زائران پیاده

پایانه مسافربری امام رضا(ع)؛ نقطه پایان و آغاز دلتنگی
روزهای آخر ماه صفر حال و هوای پایانه مسافربری امام رضا(ع) متفاوت است. جمعیت زیادی با گویش‌ها و لباس‌های مختلف دیده می‌شوند. همه در حال رفت و آمد هستند برخی به شهرهای خود بازمی‌گردند و برخی دیگر برای زیارت آمده‌اند. از همان بدو ورود با دیدن گنبد امام مهربانی‌ها از ضلع خیابان امام رضا(ع) عرض ارادتی به مولای خود می‌کنند و سپس چمدان به دست وارد شهر می‌شوند.
خانه ما و شما ندارد
هر ۲۰دقیقه تلفن طیبه خانم زنگ می‌خورد. هر بار عذرخواهی می‌کند و گوشی‌اش را پاسخ می‌دهد. صحبتش با تلفن که تمام می‌شود با لبخندی که نشان از خوشحالی دارد می‌گوید: «رئیس یکی از کاروان‌هاست که از شهرستان می‌خواهند به همراه زائران بیایند. تلفن پشت تلفن، کاروان‌هایی که خبر از آمدن 100، 150، 250 و... نفر مسافر را می‌دهند. آن‌ها مهمان‌نوازی اهالی ایوان طرق در خاطره‌شان مانده و حالا بعد از گذشت دو سال باز هم تماس گرفته‌اند و تقاضا دارند که فضایی برای اقامت شب در اختیارشان قرار بدهند. برخی از آن‌ها نیز تقاضا دارند که اگر ممکن است صبحانه، ناهار و شام هم برایشان تدارک ببینند.
روایت خدمتگزاری از ایستگاه راه‌آهن تا خیابان آیت‌الله شیرازی
حسین‌آقا یک باربر ساده است که درآمد چندانی ندارد، اما به پشتوانه ارادت و عشقی که به امام مهربانی‌ها دارد، دلش به دریای بی‌کران محبت به زائران تبدیل شده است. تعریف می‌کند: بارها با مسافرانی روبه‌رو شده‌ام که در طول سفر پولشان سرقت یا گم شده است. خودم هزینه فیش حمل بارشان را دادم. بعضی‌ها قبول نمی‌کردند. می‌گفتم: بگیرید. آقا خودش با من حساب می‌کند. این را هم بگویم که زائرها خوش‌حساب هستند و بلافاصله بعد از برگشت به شهرشان پول را واریز کردند. خیلی از زائران شماره من را گرفته‌اند و گاهی تماس می‌گیرند و می‌خواهند سلامشان را به امام برسانم و من را به شهر خود دعوت می‌کنند.
مترجم موکب‌های نینوا
رضا برزانی اربعین هر سال به دیار اجدادی‌اش می‌رود و یکی از کارهای مهمی که در این ایام انجام می‌دهد، این است که در موکب‌ها نقش مترجم را برای ایرانیان ایفا می‌کند. این نذری است که از 11سال پیش آغاز کرده است و به گفته خودش، علاوه بر زیارت سیدالشهدا(ع)، خواسته در این سال‌ها دینش را به میزبانانی که به او فارسی یاد داده‌اند ادا کند.
امام‌حسین(ع) زائرانش را نشان کرده است
حاج‌محمد اخوان و رفقایش در محله بالاخیابان نیز از آدم‌هایی هستند که اسباب رسیدن دل‌دادگان اباعبدالله الحسین(ع) به آن تربت اعلا هستند. آن‌ها هرسال دور هم جمع می‌شوند و تعدادی از افراد نیازمند آرزوبه‌دلی را که تاکنون زیارت کربلا نصیبشان نشده است، با همراهی خیران به راهپیمایی اربعین گسیل می‌کنند. امسال آن‌ها نزدیک به سیصد نفر را راهی کربلا کردند.
در رکاب عاشقی؛ قصه سفر موتوری اصغر مجیدیان به کربلا
اصغر مجیدیان 67سال دارد. از آن خوب‌های روزگار که وقتی هم‌کلامش می‌شوی زلالی وجودش را خوب حس می‌کنی. هشت سالی می‌شود که با موتورسیکلت فاصله 2هزار و 600کیلومتری حرم امام رضا(ع) تا حرم اباعبدالله(ع) را می‌پیماید تا روز اربعین در کربلا باشد. او بیشتر سفرهای دوران بازنشستگی را با موتورسیکلت سپری کرده‌ است؛پنج‌بار دور ایران را با موتور پیموده و با این سن و سال عضو فدراسیون موتورسواری ایران است.می‌گوید: اگر بخواهم خیلی صریح و شفاف بگویم من با امام حسین(ع) عشق می‌کنم و حالم با نام حسین(ع) و دیدن گنبد و بارگاهش خوب می‌شود.
از اروند تا کربلا؛ چند روایت از حس و حال زائران کاروان کوثر
کلثوم فاروقی از سال‌۹۸ می‌گوید. اولین باری که تصمیم به راه‌اندازی کاروان خانم‌های محله گرفتند؛ نه راه را بلد بودیم نه جایی را می‌شناختیم اما دلمان می‌خواست یک قدم کوچک برداریم برای برآورده شدن آرزوی زیارت اولی‌های محله. خانم‌های مسنی که زیرپوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) بودند و بیشترشان یک بار هم به کربلا نرفته بودند. بعضی‌ها عصا به دست بودند و بعضی‌ها به سختی مسیری کوتاه را طی می‌کردند. با همه این ها ۴۸ نفر را صحیح و سالم بردیم و برگرداندیم. هنوز که هنوز است ما را که می‌بینند به جانمان دعا می‌کنند.