احمد عابدیان تعریف میکند: شرایط به قدری حساس بود که دوستانمان که بر زمین میافتادند، فرصت نشستن بالای سرشان و گرفتن دستشان و وداع و وصیت نبود. هدف مهم بود؛ بازپسگیری مهران.
پیکر جانباز شهید احمد غلامیفرد در مسجدی که کلیددارش بود تشییع شد.اوسهبار به کما رفته بود و دعا میکرد زودتر به رفقای شهیدش بپیوندد.
اسماعیل ثنایی سال ۶۵ پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، عازم جبهه شد و هنوز ۶ ماه از خدمتش نگذشته بود که در عملیات کربلای ۵ در منطقه سومار به شهادت رسید.
حمید صدوقی در سالهای ابتدایی دهه ۸۰، مستندی با عنوان «قدمگاه» درباره معراج شهدا ساخت که باعث شد محله امامهادی (ع) بعد از ۲۶ سال معراج شهدا را بازیابد.
ابراهیم حسن زاده میگوید: برادرم، علی اکبر هم که دو سال از من بزرگتر بود، داوطلب جنگ بود، اما پدر گفت «فقط یکی از شما میرود؛ خودتان انتخاب کنید.» قرعه انداختند و اسم من درآمد.
رمضانعلی وقت خداحافظی با دلگرمی بیوصفی گفت: «تا حالا مادرم زنده بود و نمیگذاشت که بروم، اما حالا تو قهرمان منی. از پس همهچیز برمیآیی. مملکت واجبتر از این خانه است.»
معصومه شیردلبایگی، همسر جانباز قطع نخاع سیدمحمد قریشی خلیلآبادی است که هنوز بعد از ۳۰ سال به انتخابش میبالد.