سردار قاسم سلیمانی

فیلم| رجزخوانی‌ پاکبان مشهدی برای طالبان
هم ما پاکبانان با هم جارو خاک‌اندازمان شما رِ جَم مُکُنِم... نِگا کن پس حد خودتان رِ بِدِنِن. با ایران و ایرانی دَرنَیُفتِن!
فرشید تمری، سندباد را به ایران آورد
تئاتر «سندباد در ایران» کوشیده با نظر به اسطوره‌های کهن ایران، اسطوره‌های معاصر را به‌شکل جذاب به کودکان و نوجوانان معرفی کند.
عبدالباسط کوچک؛ لقبی بود که سردار سلیمانی به سینا فتحی داد
زندگی سینا از هشت‌سالگی با شنیدن تلاوت قرآن آن نوجوان تغییر کرد. او از همان موقع مصمم شد که قرآن را به‌صورت زیبا و به سبک عبدالباسط تلاوت کند.
شعر، روشنای زندگی غلامرضا تازیکی است
خلاصه زندگی غلامرضا تازیکی، شاعر 85 ساله مشهدی، شاید همین چند جمله باشد؛ می‌خواند، می‌سراید و در احوال دنیا می‌اندیشد. او تا کنون ۵۰‌هزاربیت سروده است.
شهید گمنام در "ارم" آرام گرفت
همه اهل محله برای آمدنش به تکاپو افتاده‌اند؛ بیشتر از همه مادران و پدران چشم‌انتظار شهدا. یک روز و دور روز که نیست؛ چند سال است که دنبال این موضوع هستند. همه دارند برای آمدن شهید تازه‌وارد آب و جارو می‌کنند. خیلی‌ها یاد خداحافظی‌های وقت‌وبی‌وقت نوجوانان محله در زمان جنگ می‌افتند‌، یاد جماعتی که در محله شور می‌انداخت.
برای حاج قاسم «نمی‌شود» معنا نداشت
او در جنگ کربلایی‌وار می‌جنگید و در کارها محکم و استوار بود. «نمی‌شود» را قبول نمی‌کرد و همه اطرافیانش تلاش می‌کردند کارها به نحو احسن انجام شود. سردار همواره در خط مقدم حضور داشت و جلوتر از نیروهایش قدم برمی‌داشت. همین حضورش سبب ارتقای روحیه نیروها بود. هر زمان که بین بچه‌ها حضور می‌یافت، با آن‌ها شوخی می‌کرد و خنده را روی لب‌هایشان می‌آورد.خاطرم هست تازه آشپزخانه‌ای در مقر پایگاهمان درست کرده بودیم. بچه‌ها می‌دانستند که غذای مورد‌علاقه حاج قاسم، میرزاقاسمی است. سفره پهن شد.
نقش لبخند سردار سلیمانی بر دیوار مفتح
اواخر آذر سال 1400 بود که مدیریت هنری شهرداری مشهد، سفارش نقاشی تمثال سردار شهید‌سلیمانی در خیابان شهید‌مفتح را به ولی شفیع، هنرمند مشهدی، داد. رضایت و اشتیاقی که مالکان ساختمان نوساز این خیابان به کار داشتند، درکنار ارادتی که ولی شفیع به شهدا و به‌ویژه سردار دارد، در یک زمان بیست‌وپنج‌روزه، کار را به پایان رساند و حالا یک سال است حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس به عابران این خیابان لبخند می‌زنند، در‌حالی‌که دست سردار روی شانه رفیق شهیدش است.