مؤسسه خیریه آفتاب، معجزه زندگی من و فرزندانم بود. اعضای واحد عمران این مؤسسه، زمینی را که ارثیه خانوادگی همسرم در یکی از روستاهای دورافتاده مشهد بود، برایمان ساختند. برای حضورشان در زندگیام خدا را شاکرم.
«مرکز درمان و توانبخشی بیماران مزمن روانی جامی»؛ سال ۹۲ به منظور نگهداری زنان ۱۴سال به بالا که با حکم بهزیستی دچار بیماری روانی هستند، در خیابان اقدسیه افتتاح شد.
۴۳ سالی میشود که «مادر همه کودکان» لقبش میدهند؛ صفیه خاتون سرجامی را شاید بتوان پرسابقهترین خیّر محله حافظ دانست.
همسرم حق داشت نگهداری از ۸ فرزند کم سن سال و تهیه مخارج و هزینه خورد و خوراک آنها کار بسیار سختی بود، اما من تصمیمم را گرفته بودم و چون دستور امام بود باید میرفتم.
گروه مردمی «جهاد عاطفهها»، درست ۵ دی ماه سال ۹۵، برای کمکرسانی به خانوادههای زیر خط فقر تشکیل شد؛ گروهی تلگرامی که اعضای نخستین آن را چند خانواده و دوست تشکیل داده بودند.
هفتسال قبل قاسمی برای خیرات مادربزرگش، یکی از شبهای ماه رمضان، سینی چای مقابل مغازهاش گذاشته بود تا آنهایی که نتوانستهاند بر سر سفره افطار خانهیشان حاضر شوند، افطار کنند.
حتی اهالی قدیمی محله دروی که از سال ۱۳۸۰ هر چهارشنبه در جلسات آن شرکت کردهاند، نمیدانند بانی هیئت مذهبی حضرتزهرا (س) تاکسیتلفنیاش را برای این کار فروخته است.