سالهای سال بهدلیل مبلغی ناچیز پشت میلههای زندان روزگار میگذراندند. بعضیهایشان قرض بالا آورده بودند، بعضیها هم ناخواسته مرتکب جرم شده بودند و در حسرت یک روز آزادی و زندگی بدون دغدغه بودند. اما ناگهان ورق برمیگردد و ماجرای نجات کلید میخورد. جلوی در زندان به دنبالشان آمدهاند تا آنها را به زیارت امام رضا(ع) ببرند و بعد هم تا دم در خانهشان بدرقه کنند. بهت زدهاند و حیران. حال و هوایشان وصفناپذیر است. «زهرا شاهدی» خیّری از اهالی محله چهنو است که با کمک همگروهیهای خیرش در فضای مجازی، لذت رهایی از بند را به زندانیان هدیه دادهاند.
هیچکس رنجهای ناخواسته این زنان را از شببیداریها، درد بیامان پا، گردن و کمر، و غم و غصهای که در دل پنهان میکنند نمیبیند. آنها مشاغل خردی را که انجام میدهند در مقایسه با بیکاری، نعمت میدانند، مشاغلی که شامل هیچگونه حمایتی نمیشود و اگر صاحبکار سر قولش برای پرداخت بماند، همیشه کمترین درآمد ممکن نصیبشان میشود. شستوشو و آماده کردن بستهبندیهای سبزی و دبههای ترشی، پخت غذا در خانه، نخکشی تسبیح، راستهدوزی و صدها شغل دیگری که اسمی از آن هم نمیشنویم را این زنان بدون بیمه و حتی بدون درآمد قانون کار انجام میدهند، اما عزتنفسی که دارند آنها را از هر پول بادآوردهای بینیاز میکند.