دانشآموز دبیرستان شهید عباسی2 در محله امام هادی (ع)در کارنامه علمیاش رتبه عالی کشوری دارد. شکیلا فَکاری بگلر سال گذشته بهطور مجازی در آزمون کشوری زیست فناوری شرکت کرده و توانسته این رتبه را به دست آورد. رشتهای که در آن دانشآموزان با دنیای زیستشناسی و فناوری بیشتر آشنا میشوند و به عضویت باشگاه دانشآموزی در میآیند.
وجه تسمیه محله امامهادی(ع) بهدلیل مسجدی به همیننام درخیابان اصلی این محله یعنی خیابان امامهادی(ع) است که نزدیک به ۵۰ سال قدمت دارد.محله امامهادی دراراضی مزرعه بحرآباد ساخته شده است. اولینبارنام اینمزرعه در وقفنامه مدرسه نواب به چشم میخورد. معراج شهدا از مکانهای شاخص این محله است.
نرسیده به انتهای خیابان پیامبر اعظم(ص)23 در سبز رنگ و بزرگی در حاشیه معبر دیده میشود. مثل بسیاری از مساجد دیگر زیرزمین مسجد را که سالها قبل در آن نماز میخواندند تبدیل به آشپزخانه کردهاند. نمای آجری آن ساده است و سر در آن را با چند پرچم رنگی تزیین کردهاند. زمین 1600متری مسجد و مجتمع فرهنگی و اجتماعی حضرت محمد(ص) سال1379 با همت و کمک اهالی و خیران خریداری شده است و با همت ساکنان آجر به آجر بالا رفته و حالا یکی از مساجد فعال در محله امام هادی (ع) است.
نمیشود از تاریخ نوشابهسازی ایران صحبت کرد و از مشهد حرفی به میان نیاورد. اولین نوشابههای شهر مشهد را سه چهار لیمونادسازیِ خیابان تهران در زمان رضاخان به بازار عرضه کردند. از دهه 30 به اینطرف مشهد با 3کارخانه و برند معروف، بخش زیادی از بازار نوشابه ایران را به دست گرفت. سلطهای که پس از گذشت 60سال هنوز هم ادامه دارد.
ظاهر بیشتر خانههای اینجا زیباست اما داخل آنها مشکلات زیادی وجود دارد. روزی نیست که یکی از همسایهها یا ساکنان این ساختمانها از مشکلاتشان نگویند، دیوارهای ترک خورده، دعوا بر سر جای پارک خودرو و سرویسهای بهداشتی خراب بخشی از مشکلات ساختاری این ساختمانها هستند. جلوی بیشتر ساختمانهای این خیابان تا مدتی پیش نیوجرسی قرار داشت ولی چند وقتی است که آنها را جمع کردهاند. شهرداری باید پلمب ساخت و سازهای غیرمجاز را جدیتر دنبال کند. این ساخت و سازها میتواند در آیندهای نه چندان دور مشکلات محله را افزایش دهد.
من زیاد دنبال پست نبودم. هرجا رهبر انقلاب و شهید هاشمینژاد بودند من همانجا بودم. از اطرافیان دور آنها بودم. روزی که جلوی استانداری آیتالله خامنهای روی آمبولانس سفید صحبت میکرد و شلوغ شد، یکی از کسانی که ایشان را گرفتند و پایین گذاشتند من بودم. منتها خودم را بروز نمیدادم.خودم را معرفی نمیکردم، ولی برای کمک میرفتم. شهید هاشمینژاد من را میشناخت. حتی برای مراسم هفتم برادر شهیدم حسن، بر سر مزارش، برادر شهید هاشمینژاد آمد و سخنرانی کرد. آقای دری نجفآبادی، آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی امام جمعه مشهد، اینها من را میشناختند.
سیده ساجده اسدیان موفق شده سال گذشته در سی و نهمین دوره جشنواره فرهنگی هنری دانشآموزان ناحیه7 مشهد در مقطع متوسطه اول، رتبه سوم را در رشته شعر به دست آورد. ساجده از کلاس دوم دبستان با دکلمهنویسی شروع کرد. تا کلاس چهارم بیشتر متنهای او بهصورت دل نوشته بود اما دبیر ادبیات سال پنجمش او را با آرایههای ادبی مختلف و ردیف و قافیه آشنا کرد و تفاوت شعر قدیم و نو را برایش توضیح داد. می گوید: در این سالها به جزکتاب ادبیات فارسی سراغ کتابهای شعر نرفته بودم اما همین کتابها را با دقت زیادی میخواندم و کلمات آن را به خوبی در نوشتهها استفاده میکردم .
حسین غفوریان همان 15، 20سال قبل، زمانی که در اوجِ جوانی و شور و غرور، با قرض و قوله، کارگاهش را راه انداخته بود و پیستونِ پیکان و پژو میساخت، بعد درست وقتی که کارش جا افتاده بود و بازار فروشش گرم شده بود، از تایوان و دیگر کشورها، هزارها نمونهاش را تحت عنوانِ پیستون سمپاش وارد ایران کردند، باید بند و بساطش را جمع میکرد و مثل مدیر کارخانه معروفِ آن وقتها، کامیون میخرید و با آن بارکشی میکرد! اما او نمیخواست عقبگرد کند. او امروز یک کارآفرین است و چشم امید 38 خانواده از هممحلهایها و اقوام و خویشانِ خودش.