محمد بهزادیانمهر میگوید: دانشگاه به آدم صرفاً اطلاعات جامع میدهد.آدم را تبدیل به کارشناس هنر میکند، اما هنرمند نه!
انگار هنر، مرجان فائق، هنرمند نقاش محله فرهنگیان را تا عمق آفرینش میبرد و میگذارد از دیدن آفریدههای خدا لذت صدچندان ببرد.
اواخر آذر سال 1400 بود که مدیریت هنری شهرداری مشهد، سفارش نقاشی تمثال سردار شهیدسلیمانی در خیابان شهیدمفتح را به ولی شفیع، هنرمند مشهدی، داد. رضایت و اشتیاقی که مالکان ساختمان نوساز این خیابان به کار داشتند، درکنار ارادتی که ولی شفیع به شهدا و بهویژه سردار دارد، در یک زمان بیستوپنجروزه، کار را به پایان رساند و حالا یک سال است حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس به عابران این خیابان لبخند میزنند، درحالیکه دست سردار روی شانه رفیق شهیدش است.
حمیدرضا ابوالفضلی میگوید: من خیلی زودرنجم. بارها شده رنگهایم را دزدیدهاند یا حق و حقوقم را ندادهاند اما از هیچکدام به این اندازه ناراحت نمیشوم که ببینم کسی تصاویر را نگاه کند و با بیتفاوتی رد شود. نقاشی باید حس داشته باشد، مخاطب را کنجکاو کند و بتواند با او ارتباط بگیرد. برای همین اگر ببیند کسی به تصاویرش توجه نمیکند گمان میکند این ویژگیها را ندارد.
مشهد بعد از تهران، جزو اولین شهرهایی بود که دیوارهای کوچهها و خیابانهایش با یاد شهدا زنده شد. حالا که روی بیشاز صد دیوار شهر، تصویر شهدا نقش بسته است، بیش از هرزمانی میتوان به درستیِ تصمیم دهه 60 و 70 پی برد. امروز دیوارهای شهر رنگ دارند، نقش دارند و از همه مهمتر اینکه هویت دارند.
الهام ابراهیمیمجرد هنر نقاشی را بدون اینکه کلاس یا دورهای ببیند شروع میکند. به همین دلیل است که روش نقاشی او روی بوم با سایر نقاشان تفاوت دارد. نقاش محله 17شهریور با تکیه بر همین تفاوت نیز نقاشی و طراحی لباس را با هم ترکیب کرده و تولیداتی روانه بازار میکند که طرفداران خاص خود را دارد. این هنرمند که اکنون بیشتر وقتش را صرف امور خیریه میکند بهتازگی تولید تابلوهای نقاشی برجسته با کمک مواد مختلف را شروع کرده است.
مسعود شیخیزاده، کارگر ساکن محله بهمن، کارگر هنرمند و اهل دلی که از کودکی خط مشق میکرده است. او که سال 1386 به عنوان پاکبان وارد شهرداری میشود، با پشتیبانی و حمایت مدیران شهرداری منطقه3، امروز به هنرمندی تبدیل شده است که نقاشیدیواریهای بسیاری در سطح منطقه دارد. مسعود چند روزی است که رنگ سفید بر تن دیواری میزند که شعلههای آتش وجببهوجب آن را سیاه کرده بود. او خانه شهروندی کمبضاعت و نابینا را نقاشی میکند، خانهای که طعمه حریق شده بود. مسعود میخواهد با این کار باری از دل صاحبخانه بردارد.