حاشیه شهر

تابستان‌ دختران محله علیمردانی  با کلاس‌های خانم چهارمحالی داغ شد
از دغدغه‌های خانواده‌های محلات کم‌برخوردار، پیدا شدن سر و کله تابستان است و‌ چگونگی پر کردن اوقات‌فراغت تابستان‌های کشدار. هزینه‌‌ گزاف‌ کلاس‌های آموزشی و تفریحی یک سوی ماجراست، تهیه مواد اولیه برای آموزش یا ابزار آموزشی بخش دیگر این داستان. گرهی که اگر قرار به باز شدنش باشد،‌ به دست آدم‌هایی از همین محلات باز می‌شود که درد همسایه‌‌‌ را می‌فهمند‌‌. آدم‌هایی از همین‌ جنس که بی‌هیچ چشم‌داشتی، فقط با هدف رضای خدا و خلق او‌ وارد میدان می‌شوند؛ درست مثل آمنه چهارمحالی.
از بازارچه‌های محلی تا صادرات به آن سوی خلیج فارس
صدیقه پاشنه‌طلا از بیست‌ویک‌سالگی دست‌به‌کار شده‌است. او که قبل از ازدواج هم اهل خلق آثار هنری بوده است، بعد از ازدواج، به دلیل مخالفت همسرش با کار بیرون از خانه، دست به کاری خانگی می‌زند. «قبل از ازدواج اهل کارهای هنری بودم و به مناسبت تولد دوستانم، برای آن‌ها چیزهایی با خاک رس درست می‌کردم. هم‌زمان کار بیرون هم داشتم و در آتش‌نشانی کار دفتری انجام می‌دادم. ازدواج که کردم، همسرم گفت با کار بیرون مخالف است و دوست ندارد بیرون از خانه کار کنم. من هم قبول کردم. در خانه کارهای هنری انجام می‌دادم.»
هنرستان کارآفرین پرور شهرک شهید رجایی
هنرستان محمودزاده واقع در خیابان حر44 با دیگر مدارس تفاوت‌های محسوسی دارد و این تفاوت از تأکید این هنرستان بر کارآفرینی نشئت می‌گیرد. جایی که پیش از درس و نمره روی مهارت‌آموزی به بچه‌ها تأکید دارند. اینکه بچه‌ها بتوانند استعداد خودشان را کشف کنند، در راستای علاقه خود آینده را ترسیم کنند و در نهایت به اشتغال برسند. آخرین روش‌ها برای آموزش کارآفرینی به بچه‌ها در اتاق کارآفرینی آموزش داده می‌شود و آن‌ها که ایده‌های خلاقانه دارند به اصطلاح و طبق تعاریف استاندارد آموزشی، کلاه سبز دارند.
نخبگان مدرسه حاج حسین آصفی‌فر هر روز از دل خطرها می‌گذرند!
مدرسه حاج حسین آصفی‌فر در انتهایی‌ترین نقطه خیابان پورسینا در محله‌ای به همین نام قرار گرفته است؛ تنها فضای فرهنگی و آموزشی این محدوده که در سال1391 برای پسربچه‌های پایه اول تا ششم ساخته شده است. مدرسه‌ای که در میانه این آشوب بنا شده است. گُلی در میان لجنزار این بیابان! این همان نامی است که اهالی برای تنها مدرسه محله گذاشته‌اند. خانه کوچکی که به خانه امید بچه‌ها تبدیل شده است. پشت این دیوار‌ها پسربچه‌های کوچک بااستعدادی را می‌بینم که از مرگ و گندیدگی اطرافشان گریخته‌اند تا میان این دیوارها پناه بگیرند و کمی زندگی کنند.
مربی دلسوز آینده
بنیامین مقدسی بعد از سه‌سال تلاش در ورزش ژیمناستیک با تعطیل‌شدن باشگاه به توصیه استادش، این‌بار ورزش تکواندو را شروع می‌کند. بعد از نشان‌دادن استعدادش در‌‌ این رشته، با دعوت مربی باشگاه، آموزش شاگردان تازه‌کار و مبتدی را برعهده می‌گیرد. او می‌گوید: در‌‌ این رشته در مسابقات لیگ و باشگاهی مشهد شرکت و چند مقام اول و دومی‌ مسابقات را به دست آوردم. قبل از کرونا خودم را برای مسابقات استانی تکواندو آماده کرده بودم اما به‌دلیل شیوع این بیماری مسابقات برگزار نشد. مهدی شهیدی استادی مجرب و توانا هستند و با دلسوزی و توجه خاصی با بچه‌ها تمرین و مهارت‌های آن‌ها را کشف می‌کنند.
مدیر منتخب استان با دانش‌آموزان رفاقت دارد
وقتی یک نقطه دور افتاده در حاشیه شهر مشهد را برای کار انتخاب می‌کنی و سی سال ممتد به آن حرفه مشغول می‌مانی، یعنی حسابی به آن کار عشق می‌ورزی. همین عشق بوده که سبب شده است مشکلات و کمبودها هم نتواند حریف دلبستگی «هاشم خوش‌شنو» به دانش‌آموزان هنرستان اندیشه، دبیرستان مرحوم علی اکبر قصاب و دبیرستان نوبت دوم شفا شود که هر سه‌تایشان در یک مجتمع آموزشی قرار گرفته‌اند.با آنکه او سال 1399 بازنشسته می‌شود، اما دوباره پای کار می‌آید و برای دانش‌آموزانش سنگ تمام می‌گذارد. بیش از 500 دانش‌آموز که آن‌ها را به اسم کوچک و «پسرم» صدا می‌زند. خوش‌شنو امسال مدیر نمونه استان خراسان رضوی ‌شد.
برای شاد کردن مردم اجرای خیابانی دارم
جالب تر اینکه او این روزها از طریق اجرای حرکات نمایشی فری‌استایل در خیابان‌ها و محله‌های شهر امرار معاش می‌کند. برایش درآمد اجرای خیابانی چندان مهم نیست بلکه از اشتیاق و شوق تماشاگران و رهگذران انرژی می‌گیرد. او عضو تیم «پسران خورشید» مشهد است. علاوه بر این، در اجرای حرکات نمایشی با توپ استاد است و در دوره تازه «عصر جدید» حاضر شد اما نتوانست به مرحله بعد برسد.