محله راه آهن

محله
منطقه ۳ 

راه آهن

محله راه‌آهن

ایستگاه و محله راه‌آهن روی سه مزرعه بزرگ مشهد قدیم به نام‌های امین‌آباد، عشرت‌آباد و علی‌آباد قرار می‌گیرند. در این میان عشرت‌آباد مزرعه‌ای بزرگ شبیه شهرچه‌ای در شمال غرب باروی شهر مشهد بوده که بخشی از آن در داخل باره قرار داشته است. زمین‌های مزرعه امین‌آباد نیز جزو موقوفه علیشاه افشار بوده است.

محله راه آهن
سرگذشت سالار خانه‌های مشهد در گفت‌وگو با یکی از نوادگان معتمدالحکما
در سال 1263 خورشیدی اما به عنوان پزشک ارتش با یک هنگ، مأمور خراسان شده و دو سال بعد، به دلیل درمان همسر «میرزا محمدتقی خان رکن الدوله» والی و حاکم خراسان و تولیت آستان قدس رضوی، برای سپاسگزاری، یک عبا و قرآن به عنوان هدیه دریافت می کند و چندی بعد نیز او را به ریاست دارالشفای آستان قدس منصوب می‌کنند و این آغاز راهی 47ساله می‌شود برای معالجه بیماران و تدریس طب در مشهد.
وعده میراث‌فرهنگی برای محافظت از خانه «سالاری»
دکتر سالاری که اصالتی یزدی داشت، حوالی سال 1276 خورشیدی با جمعی از سربازان برای انجام مأموریتی به مشهد آمد و در روزهای آخر این مأموریت، رکن الدوله، تولیت وقت آستان قدس رضوی، برای درمان بیماری همسرش سالاری را فرا خواند و بعد از این اتفاق و با درخواست رکن الدوله، دکتر سالاری به عنوان رئیس دارالشفای حضرت رضا(ع) انتخاب و 35 سال در مشهد ماندگار شد.
خانه «سالاری» به‌فروش گذاشته شد
اعلان فروش خانه تاریخی سالاری بر سردرِ این بنای 100 ساله -و البته ثبتی در پشت باغ نادری مشهد- نصب شده است و سایه تخریب بر سر یکی از خاص ترین بناهای تاریخی مشهد (از نظر نوع معماری سردر) سنگینی می کند و میراث دوستان مشهدی نگران اند که نکند این خانه هم به بلایی که بر سر خانه های حناساب و کوزه کنانی و سایر بناهای تاریخ آمد دچار شود.
عمارت "کلاه فرنگی" بهشت دختران شد
فخرالنظاره رضوی، دختر ارشد میرزای ناظر که به فامیلی شوهرش «صفوی»شهرت دارد، تصمیم می‌گیرد عمارت چندهزارمتری مسکونی‌اش را به محلی برای نگهداری دختران یتیم 7تا12سال تبدیل کند.
پسیان، سیاوش خراسان بود
فریده پسیان، تنها بازمانده خاندان پسیان در مشهد، نوه برادر کلنل محمدتقی‌خان پسیان است که ۲۷ سال پس از شهادت عموی پدرش به‌دنیا آمده، اما ازآنجاکه همیشه پایِ ثابتِ خاطره‌گویی بزرگان فامیل بوده است، این روز‌ها با اینکه حدود یک قرن از شهادت کلنل پسیان می‌گذرد، می‌تواند زبان خاندانش در بیان شرح حالشان باشد. او پسیان را «سیاوش خراسان» توصیف می‌کند و می‌گوید: عموی بزرگم، محمدتقی، دومین فرزند یاور محمدباقر عنایت‌السلطان، بود که مثل خیلی از مردان خاندان پسیان وارد نظام شد. او تا سال ۱۲۹۶ در ایران بود، اما پس از این تاریخ ازآنجاکه در یکی از درگیری‌هایش با قوای روس مجروح شده بود، برای معالجه راهی آلمان شد.
دلی که خرج کار می‌شود
اینکه آدم بتواند نان هنرش را بخورد، خیلی شیرین است. زیرا هنر دل می‌خواهد و کاری هم که از دل برآید، بر دل می‌نشیند. سیدحسین شریفی نیز سال‌هاست برای کارهایش از دل مایه می‌گذارد. او از یازده‌سالگی پشت چرخ پرچم‌دوزی نشسته و آن‌قدر زحمت کشیده و خاک این کار را خورده است که حالا برای خودش نام و نشانی دارد. خیلی‌ها به عشق اهل‌بیت و ائمه(ع) حتی از آن سر دنیا هم پرچم سفارش می‌دهند. پرچم‌هایی که ماه‌های محرم و صفر طرف‌دار بیشتری دارد و اگر دنبال دوخت و طراحش بگردیم، معمولا به سیدحسین و مغازه تولیدی‌اش در خیابان شهیدهاشمی‌نژاد خواهیم رسید. مغازه‌ای بزرگ که از 60سال قبل صدای چرخ‌هایش برای تولید پرچم با نام ائمه‌اطهار(ع) بلند است.
 آمده‌ای نان بخوری یا مبارز باشی؟
پرسید تازه طلبه شده‌ای؟ گفتم بله و بعد از من سؤالی پرسید که می‌شود گفت مسیر زندگی‌ام را روشن کرد؛ گفت: آمده‌ای حوزه نان بخوری یا برای اسلام کار کنی و مبارز باشی؟ حالا که آمده‌ای سعی کن مؤثر باشی نه این که تنها درس بخوانی، منبر بروی و نانی درآوری. مبارزه علیه ظلم را از یکجا شروع کن. این جملات، مرا سخت به فکر فرو برد تا سال ۴۹ که یک روز در مسجد روستایمان دعای ندبه برگزار می‌شد و من سخنران بودم. یک‌دفعه چشمم افتاد به عکس شاه که بالای منبر قرار گرفته بود؛ با خود گفتم از همین جا باید شروع کرد.