کد خبر: ۶۳۵۱
۱۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۰

شاگرد وفادار پرچم‌دوزی

سید‌روح‌الله حسینی، هنرمند محله دروی بعد از کسادی بازار پرچم‌دوزی هم این حرفه را کنار نگذاشت.

یست‌سال پیش، کارش را از یکی از کارگاه‌های معروف پرچم‌دوزی مذهبی مشهد شروع کرد. علاقه‌اش به هنر و ارادتی که به ائمه اطهار (ع) داشت باعث ماندگاری او در این حرفه شد.

سید‌روح‌الله حسینی پس‌از یازده‌سال تجربه، تصمیم به دایر‌کردن کارگاهی گرفت و این کار را ادامه داد. خوشحال است که هنرش باعث الفت بیشتر او با امام‌حسین (ع) شد و خیلی زود پیشرفت کرد. جمع‌های هیئتی، نذر و نیازها، محرم و پرچم‌های سیاه، بیشترین خاطراتی است که سید‌روح‌الله حسینی از گذر همه این سال‌ها در خاطر دارد.

 

شاگردی استاد محمدیان در سرشور

کسی نمی‌داند برخی از پرچم‌های سیاهی که بر سردر خانه‌ها، معابر و مجالس سوگواری سالار شهیدان در مشهد نصب است، از یک کارگاه کوچک و ساده در دروی بیرون می‌آید؛ کارگاهی که در آن، چند میز گذاشته شده است و سید پارچه‌های سیاه را روی آن پهن می‌کند؛ سپس با استفاده از کلاف شابلونی و رنگ‌های خاص شروع به طرح‌زدن می‌کند. این کار البته این‌طور که ما تعریف می‌کنیم، ساده نیست و نیاز به مهارت دارد که سید عمرش را برای آموختن آن گذاشته است.

او می‌گوید: شانزده‌ساله بودم که به‌واسطه یکی از دوستانم با استاد علی‌اصغر محمدیان که ده‌ها سال سابقه پرچم‌دوزی در مشهد را داشت، آشنا شدم. کارگاه استاد علی در کوچه سرشور قرار داشت و من یازده‌سال در خدمت او بودم و با افتخار، شاگردی او را کردم تا اینکه کارگاه تعطیل شد. گرچه خیلی ناراحت بودم، تصمیم گرفتم برای خودم یک کارگاه مستقل راه‌اندازی کنم. مستقل‌شدن مشکلاتی داشت که تجربه او را در کار بیشتر کرد.

سید تعریف می‌کند: اول یک کارگاه در خیابان شهید‌قرنی اجاره کردم و کارم گسترش پیدا کرد. بعد‌ها فضایی بزرگ‌تر به مساحت پانصد‌متر‌مربع در خیابان هدایت اجاره کردم. همه‌چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه شیوع کرونا کاسبی ما را هم کساد کرد. مجبور شدم به فضایی کوچک‌تر رضایت دهم.

 

کار برای حرم امام‌رضا (ع)

سید از دستگاه امام‌حسین (ع) جایی با آبروتر سراغ ندارد و به‌همین‌دلیل راضی نشده است آن را کنار بگذارد، حتی وقتی مجبور شده با شرمندگی عذر شاگردان را بخواهد. اما هیچ‌وقت به صحبت‌های اطرافیان توجه نکرده است که به او گفته‌اند سراغ شغل دیگری برود. سید هر قدر هم که زمان بگذرد، سال‌های شیرین کار در مغازه سرشور و شاگردی استاد علی‌اصغر محمدیان را از خاطر نمی‌برد و بین گفتگو مدام برای او طلب سلامتی می‌کند.

یادش می‌آید یکی از دوستانش که سراغ کار قاب‌سازی رفته بود، مدام از او می‌خواست که این کار را رها کند و سراغ شغل پر‌درآمدتری برود، اما او این حرفه را دوست داشته و در آن ماندگار شده است.

می‌گوید: سال‌۹۴ بود که ساخت پرچم‌های ستونی برای صحن جمهوری اسلامی به ما سفارش داده شد. با عشق و علاقه برای امام‌رضا (ع) این کار را آماده کردیم و نصب شد. همان دوستی که ذکر خیرش گذشت، برای زیارت به حرم رفته و آن پرچم‌ها را دیده بود. چند روز بعد که به مغازه آمد، با آب و تاب از آن پرچم‌ها تعریف می‌کرد و می‌گفت خوب است کار‌های من هم شبیه آن‌ها باشد. وقتی گفتم آن‌ها کار ماست، باورش نمی‌شد تا اینکه نمونه آن را در مغازه نشانش دادم.

ارسال نظر