کد خبر: ۷۱۷۶
۱۳ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۸

روستای کلاته بوقه امروز شهرک قدس نامیده می‌شود

محله کلاته‌بوقه هرچند در گذشته روستایی کوچک و کم‌جمعیت بوده است، اهالی‌اش به غیرت و سلحشوری مشهور بودند و زیر بار ظلم نمی‌رفتند.

مجموعه گردشگری و تجاری سپاد، در دل محله قدس قرار دارد. اگرچه بافت محله زرق‌وبرق ساختمان‌های مجلل سپاد و پیرامون آن را ندارد، قدمت و هویتی چندصدساله دارد. محله قدس که در منطقه ۲ شهری قرار گرفته است تا دهه ۶۰ در منطقه روستایی قرار داشت و نام قدیمی آن «کلاته‌بوقه» یا «کلاته‌بقعه» بود که درباره وجه تسمیه آن افسانه‌ها و قصه‌های فراوانی بین مردم رواج دارد.

شهرآرامحله برای نخستین بار، این قصه‌ها را جمع‌آوری کرده‌است.

 

بقعه شهدای روستا

حسین بافندی، یکی از قدیمی‌های این محله، متولد سال‌۱۳۳۱ است. او از زمان تولد در همین محله روزگار گذرانده است. درباره قدمت و وجه تسمیه این محله می‌گوید: از پدربزرگم شنیدم که از پدربزرگش شنیده بود روستای «بوقه» در اصل «بقعه» نام داشته است و پانصد‌سال قدمت دارد.

به گفته این قدیمی محله کلاته‌بقعه هرچند در گذشته روستایی کوچک و کم‌جمعیت بوده است، اهالی‌اش به غیرت و سلحشوری مشهور بودند و زیر بار ظلم نمی‌رفتند؛ «پیر‌های محله ماجرایی نقل می‌کنند و می‌گویند در نابسامانی‌های به‌وجود‌آمده در دوران ضعف و زوال حکومت ایلخانیان، ترکمن‌ها و ازبکان با سوء‌استفاده از هرج‌و‌مرج موجود به مناطقی از خراسان به‌ویژه شهر مشهد حمله کردند و در مسیر مشهد به روستای کلاته‌بقعه بر‌خوردند. اهالی روستا که باخبر شدند، از ترس تعرض به ناموسشان با تمام وجود در‌برابر متجاوزان ایستادند و با آن‌ها درگیر شدند. اهالی روستا سرسختانه مقاومت کردند.»

به گفته او سرکرده متجاوزان که مقاومت اهالی روستا را دید، دستور داد که همه را از دم تیغ بگذرانند و حتی یک نفر را زنده نگذارند. در نبردی سخت و نابرابر، بیشتر مردم روستا کشته شده و عده‌ای هم که زنده ماندند، متواری شدند. بعد‌از عبور دشمنان، همان چند زن، بچه و پیرمردی که از اهالی روستا باقی مانده بودند، برای دفن مردگان خود برگشتند و همه را دفن کردند.

بافندی می‌گوید: اهالی بعد‌از دفن روی مزار این کشتگان که شهیدان راه وطن بودند، گنبدی گلی و ساده ساختند. پس‌از گذشت قرن‌ها این گنبد گلی ویران شد و حتی نام و خاطره آن دلاوری‌ها از بین رفت. اما نام آن گنبد و بقعه‌گلی به‌عنوان نماد روی این روستای کوچک ماند و این محله به نام «کلاته‌بقعه» (گنبد) معروف شد. به‌مرور در گویش مردم، «کلاته بقعه» به «کلاته‌» تغییر کرد.

این روایت قدیمی که بین عامه مردم محله جا افتاده و هنوز هم نقل زبان قدیمی‌های محله است، وجه تسمیه روستای کلاته‌بقعه است که حالا شهرک قدس نام دارد.

 

آقابزرگ کلاته‌بقعه

به گفته اهالی، روستای کلاته‌بقعه، اربابی به نام میرزاحسن حبیب معروف‌به «آقابزرگ» داشته است. او برخلاف ارباب‌های دیگر که به‌دنبال خوش‌گذرانی بودند و هیچ هنری نداشتند، دارای ایده‌ها و افکار نویی بود.

غلام‌حسین خجسته متولد سال ۱۳۲۴، یکی از قدیمی‌های کلاته‌بقعه (شهرک قدس فعلی)، دراین‌باره می‌گوید: این روستا ارباب‌های بسیاری داشته است. یکی از آن‌ها که در دهه‌۳۰ و ۴۰ تا دوره انقلاب اسلامی، مالک و درواقع اجاره‌کننده زمین‌های این روستا از آستان قدس رضوی بود، میرزا‌حسن حبیب معروف به «آقا‌بزرگ» بود.

