محله الهیه

محله
منطقه ۱۲

الهیه

مشهدی‌ها، منطقه ۱۲ را با نام «الهیه» می‌شناسند، محله‌ای نوپا و مهندسی‌ساز که کوچه‌های عریض و ساختمان‌های شیک و نورانی‌اش دلیل اقبال زیاد مشهدی‌ها به آن بوده است. وجه تسمیه محله الهیه برگرفته از نام یکی از محلات پایتخت بوده و ساخت‌وساز در آن از اواسط دهه ۸۰ کلید خورده و در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته است.

محله الهیه
طعم گیلان در الهیه
محمود رجایی می‌گوید برای تولید هر کدام از این محصولات باید به نکات ویژه‌ای دقت کرد و هر محصول را در فصل خودش روانه باز کرد: برای تهیه رب‌انار جنگلی، باید انار جنگلی مرغوب تهیه کرد که در ماه مهر و آبان به‌وفور در شمال کشور یافت می‌شود، قیمت بیشتری دارد اما طعم ترش و ملس به رب‌ می‌دهد که معرکه است و طرف‌داران زیادی دارد. همچنین باید رب‌ به اندازه کافی جوشانده‌ شود چرا که هرچه غلیظ‌تر شود، دیرتر خراب و فاسد می‌شود.
اسارت و آزادی به وقت 11 و 9 دقیقه!
اتفاق دیگری که در روزهای اسارت آرامش را در وجود حاج امیرفرخ فرحمند قرار داد و تحمل روزهای سخت اسارت را ممکن کرد، ملاقات مادربزرگ و مادرش بود که خود را به عراق رسانده بودند: از کودکی ارتباط عاطفی ویژه‌ای با مادربزرگم داشتم، دست نوازش او را همیشه و تا زمانی که در قید حیات بود به خاطر دارم، این لطف او در دوران اسارت هم شامل حال من شد و همراه مادرم عازم سفر عتبات عالیات و از آنجا به عیادت من آمده بودند. البته این‌طور که خودشان بعدها گفتند برای این ملاقات افراد زیادی را دیده و هزینه زیادی صرف کرده بودند.
همسایه با آفتاب
مریم دربندی 52ساله و متولد تهران است، او همسر جانباز و آزاده سرافراز«سید امیر فرخ فرحمند» است و به دنبال حضور موفق درمسابقات قرآنی همسران جانبازان و آزادگان حفظ قرآن را نیز شروع می‌کند: من و سید امیر در سال 1362 با یکدیگر ازدواج کردیم. او یک‌سال بعد از ازدواج و درحالی که دختر بزرگ ما به دنیا آمده بود یعنی در سال 1363 به اسارت نیروهای بعثی درآمد. اسارتی که 4سال طول کشید و امیر را بیمار و نحیف به خانه فرستاد. او درگیر بیماری سختی شده بود اما با توسل به قرآن، امام رضا(ع) و البته تلاش پزشکان بیماری همسرم بهبود پیدا کرد. بسیار خوشحال بودم و تصمیم گرفتم به شکرانه سلامتی‌اش حفظ قرآن را آغاز کنم.
۳ سال تلاش برای رسیدن به صندلی "امیرکبیر"
علی می‌گوید: آدم در هرجایی که باشد، اگر آستین همت را بالا بزند، حتما نتیجه‌اش را می‌بیند. مگر آدم‌ها در زندگی‌شان چند تا آرزوی خیلی بزرگ دارند؟ چندتا آرزو دارند که شب ‌و روز به آن فکر کنند و برایش رؤیا ببافند؟ بیشتر از 3،4تا که نیست، اگر برای رسیدن به همین چندتا هم تلاش نکنیم، پس دیگر برای چه زنده‌ایم؟! من تلاش کردم و توانستم.
من در تظاهرات بودم و پدرم در گارد شاه!
علی پیراسته هم‌زمان با قیام مردمی به گروه‌های انقلاب می‌پیوندد و در جریان انقلاب سعی و تلاش زیادی دارد که پدرش را جذب نیرو‌های انقلاب کند. او می‌گوید: من تنها پسر خانواده بودم و پدرم برای زندگی و آینده‌ام برنامه‌های زیادی داشت، اما از طرف دیگر من با روحیه مذهبی و انقلابی بزرگ شده بودم. اوج تناقض اینجاست که من در حال پخش اعلامیه بودم و در تظاهرات شرکت می‌کردم، درحالی که پدرم به عنوان یک ارتشی وظیفه حفاظت از باغ ملک‌آباد را برعهده داشت. گاهی اوقات که فرصت حرف‌زدن با پدر را پیدا می‌کردم، از جریان وقایع انقلاب برای پدرم و اینکه همکاران او چگونه انقلابیون را به گلوله می‌بندند، صحبت می‌کردم، پدرم با ناراحتی می‌گفت: «پسر جان ما داریم نون شاه را می‌خوریم، باید به این روزی احترام بگذاریم»
گیاهان دارویی راه درمان کرونا نیست، اما پیشگیری چرا
سعید امیدوار که نگران استفاده‌های نادرست از گیاهان دارویی در درمان کروناست، بیان می‌کند: داروهای گیاهی، بیشتر جنبه پیشگیری دارند. در مراحل اولیه بیماری هم می‌توانند موجب بهبود شوند اما وقتی بیماری پیشرفت کند دیگر این داروها جواب‌گو نیست و مردم باید از درمان‌های شیمیایی زیرنظر پزشک استفاده کنند.
سهم 2خواهر از دفاع مقدس
زندگی با جانباز 70درصد سخت است، برخی از آن‌ها نیاز به کمک فراوان دارند. باید به‌طور مداوم پیشش بود تا کارهایش را انجام داد. بالأخره من هم انسان هستم و ظرفیتم محدود، بعضی وقت‌ها خسته می‌شوم اما پشیمان هرگز! آسیه خانم با بیان این جملات می‌گوید: چرا دروغ! گاهی اوقات خسته می‌شوم، اما خدا خودش کمک می‌کند و صبر تحمل مشکلات را می‌دهد. 38سال با هم زندگی کردیم و تلاش کردیم روحیه خودمان را حفظ کنیم. سعی کردیم همیشه شاد و صبور باشیم، خیلی غر نزنیم. سعی می‌کنیم با امکانات خودمان بسازیم و نمی‌خواهیم زندگی را تلخ کنیم.