با استقرار مجموعه فرهنگی شهدا در آرامستان خواجهربیع، برنامههای متفاوتی در این مکان برگزار می شود. جشن تولد برای شهدای آرامگاه از برنامه های «پنجشنبه های شهدایی» است. در این مراسم از خانواده شهید دعوت می شود که خاطرات شهیدشان را بگویند تا یاد و خاطراتشان زنده شود.
حدود 30سال پیش، زمانی که هنوز کوچه پس کوچه های خیابان گاز بی نام ونشان بودند و خاکی، شیخ حسن نامی تصمیم گرفت خانه اش را به مسجد تبدیل کند؛ خانه ای شیروانی که تنها اتاق بزرگ آن هم میهمان پذیر بود، هم مکتب خانه کودکان و هم محلی برای برپایی نماز و مراسم عزاداری ائمه(ع). چندسال پس از وقف مسجد ، به وصیت شیخ، گوشه ای از آن بنا آرامگاه ابدی حاج شیخ حسن شد؛ جایی درست نزدیک به پله های ورودی مسجد و در اتاقکی قفل زده.
می خندد؛ به حرفی که پیش از این به او گفته ام. «باید یک سریال پایتخت هم برای شما بسازند.» دردسرهای انتقال ضریح چوبی ای که حسن نوری و همکارانش در مشهد ساخته اند و به سرپل ذهاب منتقل شده است تا همراه با مصلا و مقبره در سالروز زلزله کرمانشاه رونمایی شود، ماجرای فصل دوم سریال پایتخت را در ذهنمان زنده می کند. این ضریح چوبی خوش نما، قصه ای دارد که می تواند جان مایه یک داستان یا مستند باشد. با این قصه همراه می شویم.
پس از تحصیلات حوزوی در مشهد به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در کسوت معلمی دلسوز و پرتلاش به آموزش دوستداران ادب و دانش پرداخت تا اینکه در سال 1373 شمسی از خدمت بازنشسته شد.در دوران جوانی بود که استاد در مشهد به محفل شعری که آقای فرّخ و تنی چند از شاعران دیگر تشکیل داده بودند، راه یافت و از این محفل ادبی بهرهها برد. ایشان در غزل به «حافظ و صائب تبریزی» و در قصیده به «مسعود سعد سلمان» نظر داشت و خود در سرودن غزل شاعری متبّحر بود. استاد صاحبکار، شاعری خوشذوق و آشنا به اسلوب و قالبهای کلاسیک شعر فارسی بود و بیشتر همت خود را صرف بسط و گسترش شعر دینی و متعهّد کرد.
فریده پسیان، تنها بازمانده خاندان پسیان در مشهد، نوه برادر کلنل محمدتقیخان پسیان است که ۲۷ سال پس از شهادت عموی پدرش بهدنیا آمده، اما ازآنجاکه همیشه پایِ ثابتِ خاطرهگویی بزرگان فامیل بوده است، این روزها با اینکه حدود یک قرن از شهادت کلنل پسیان میگذرد، میتواند زبان خاندانش در بیان شرح حالشان باشد. او پسیان را «سیاوش خراسان» توصیف میکند و میگوید: عموی بزرگم، محمدتقی، دومین فرزند یاور محمدباقر عنایتالسلطان، بود که مثل خیلی از مردان خاندان پسیان وارد نظام شد. او تا سال ۱۲۹۶ در ایران بود، اما پس از این تاریخ ازآنجاکه در یکی از درگیریهایش با قوای روس مجروح شده بود، برای معالجه راهی آلمان شد.
عدم تطابق این طرح که یک بنای هرمی شکل شبیه اهرام ثلاثه مصر بود، گلایههای مردمی بسیاری به دنبال داشت که در نهایت با شکست سقف هرمی در حین اجرای کار، توقف این طرح مسئولان را به فکر راه چاره دیگری میاندازد. نگاهها دوباره به سمت بهزاد معطوف میشود.
در میان بی توجهی بسیاری از مسئولان به موسیقی نواحی، علی قمصری (آهنگ ساز و نوازنده موسیقی ایرانی) برای پاسداشت موسیقی مقامی سفری هنری را به دور ایران آغاز کرده است. سفری که با تارنوازی او در مکان های تاریخی استان های مختلف کشورمان همراه است. قمصری که این پروژه را بدون حمایت هیچ نهادی و مستقل پیگیری می کند در برخی شهرها با نوازندگان و هنرمندان بومی آنجا نیز به هم نوازی می پردازد. سفر او چندی پیش به خراسان رسید، خراسانی که موسیقی نواحی اش گنجینه ارزشمند تاریخ ایران است.