به گفته خجسته، او از نخستین کسانی بود که در مشهد گاوداری راه‌اندازی کرد. یکی از قلعه‌های کلاته‌بوقه معروف به «قلعه‌گاوی» محل نگهداری همین گاو‌ها بود که نسبت‌به گاو‌های معمولی گوشت و شیر بیشتری داشتند.

او می‌گوید: گاو‌های شیری که روستایی‌ها پرورش می‌دادند پنج تا حداکثر ۱۰ کیلو شیر و گاو‌های دامداری اربابی بین بیست تا سی‌کیلو شیر می‌دادند. این موضوع باعث شده بود روستای ما به داشتن گاو‌های شیرده شهرت پیدا کند.

با اینکه روستاییان هر‌کدام دارای دو یا چند گاو شیرده یا گاو نر (در لهجه مشهدی گاوبند) برای شخم‌زدن زمین‌های کشاورزی بودند، گاوداری ارباب چند گاو نر بسیار بزرگ و قوی‌هیکل داشت که مثل و مانندی نداشت. کم‌کم اسم این گاو‌های نر بی‌نظیر بر سر زبان‌ها افتاد و برخی از روستاییان به فکر نسل‌گیری از این گاو‌های نر افتادند. به‌تدریج و با تغییر نژاد گاو‌های روستای کلاته‌بوقه، دامداران روستا‌های اطراف، گاو‌های خود را برای نسل‌کشی به این روستا می‌آوردند.

به‌دنبال این رفت‌وآمد‌ها روستا به نام «کلاته بوقه» شهرت پیدا کرد؛ زیرا بوقه به معنی گاو نری است که از آن برای تولید مثل استفاده می‌کنند. سرانجام بعد‌ازساخت مجموعه گردشگری سپاد در دهه‌۶۰ و ۷۰ روستای کلاته‌بوقه به روستای کلاته قدس و بعد ازآن به محله قدس تغییر نام داد. اما هنوز هم برخی از قدیمی‌ها این روستا را با نام کلاته‌بوقه می‌شناسند.

 

ارباب خوک پرورش می‌داد

یکی از داستان‌های عجیبی که درباره کلاته‌بوقه وجود دارد، داستان عجیب «قلعه‌خوکی» است. غلام‌حسین خجسته می‌گوید: آقا‌بزرگ ارتباط نزدیکی با آمریکایی‌ها داشت؛ هر هفته تعدادی از آن‌ها به‌عنوان میهمان به قلعه اربابی می‌آمدند. در آن زمان مشهور شده بود که ارباب در قسمتی از قلعه، خوک پرورش می‌دهد. قلعه، اصطبل و طویله بزرگی داشت. یکی از روستاییان در زمان رفتن به قلعه و هنگام عبور از کنار طویله، چند خوک دیده بود.

این ماجرا با سرعت بین اهالی روستا پخش شد. هیچ‌یک از روستاییان از ماجرا و دلیل وجود این خوک‌ها خبر نداشت. بعد‌ها نیز چند‌نفر دیگر از روستاییان صدای خوک را شنیده و حتی خود خوک‌ها را دیده بودند. وجود این حیوانات و اینکه برای چه چیزی نگهداری می‌شوند، برای اهالی روستا به معما تبدیل شده بود. به‌تدریج نام «قلعه‌خوکی» برسر زبان‌ها افتاد و به‌دنبال آن بین اهالی روستا شایعاتی به وجود آمد.

برخی می‌گفتند ارباب کافر (مسیحی) شده است و حالا به‌جای گوشت گاو و گوسفند گوشت خوک می‌خورد! بعضی معتقد بودند ارباب این خوک‌ها را برای میهمانان خارجی و آمریکایی‌اش پرورش داده است تا آن‌ها گوشت خوک بخورند و احساس راحتی بیشتری داشته باشند. درهرصورت پرورش خوک تا سال‌۵۷ وجود داشت و قلعه، محل رفت‌وآمد آمریکایی‌ها و پرورش خوک بود.

 

درباره روستای کلاته بقعه که امروز  شهرک قدس نامیده می‌شود

 

روستای منتسب به بقعه خواجه‌ربیع

درکنار دو وجه تسمیه گفته‌شده برای روستای کلاته‌بوقه، بین اهالی قدیمی محله، وجه تسمیه دیگری نیز برای این نام‌گذاری وجود دارد. این وجه تسمیه درباره آرامگاه خواجه‌ربیع است. علی‌اکبر مسعودی که سال‌۱۳۳۲ در همین محله به دنیا آمده و بزرگ شده است، در توضیح این موضوع می‌گوید: اسم این روستا در‌واقع «کلاته‌بقعه» بوده است و ارتباطی با «بوقه» و گاوداری و این مسائل ندارد؛ آن‌هایی که چنین موضوعی را مطرح می‌کنند، اشتباه می‌کنند. این نام‌گذاری دلیل ساده و واضحی دارد؛ این روستا در مسیر آرامگاه خواجه‌ربیع قرار داشته و به همین دلیل به آن کلاته‌بقعه (خواجه‌ربیع) می‌گفتند.

