رمضانعلی خردمند میگوید: یکی از موضوعاتی که سبب ناراحتی سرباز ان شده بود، نان بیکیفیت بودکه هفتگی از تهران میآمد. درجریان بازدید فرماندهان عالیرتبه ارتش، موضوع نان آجری مطرح شد.
تصویر شهید حسین شاطری درون ویترین شیشهای قرار دارد که درست کنار تابلو خیابان آیتالله بهجت ۲۱ با چند میله آهنی قد راست کرده است.
هادی دهقانی روزی که برای گذراندن خدمت سرباز ی به تیپ۲ لشکر ۸۴ پیاده خرمآباد اعزام شد، هرگز تصور نمیکرد که از نزدیک شاهد سانحه برخورد هواپیمای مسافربری به دل ارتفاعات سفیدکوه باشد.
مهدی میرزایی وقتی به جبهه رفت، هنوز پشت لبش سبز نشده بود. اما هشتسال بعد، مردی تمامعیار بود که درکنار فرماندهانی چون قالیباف، چراغچی و... سرد و گرمها چشیدهبود.
امیر آنقدر صبور بود که هیچوقت از سختیهای خدمتش برایمان تعریف نمیکرد؛ هیچوقت بهجز آخرین مرخصی که از وضعیت جیره آب و غذایش گفته بود، از کویر و تنهایی خستهکننده آنجا.
درست همان شب بازی مقتدرانه ایران مقابل اسپانیا، یک درگیری شجاعانه دیگر هم در هنگ مرزی زابل روی داد. در این درگیری دو مرزبان شهید شدند که یکی از آنان یعنی جلال بهبودی از اهالی محله طرق است.
جوی آبی وارد پادگان میشد. صفرعلی گیلاسی فکری به ذهنش رسید. منتظر شد هوا تاریکتر شود؛ «دمدمههای غروب هوا گرگومیش بود. در گودال آب نشستم. از همان کانال آب شناکنان خود را به بیرون پادگان رساندم.»