کد خبر: ۶۸۱۶
۱۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۰

واسطه‌های خوشبختی در انصارالحجه (عج)

۵۳ نوعروس از خانواده ایتام با حمایت نیکوکاران به خانه بخت رفتند.

سبکی، سرخوشی و لذتی که بعد‌از انجام کار خیر به جان و دل آدم می‌نشیند، پای خیلی از نیکوکاران را به مجموعه انصارالحجه (عج) باز کرده و بعد هم ماندگارشان کرده است. خدمت و عشق مشترک، دل‌های نیکوکاران را گرم می‌کند؛ لذتی که هرکس طعم آن را چشیده، بریدن از این مرکز برایش سخت شده است. حالا انصارالحجه (عج) در محله سرشور، خانه امید بسیاری از دختران یتیم است.

 

انگار دختر خودمان است

چندان فرقی ندارد چه کسی چه سمتی دارد؛ هرکس هرکاری از دستش بربیاید انجام می‌دهد، به‌خصوص در ایامی که مناسبت خاصی است یا مراسمی برپا می‌شود؛ درست مثل این هفته که سرشلوغی‌شان زیاد است.
حسن زنگنه مجموعه را مدیریت می‌کند و این روز‌ها درگیر برگزار کردن مراسم عروسی ۵۳ نوعروس است؛ ۳۱ نوعروس از مشهد و ۲۲ نفر از شهرستان‌ها. البته طی سال، از این دست برنامه‌ها زیاد برگزار می‌کنند.

حس پدری حاج‌آقا نسبت‌به بقیه پررنگ‌تر است. دوست دارد دختر‌های مؤسسه با آبروی تمام به خانه بخت بروند و برای خرید وسیله همیشه دست روی بهترین کالا‌ها می‌گذارد. می‌گوید مثل دختر خودم هستند.
جهیزیه‌دادن چند نوبت در سال انجام می‌شود و آن‌ها همین اندازه برای جمع‌کردن وسایل وسواس دارند. فهرستی بلند‌بالا دست اوست که همه‌چیز را با سلیقه تمام آماده کرده‌اند. داخل مجموعه حال و هوای متفاوتی برقرار است.

از چند وقت قبل، همه خود را برای این عروسی آماده کرده‌اند. هر‌کس هر هنری دارد به کار گرفته است؛ از دوخت‌و‌دوز چادر عروس‌خانم‌ها گرفته تا وسایل خواب.

اینجا خانه دوم من است

داخل محوطه هر طرف که نگاه می‌کنیم، جهیزیه چیده شده است؛ از یخچال و سرویس چینی گرفته تا چادر‌نماز و کیف و کفش و سجاده و مهر و‌.... بوی اسپند فضا را پر کرده است. هر کاری انجام می‌دهند، با صلوات همراه است و دعا برای خوشبختی نوعروس‌هایی که پدر ندارند.

آن‌ها خوب می‌دانند که جای پدر را هیچ‌کس برای دختر پر نمی‌کند، اما نهایت تلاششان را می‌کنند تا لا‌اقل در این روز‌ها تلخی نبود بابا یادشان برود. با هر‌کدامشان هم‌کلام می‌شویم، همین عبارت به زبانشان می‌آید: خدا را شکر که دخترهایمان بزرگ شده‌اند و دارند می‌روند به خانه بخت.

زهرا یکی از همین دخترهاست که با حمایت بانیان این مجموعه درس خوانده و به دانشگاه رفته و حالا وقت عروسی‌اش شده است. می‌گوید: اینجا خانه دوم من است و حاج‌آقا مثل پدرم. امیدوارم بتوانم دختر خوبی برایش باشم و همه این زحمت‌ها را جبران کنم.

مادرش از شوق سر‌و‌سامان‌گرفتن زهرا بغض کرده است و می‌گوید: خدا جزای خیر دهد به همه آن‌هایی که به فکر عزت و آبروی خانواده‌هایی مثل ما هستند. او تعریف می‌کند: از وقتی زهرا پنج‌ساله بود و پدرش به رحمت خدا رفت، تحت حمایت‌های این مجموعه‌ایم و حالا زهرا دارد می‌رود به خانه بخت.

۵۳ نوعروس عین زهرا از مشهد و شهرستان‌ها این روز‌ها دارند زندگی تازه و مشترکشان را شروع می‌کنند و یادشان خواهد ماند که بخشی از حلاوت و عشقی که در زندگی آن‌ها‌ست، به‌واسطه مهربانی کسانی است که به‌جای بابا برایشان پدری کرده‌اند.

کلمات کلیدی
ارسال نظر