محله کارمندان اول

محله
منطقه ۶

کارمندان اول

ساخت‌وساز واحدهای مسکونی برای کارکنان سازمان‌ها به پیش از انقلاب و دوره پهلوی برمی‌گردد. به دستور شهردار وقت، خانه‌هایی برای کارمندان ساخته و به‌نام محله کارمندان نامگذاری شد. مهمترین ویژگی محله، قدمت ومشاغل سنتی قدیمی آن است؛ از زنجیربافی و ساخت زین اسب بگیرید تا مسگری، خیاطی، گاری‌سازی، مغازه دلوسازی و..

محله کارمندان اول
خیابان چمن باطاقه‌های پارچه معنا پیدا می‌کند
از چهارراه چمن که چند قدمی را به سمت خیابان سرخس پیش بروی، کم‌کم طاقه‌های پارچه‌ای را جلوی دکان‌ها داخل پیاده رو می‌بینی. پارچه‌هایی رنگ به رنگ از همه طرح و همه جنس. در هر مغازه‌ای هم چند تا مشتری پیدا می‌شوند که مشغول وارسی پارچه‌ها هستند. اما شلوغ‌ترین دکان درست در میانه این مسیر قرار دارد. اسم و رسم‌دارترین پارچه‌فروشی این راسته که به گفته بازاری‌ها، قدیمی‌ترین هم هست! ملیحه فرقانی و یحیی محمددوست گردانندگان این مغازه هستند. زوجی که برای سال‌ها اینجا را سر پا نگه داشته‌اند.
میدانی که اعدام شد!
میدان عدالت مشهد یا آن‌گونه‌که اغلب مردم این شهر از آن نام می‌برند، «میدان اعدام» یکی از این دست تغییرات است که در طول زمان هر سه عامل، در دگرگونی‌های صورت‌گرفته در آن مؤثر بوده‌است. تغییر نامی که البته مانند بسیاری از موارد مشابه در مرتبه‌ای مورد پذیرش عام قرار گرفته و در مرتبه دیگر از این پذیرش برخوردار نبوده است تا تقریبا هیچ‌کس از آن محدوده به‌عنوان دروازه پایین‌خیابان یا در لهجه مشهدی «دروازه‌ته‌خیابون» یاد نکند و کمتر‌کسی هم آن را میدان «‌عدالت» بداند، اما همگان آن را به میدان «اعدام» بشناسند، گویی که هویت خود میدان هم برای همیشه در آن اعدام شده است.
کسب 3مدال در 2ماه
لباس رزمی‌اش را پوشیده و سه مدال رنگارنگ را هم به گردنش آویخته است. نگاهش پر از اطمینان است و حتی قدم‌هایش را استوار و محکم برمی‌دارد. با خودم فکر می‌کنم که دست‌کم باید چند سالی را به تمرین و مبارزه گذرانده باشد. اما کمی که می‌گذرد، می‌فهمم فقط دو ماه از ورودش به این عرصه می‌گذرد و او در همین مدت کوتاه موفق به کسب سه مدال استانی مختلف شده است! یگانه پورشریفی متولد سال۱۳۸۷ کاراته‌کار ساکن محله کارمندان دوم است. رزمی‌کاری که زیرنظر یکی از بهترین مربی‌های منطقه مبارزه را آموخته و حالا اهداف و آرزوهای زیادی در سر دارد.
کاسبان منصف، هوای مشتری‌ها را دارند
اینجا فرق‌هایی با مغازه‌های دیگر دارد. خانمی وارد مغازه می‌شود که با لبه چادر چهره‌اش را پوشانده است. چند قلم جنس برمی‌دارد و در آخر فقط10هزار تومان روی پاچال می‌گذارد. کمی که می‌گذرد چشمم می‌افتد به پنج حساب دفتری قطور بالای یکی از قفسه‌ها. داخل این دفتر‌ها اسامی افرادی نوشته شده که جنس نسیه برده‌اند. دفتر‌ها را ورق می‌زنم. با یک حساب سر انگشتی متوجه می‌شوم که بالای بیست میلیون تومان جنس نسیه داده شده است. نسیه‌هایی که بیشترش پرداخت نمی‌شود.
هنر گوهرتراش، جان بخشیدن به سنگ‌های بی‌شکل است
هشت سال بیشتر نداشته است که سنگ کوچک عقیق را در دست‌هایش می‌گیرد و این هنر را می‌شناسد. پدرش او و برادر بزرگ‌ترش را به کارگاه گوهرتراشی نزدیک خانه می‌فرستد تا در روزهای تابستان و ایام فراغت، هنری بیاموزند و کمک‌خرج خانواده هم باشند. علاقه او به شکل‌دادن به سنگ‌ها در همان روزها شکل می‌گیرد. با دقت به دست‌های گوهرتراش سال‌خورده محله نگاه می‌کرده تا تمام جزئیات این هنر را در ذهنش ثبت و ضبط کند. می‌چسبد به کار و هر روز یکی دو ساعت دیرتر کارش را تمام می‌کند. با350تک تومانی که حاصل ساعت‌ها کارکردنش بوده برای خودش یک دستگاه می‌خرد. اولین دستگاه گوهرتراشی زندگی‌اش که هنوز هم آن را دارد.
غلبه بر مشکلات با ورزش
مهدی ظریف در حال حاضر در رشته هاپکیدو دبلیو اچ سی فعالیت ورزشی‌اش را ادامه می‌دهد، چند مدال رنگارنگ استانی و کشوری هم در کارنامه ورزشی‌اش دارد. مشکل تنفسی و آسمی که سال‌های اول فعالیت ورزشی به سراغش آمده بود دیگر باعث نمی‌شود که دست از تمرین و ورزش بکشد. او نوجوان ١7ساله محله کارمندان اول ، قرار است برایمان از تجربه‌های ورزشی‌اش بگوید.
این دانشجویان واحدهای زندگی را پاس می‌کنند
چندسالی می‌شود که قبولی در کنکور دیگر شکستن آن شاخ غول معروف نیست؛ دلیلش کمترشدن جمعیت شرکت‌کنندگان است یا زیادشدن تعداد دانشگاه‌ها، موضوع بحث ما نیست. ورود به دانشگاه سخت باشد یا آسان، فرقی در احوال دوران دانشجویی ندارد. هر دانشجو داستان خودش را در عبور از سد کنکور دارد. برخی آن‌قدر قبل از ورود به دانشگاه سختی می‌کشند و درس می‌خوانند که ترجیح می‌دهند بعد از دانشجوشدن دست‌کم برای مدتی دور درس‌خواندن را خط بکشند! برخی سعی می‌کنند در کنار درس‌خواندن، خودشان را مشغول کاری دیگر کنند. عده‌ای هم دانشگاه برایشان صرفا محل تحصیل است و بس. روز دانشجو بهانه‌ای است تا نگاهی بیندازیم به داستان 4دانشجو و یک مکان دانشجوپرور.