علی‌اکبر مسعودی در ادامه با توصیف وضعیت روستا از نظر سکونت اهالی و ارباب می‌گوید: روستای کلاته‌بقعه دارای دو قلعه‌کهنه و قلعه‌نو بود که اهالی و رعایای ارباب در آن ساکن بودند. داروغه، دشتبان و سرسالار که جزو دارو‌دسته ارباب بودند، در این دو قلعه ساکن نبودند. این افراد بیرون از قلعه و در املاک و باغ‌های بزرگ دوسه‌هزار‌متری ساکن بودند و در کمال رفاه و آسودگی زندگی می‌کردند. به‌دلیل همین رفاه و حمایت ارباب، آن‌ها نیز با جان‌ودل برای ارباب خدمت می‌کردند.

به گفته او اگر زمانی رعیتی درباره حق و حقوق خود اعتراض یا شکایتی داشت، با بدترین وجه ممکن با او رفتار می‌کردند. یکی از روش‌های عمومی تنبیه رعایای معترض برای آنکه عبرت دیگران شوند، این بود که فرد خاطی یا معترض را وسط میدان ده به درخت می‌بستند و آن‌قدر با شلاق می‌زدند که معترض از حال می‌رفت. ارباب و نوکرانش خودشان قاضی و مأمور اجرا بودند و احتیاجی به پاسگاه و دادگاه نداشتند.

بنابر گفته علی مسعودی، بدترین تنبیه درانتظار سارقان مزارع و باغات محله بود؛ وای به حال کسی بود که هنگام سرقت از باغ‌ها و زمین‌های اربابی دستگیر می‌شد!

مسعودی با اشاره‌به ماجرای دستگیر‌کردن یکی از همین سارقان می‌گوید: سال‌های دهه‌۳۰ و ۴۰ خانواده‌هایی از برخی استان‌های دیگر به‌دلیل فقر و قحطی به مشهد کوچ کرده بودند. این افراد، چون کسب‌وکار درست‌وحسابی نداشتند، برای سیرکردن شکم خود، از روی ناچاری به مزارع و باغات میوه روستا‌های اطراف مشهد از‌جمله روستای کلاته‌بقعه می‌رفتند. در یکی از همین سرقت‌ها، دشتبان روستا، نوجوانی گرسنه و نحیف را هنگام میوه‌چیدن از درخت دستگیر کرده بود.

او جوان را کشان‌کشان به روستا آورد، به درخت توت وسط میدان ده بست و آن‌قدر او را با شلاق زد که از هوش رفت. همه می‌دانستند که این نوجوان بیچاره از زور گرسنگی مجبور به دزدی شده است و نباید این‌طور تنبیه شود، اما کسی جرئت اعتراض به نماینده ارباب را نداشت. بعد‌از کتک مفصل دشتبان، چند‌نفر از اهالی، جوان را به هوش آوردند، غذای مفصلی دادند و به‌صورت مخفیانه، او را راهی خانه کردند؛ چون هنوز تنبیه او ادامه داشت و تمام نشده بود.

 

«کلاته‌بوقا»

بخش بزرگی از زمین‌های محله کلاته‌قدس متعلق‌به آستان قدرس رضوی است و از گذشته‌های دور، زمین‌های این روستا به افراد مختلف اجاره داده می‌شده است. بر‌همین‌اساس ما برای پیداکردن سابوقه تاریخی و وجه‌تسمیه این روستای تاریخی به مرکز استاد تاریخی آستان قدس رضوی مراجعه کردیم.

با کمک کارشناس مجموعه، چند سند مربوط‌به دوران پهلوی اول، پهلوی دوم و دوران قاجار پیدا شد. قدیمی‌ترین سند با شماره ۱۳۱۴۷ اجاره‌نامه‌ای است که در تاریخ‌۱۲۵۱ هجری‌قمری تنظیم شده است. در این اجاره‌نامه که قدیمی‌ترین سند موجود از روستای کلاته‌قدس است، با صراحت نام روستا به شکل «کلاته‌بوقا» آمده است. کلاته‌بوقا از دو کلمه فارسی «کلاته» یعنی روستای کوچک و «بوقا» ترکیب یافته است.

