انگشترساز

سازِ انگشتر ساز
محمدرضا مومنی‌فر، انگشترساز محله فاطمیه خوشنویسی و موسیقی را نیز فراگرفته است.
قهوه‌خانه آذربایجان پاتوق انگشتر فروش‌ها است
«ناصرحسن‌پور» امسال شصت‌ساله شده و نزدیک به چهل سال از این سال‌ها را در کار کافه‌داری گذرانده است؛ در قهوه‌خانه آذربایجان. قهوه‌خانه او، میراث‌دار دو پیشه سنتی مشهد است؛ کافه‌داری و انگشترفروشی.
عقیق‌تراشی عشق دیرین "نازی" است
محمدحسین نازی وقتی چهارده‌ساله بوده، عقیق‌تراشی می‌کرده، مدتی به‌دلیل مشکلاتی که عقیق چینی برای عقیق مشهدی به‌وجود آورده، دست از کار کشیده، اما دوباره با عقیق، آشتی کرده است.
انگشترسازی با آب کردن ظروف نقره
اکنون 42سال از آن‌زمان می‌گذرد و «عباس لسانی» متولد 1347 به یکی از اوستاکاران حرفه انگشترساز ی تبدیل شده است، هر چند تعداد انگشترهایی که در این سال‌ها ساخته را به خاطر ندارد، اما لبخند و رضایت مشتری همیشه قوت قلبی برای ادامه کارش بوده است. با این شهروند محله عنصری ساعتی در بازار رضا، محل کسب و کارش، هم‌صحبت شده‌ایم.
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
گزارش پیش رو نیم نگاهی دارد به داستان زندگی کارآفرینان مشهدی که برخی از صفر شروع کردند برخی سعی کردند با هرآنچه پیش رویشان قرار دارد طرحی نودراندازند و برخی نیز از شکست‌هایشان درس گرفتند و قدم در راهی نو گذاشتند که از قضا برای آن‌ها همان سرمنزل مقصود بود. برخی نیز همان نقطه ضعفشان را تبدیل به نقطه قوتی برای تولید و کارآفرینی کردند. در حقیقت کارآفرین با راه‌اندازی کارهای بزرگ و کوچک، به اطرافیانش فرصت شاغل بودن و درآمدزایی می‌دهد. با ما همراه شوید تا کارآفرینان موفق مشهدی را بهتر بشناسید.
خیابان سنگ‌های قیمتی
خیابان شهید مفتح10(میثم جنوبی) بازار انگشتر فروش ها و سنگ های قیمتی است. خیابان میثم سال ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هم وجود داشته و به «شهناز» معروف بوده است. گفته می شود نخستین خیابان محله طلاب که آسفالت شده، همین بوده است. برای این موضوع هم دلیل دارند؛ در گذشته این خیابان مسیر اصلی تردد مسئولان وقت به شهرک جزامی ها بود. شاید به همین دلیل، امکانات شهری خیلی زود به این خیابان آمد. اکنون علاوه بر وجود مغازه های انگشترساز ی در این معبر، پاساژ برای خرید زیاد است.
زندگی هنوز روی‌پاست
قصه اراده و همت معلولان و موفقیت‌هایشان در عرصه ورزش، هنر، علم و... را که مرور می‌کنیم، همیشه یک جمله کلیشه‌ای تکرار می‌شود: «با وجود معلولیت و موانع فراوان توانسته‌اند موفق شوند.» این بدان معنی نیست که نباید موانع زندگی معمولی معلولان در جامعه اصلاح شود. ترجمه‌اش بی‌شک این هم نیست که همه‌چیز به خود معلولان برمی‌گردد و اگر کسی بخواهد موفق می‌شود، پس نیازی نیست مسیر حرکت معلولان در شهر روان‌سازی شود یا راه برای اعزام معلولان به مسابقات جهانی هموار شود. هدف از بیان این قصه‌ها قرارگرفتن در نقطه مقابل افراد سالمی که کنج عزلت نشسته‌اند و دائم از «چه‌کنم» و «نمی‌توانم» حرف می‌زنند هم نیست. تنها هدف این است که بگوییم چه سرمایه‌های ارزشمندی در کنارمان داریم؛ آدم‌هایی که اهل تسلیم‌شدن نیستند.