محله قرقی

محله
منطقه ۳ 

قرقی

محله قرقی

وجه تسمیه قرقی به دیواری برمی‌گردد که در گذشته دور روستا کشیده شده بود و به همین واسطه کسی به‌جز اهالی اجازه ورود به روستا را نداشت و در اصطلاح قرق شده بود. اهالی روستا به محافظت و مقاومت معروف بودند، از آن همه شکوه فقط یک برج مانده است که آن را «یک‌لنگه» می‌نامند.

محله قرقی
دَم‌های آفریننده
نوشتن از کارگاه شیشه گری که زیبایی و سختی را با هم دارد، دشواراست. از همان  سوژه هاست که دل دل می کنی از کجایش شروع کنی و چطور بنویسی که حق مطلب ادا شده باشد. آن هم از جماعتی که نانشان را از دل آتش بیرون می کشند و حرف هایشان حرف حسابی است. شیشه گری جزو مشاغل سخت است. آن‌ها انواع و اقسام شیشه ها را تولید می‌کنند. تنوع کارشان زیاد است؛ از شیشه عطر گرفته تا انواع و اقسام ظروف میوه و پذیرایی.
گره از کار مردم باز می‌کرد
خبر درگذشت محمدرضا اکبریان، نماینده ایثارگران شورای اجتماعی محله قرقی ، هنگام اذان ظهر روز تاسوعا آن‌قدر تلخ و تکان‌دهنده بود که کسی نمی‌توانست باور کند او با انرژی و اشتیاق فراوانی که برای کارکردن در محله داشت، ناگهانی و یک‌دفعه خاموش شده است. 42ساله بود و اصالتش نیشابوری، اما از کودکی در همین محله بزرگ شده بود و نمی‌توانست از خدمت به مردم محله‌اش چشم‌پوشی کند.
"شهید محمدی"؛ اسطوره‌ شجاعت "قرقی"
شهید حاج رضا محمدی قرقی، فرمانده نامدار جنگ، از روستای قرقی بوده است. به گفته دوستان هم‌رزمش حضور پرشور او باعث جلب‌توجه عموم مردم به جبهه‌ها شد به‌نحوی‌که تنها از روستای قرقی ۳۶ شهید تقدیم اسلام و انقلاب شد. در بین این شهدای گران‌قدر قرقی می‌توان از دوست صمیمی و هم‌رزم شهید، سردار شهید اسدا... کشمیری قرقی، معاونت طرح و عملیات لشکر ویژه شهدا و معاون شهید محمود کاوه نام برد.
گشتی در کوچه شهیدکشمیری17
کوچه شهیدکشمیری17 در محله قرقی مثل کوچه‌های دیگر آن می‌ماند؛ نه مرکز فرهنگی دارد، نه خانه بهداشت نه پارک و فضای سبز. به‌جای آن، زمین‌های رهاشده و پردردسری دارد که ساکنان کم‌ادعا آن را با گلایه‌ای کوچک مطرح می‌کنند: «اگر کاری از دستتان ساخته است، کوتاهی نکنید.» پایین‌تر از این کوچه محدوده‌ای با نام قلعه قصر است و از قدیم به سه‌راه قصر معروف بوده، برخلاف ساخت‌وسازهای جدید امروزی، تقریبا خانه‌های این کوچه یک طبقه است.
کرونا علیرضای 18 ساله را نان‌آور خانه کرد
این سرنوشت مرد 42ساله‌ای از شهرک مهرگان است که با ابتلا به کرونا دچار عارضه خون‌ریزی داخلی شد و سوم خرداد امسال روی تخت بیمارستان امام‌حسین(ع) با 80درصد درگیری ریه جان باخت. این گزارش حکایت حرف‌های علیرضا، پسر بزرگ مرحوم علی بصیری، است که در هجده‌سالگی باید حامی برادر سیزده‌ساله‌اش باشد، درحالی‌که خودش هنوز به حمایت پدر نیاز دارد.
کیمیاگری از خاک شروع شد
12سال بیشتر نداشت که تصمیم گرفت گاوداری بدون گاو پدرش را احیا کند. به اعتبار پدر مرحومش، با دست خالی از 5رأس دام شروع کرد. به سال نکشیده، 20رأس گاو داشت. زمین‌های آبا و اجدادی، فرصت مغتنمی بود برای نشان‌دادن خودش. این شد که 20هکتار از زمین‌های اطراف‌ گاوداری را به زیر کشت گندم و جو برد. کنارش هم کاشت هندوانه و خربزه را امتحان کرد. علاقه‌اش به گل و گیاه سبب شد 100متر از آن همه زمین را برای دل خودش گل بکارد. 100متری که خیلی زود به 5هزار متر رسید.‌
شهید رضا بخشی که بورسیه روسیه شده بود سر از سوریه درآورد
در درس و علم اعجوبه‌ای بود و زبانزد خاص و عام. ‌تسلط مثال‌زدنی‌اش به چند زبان خارجی و توان فوق‌العاده‌اش در سخنوری، دلیل رضایت استادان برای دعوت از او به‌منظور تدریس در دانشگاه شده بود. خیلی زود بورسیه روسیه برایش فراهم شد اما ‌ناگهان از تمام موقعیت‌ها روگردان شد؛ سرنوشت جدیدی در راه بود.