانانش پیشنهاد میدهد. سپس خودش پیشقدم میشود و آن را قرائت میکند. دعا خوانده میشود. همه سکوت میکنند. معلوم است به دل جمع نشسته است. همه در حال خودند که سید محسن این سکوت را با پیشنهاد دلنشین دیگری میشکند: «به دلم افتاده است این جمع کوچک آینده خوبی دارد.»
بنت الرقیه(س) در بولوار شهید کریمی15به مدت 10شب حال و هوای دیگری داشت. رفت و آمد از طرفهای عصر آغاز میشد و تا 10شب ادامه داشت. درست از شب شام غریبان امام حسین(ع)بنت الرقیه میزبان بانوان روشندلی بود که از سراسر شهر آمده بودند تا در روضههای اباعبدالله(ع) شرکت کنند.این خانه وقف برگزاری مراسمهای مذهبی برای بانوان است. واقف آن هم مرحوم حاج علی اشکذری است که از اهالی همین کوچه است. خانه از آنچه از بیرون به نظر میرسد دلبازتر و زیباتر است و حیاط پر از درخت و گل و گیاه آن همان ابتدای ورود چشم را مینوازد.
پای ثابت مراسمهای عزاداری ماه محرم و دیگر سوگواریها، همیشه چند کودک شر و بازیگوش هستند که از دیوار راست بالا میروند. بچههایی که در آن چند ساعت فرصت را برای بازی مناسب میبینند و مجلس را روی سرشان میگذارند. پدر و مادرها و گاهی سخنران مجلس، در طول مراسم مدام کودکان را با بشین و ندو و نرو، سر جایشان مینشانند و آنان را بار اضافهای میدانند که باید کنترلشان کنند. چندسالی است حسینیههای زیادی برای کودکان در این سوی شهر راهاندازی شده است.
در سالهای نخست، بیشتر کارهای مراسم را خود بهتنهایی انجام میداد، اما حالا که او دوستدارانی در مشهد و سرتاسر ایران پیدا کرده است، دیگر در شهر امام رضا(ع) تنها و غریب نیست. حالا هیئتش همچون شهر لکنهوی هند اعضایی دارد که از شهرهای دور و نزدیک و حتی کشورهای دیگر، همزمان با شروع ماه محرم، به عشق امام حسین(ع) برای کمک به برگزاری مراسم و حضور در مجالس هیئتالزهرا(س) به مشهد میآیند.
از کودکی و همراه پدر با هیئت و مکتب امام حسین(ع) آشنا میشود و پیش استادان قدیمی و بنام مداحی را آموزش میبیند. پدرش روحانی و محضردار بوده و در مجالس مذهبی هم برای اهل بیت(ع) روضه میخوانده است. او در محله طبرسی و در فاصله کوتاهی از بارگاه ملکوتی حضرت رضا(ع) در کوچهای به نام کوچه حمام حاج نوروز بزرگ شده است. اولین جایی که برای سینهزنی به آنجا میرود هیئت جوانان علی اصغر(ع) در همان محله بوده است. همانجا بوده که مسیر زندگیاش تعیین میشود.
سید مصطفی قدمگاهی میگوید: اولین مداحیام را در سال 1375 در مسجد ولی عصر(عج) محلهمان انجام دادم. نوجوانی هفدهساله بودم ترس و اضطراب تمام وجودم را فراگرفته بود اولش کمیسخت بود اما وقتی چهرههای مشتاق بچهمحلها و عزاداران منتظر را دیدم مداحی را با همان ریتم و آهنگی که بارها و بارها تمرین کرده بودم ادامه دادم. مداحی که به پایان رسید با صلوات همه عزاداران مسجد روبهرو شدم. چند نفری از بزرگان مجلس به پدرم تبریک گفتند روزها و سالهای بعد مداحی ماه محرم را ادامه دادم و الان 25سال است که افتخارم مداحی برای امام حسین(ع) است.