برای پیدا‌کردن این کلمه که اصل و ریشه ترکی و مغولی دارد، به کتاب جامع‌التواریخ خواجه‌رشیدالدین فضل‌الله همدانی مراجعه کردیم. در این کتاب درباره معنی بوقا و نیز وجه تسمیه روستای کلاته بوقا چنین آمده است: بوقا (بوغا، بوکا، بکا، بقا، بوقه) واژه ترکی رایج در زبان مغولی به‌معنای گاو نر (اخته‌نشده) که به‌صورت اسم خاص (مانند بوغاخان) یا در ترکیب اسامی خاص (مانند بوقا تیمور و قرابوقا) به کار می‌رفته و از دیرباز وارد زبان فارسی شده است.

بر‌همین‌اساس دو تن از امرا و وزرای بزرگ در ایران، یکی ترکان غز و دیگری مغول به این نام مشهور هستند. ملک‌بوقا در زمان دوره غزنویان می‌زیسته و از بزرگان قوم ترک اغز است. فرد دیگر بوقا چینگ‌سانگ، در زمان ارغون‌شاه ایلخانی می‌زیسته و وزیر ارغون‌شاه بوده است. با‌توجه‌به معنای فوق‌الذکر دو احتمال وجود دارد.

احتمال اول که مشهودتر می‌باشد، این است که زمین‌های این روستا جزو تیول و املاک شخصی یکی از دو شخص فوق‌الذکر (بوقا و بوقا چینگ‌سانگ) باشد و به‌دلیل مالکیت این خاندان در طول سال‌ها و قرن‌ها بر این زمین و ملک نام مالک بر آن اضافه شده است. احتمال دوم نیز می‌تواند در ارتباط با معنی فارسی این کلمه ترکی یعنی «گاو نر»، باشد؛ شاید این محله در زمان‌ها و قرن‌های گذشته، محل نگهداری گا‌وهای نر قوی و باشکوه بوده است.

هنوز هم برخی از قدیمی‌های محله از این روستا با نام کلاته‌بوقا نام می‌برند؛ احتمال دارد که بوقه تغییر‌یافته همان کلمه بوقای ترکی مغولی باشد که معنای آن گاو نر (اخته‌نشده) است و نقش اسم خاص و حتی صفت برای افراد برجسته و مشهور در دوره تسلط ترکان و مغولان بر ایران را داشته است و ارتباطی با کلمه بوقه که در لهجه مشهدی وجود دارد، نداشته باشد.

 

درباره روستای کلاته بقعه که امروز  شهرک قدس نامیده می‌شود

 

حسن بافندی برق را به محله آورد

با پیروزی انقلاب اسلامی روستای کلاته‌بوقه به نام کلاته‌قدس و بعد از آن به شهرک قدس تغییر نام داد. با گذشت بیش‌از چهل‌سال، این محله از محدوده و بافت روستایی خود خارج شد و به محدوده شهری منطقه ۲ پیوست. با همت و همبستگی اهالی و مسئولان مشکلات بسیاری برطرف شد؛ با‌وجوداین هنوز هم مشکلات این محله تمام نشده است.

حسین بافندی با اشاره‌به مشکلات محله در سال‌های ابتدایی بعد‌از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گوید: آن سال‌ها هنوز روستای کلاته‌قدس برق‌کشی نشده بود و یکی از درخواست‌های مهم و اصلی اهالی، کشیدن برق بود. تیر‌های چراغ برق تا آن طرف صدمتری و انتهای ابوطالب رسیده بود، اما شرکت برق هزینه راه‌اندازی ستون همین فاصله از انتهای ابوطالب تا محله را که در حدفاصل آن کال بزرگی قرار داشت، قبول نمی‌کرد. مسئولان شرکت برق می‌گفتند هزینه این ستون‌ها را باید خود اهالی پرداخت کنند. از آن طرف اهالی هم پولی نداشتند.

او ادامه می‌دهد: هزینه ستون‌های برق ۷۰ هزار‌تومان می‌شد که پول زیادی بود. مدتی گذشت، اما پولی جمع نشد. وقتی دیدم امیدی به جمع‌شدن این پول نیست، خانه‌ای داشتم و آن را فروختم و هزینه ستون‌ها را پرداختم. بعد از آن شرکت برق تیر‌های چراغ برق داخل محله را نصب کرد. با نصب تیر‌های چراغ برق، روند پیشرفت و توسعه محله در سال‌های بعد سرعت بیشتری گرفت؛ هر‌چند هنوز این محله با مشکلات زیادی، چون نبود فضای سبز و خطوط اتوبوس و درمانگاه و ... مواجه است.

* این گزارش شنبه ۱۳ آبان‌ماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۳۴ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.

ارسال نظر