شاهنامه

علی رضا قربانی بعد از رهایی، مرکزی را برای نجات قربانیان اعتیاد افتتاح کرد
مجموعه مرکز ترک اعتیاد کوثر هم‌زمان با سال‌روز ولادت حضرت رضا(ع) در تاریخ هشتم آبان سال 1388(88/8/8) و با حضور آیت‌الله خزعلی افتتاح شد. بیشتر کارکنان و دست‌اندرکاران این مرکز نیز از جمله بهبودیافتگانی هستند که زمانی گرفتار در دام اعتیاد بوده و امروز به شکرانه بازگشت دوباره به زندگی با آغوش باز و دستانی مهربان برای نجات معتادانی که به این مرکز آورده می‌شوند، تلاش می‌کنند. دراین مرکز علاوه‌بر مداوا و بازپروری معتادان، مشاغل مختلف فنی و حرفه‌ای نیز به آن‌ها آموزش داده می‌شود، بدین ترتیب بعد از پایان دوران بهبودی این افراد با توجه به حرفه‌ای که آموخته‌اند و گواهینامه‌ای که دریافت کرده‌اند، می‌توانند در کارگاه‌ها و کارخانجات سراسر کشور مشغول به کار شوند.
هیچ کودکی زیر دست من فوت نشد
نساء نجارزاده معروف به «بی‌بی نساء» مامای قدیمی محله چهاربرج با 90سال سن، یکی از این قابله‌های قدیمی است که در مدت 40سال مامایی، صدها کودک را به دنیا آورده و بارها طعم شیرین تولد را چشیده‌است. در مورد بی بی نساء همین بس که هیچ کودکی زیر دست او فوت نشده و هیچ مادری از دنیا نرفته است. او حتی در مقطعی بابت اطلاعات فروانی که در عرصه مامایی داشت برای کار در بخش زنان و زایمان بیمارستان امام رضا(ع) دعوت به همکاری شد.
ترجمه شاهنامه رویای رئوف
رئوف پاشایی متولد سال1392در محله ابوطالب (موسوی قوچانی) است. خودش با زبان کودکانه می‌گوید: با شاهنامه قبل از اینکه مدرسه بروم آشنا شدم. پدر و مادرم به‌ویژه مادرم علاقه زیادی به خواندن شاهنامه داشتند. مادرم داستان‌های شاهنامه را برایم می‌خواند و من با علاقه گوش می‌کردم. در کلاس دوم زمانی که خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودم شعرهایی از زال، سیمرغ، رستم و سهراب را برای خانواده و اطرافیان می خواندم و آن‌ها تشویقم می‌کردند.
به‌دنبال ردپای مادر و پدربزرگ
فاطمه خانی، نوجوان نقال محله شریعتی، 18سال دارد و دلبسته ادبیات فارسی و اشعار حکیم ابوالقاسم فردوسی است. او دانش آموز سال دوازدهم علوم تجربی است و می خواهد در آینده دندان پزشکی بخواند. با این حال هنر نقالی را دوست دارد و آن را در کنار درس هایش دنبال می کند.
رزم رستم و سهراب از زبان کیانای 12 ساله
کیانا طاهری از کودکی صدای رسایی داشته است. معاون پرورشی دبستان ناظرزاده این ویژگی او را کشف می‌کند و از کیانا می‌خواهد در مسابقات نقالی‌ جشنواره شاهنامه جابربن‌حیان شرکت کند. دو سال پیاپی در کلاس پنجم و ششم ابتدایی مقام نخست نقالی را در این جشنواره به دست می‌آورد بدون اینکه آموزشی دیده باشد. این موضوع علاقه او را به این حوزه بیشتر می‌کند. کیانا که تبحر خاصی در نقالی دارد، ابتدای صحبت با ما، اشعار فردوسی را باصلابت می‌خواند.
لذت نقالی در کودکی
زمانی که در مقطع پیش‌دبستانی درس می‌خواندم، دکلمه‌‎خوانی را تجربه کردم و از این‌کار لذت بردم. این‌کار مقطعی بود و دیگر ادامه نداشت تا اینکه در کلاس دوم از اداره آموزش و پرورش مربی‌ای به نام خانم روحانی برای آموزش شاهنامه به دانش‌آموزان مدرسه ما آمد و هفته‌ای یک جلسه در این زمینه به دانش‌‌‌‌‌آموزان آموزش داد. پس از تدریس مقدمه‌ شاهنامه باید آن را اجرا می‌کردم. تصمیم گرفتم برای جلوگیری از اشتباه متن را روی کاغذ نوشته و آن را زیر پای خودم نگه دارم تا از روی آن بخوانم، اما هنگام اجرا متوجه شدم که می‌توانم مقدمه را به‌خوبی بخوانم بی‌آنکه از روی کاغذ نگاه کنم.این اتفاق باعث شد که به خواندن شاهنامه و حفظ‌کردن آن علاقه‌مند شوم.
معلم نقال، در کلاسش یاد فردوسی را زنده نگه می‌دارد
مریم بیدمشکی یکی از معلمانی است که پا را فراتر از کتاب گذاشته و در کلاس درسش نه فقط دغدغه تمام کردن کتاب بلکه دغدغه زنده کردن فرهنگ، اخلاق و نام و یاد فردوسی را دارد. او که اکنون یک معلم ادبیات است و دوران پر فراز و نشیبی را طی کرده تا به معلمی رسیده است، می‌گوید: شاهنامه تنها کتابی است که می‌توانیم از آن به عنوان خردنامه یاد کنیم چراکه فردوسی بعد از خداپرستی از خردپرستی که امروزه هم بسیار به آن احتیاج داریم سخن گفته است و من امیدوارم فردوسی در شهر مشهد از این غربت در بیاید.