دفاع مقدس

پیکر شهید اسکندری‌فر بعد از  ۹ سال رسید
مادر شهیداحمد اسکندری‌فر که هیچ نشانی از فرزندش نداشت بعد از ۹ سال چشم انتظاری خواب شهید را می‌بیند که به او می‌گوید: «مادرجان، از انتظار دَرَت می‌آورم».
با یک بار رفتن به بیت آیت‌الله شیرازی انقلابی شدم
مهدی شایان‌نیا فعالیت‌های انقلابی‌اش را با یک‌بار‌رفتن به بیت آیت‌الله شیرازی به‌همراه دو برادر بزرگ‌ترش آغاز کرد، بعد‌از آن دیگر هیچ‌گاه انقلاب را تنها نگذاشت.
سراهای هفده شهریور؛ از سکونت جنگ‌زده‌ها تا تولیدی‌ها
از در شرقی بازار رضا که بیرون بروی، فقط چند قدم راه است که به سرا‌ها برسی. قدمتشان اندازۀ بازار رضای مشهد است و با این نیّت ساخته شده‌اند که مرکز تولید و پخش اجناس بازار شوند.
خانه آیت‌الله حائری، پاتوق جوانان محله کوی کارگران بود
جواد آخوند‌زاده، قاری قرآن و برادر شهید جعفر آخوند‌زاده، علاوه بر روایت داستان زندگی برادر شهیدش، خاطرات خوبی هم از مرحوم آیت‌الله عبدالرضا حائری عباسی دارد.
روایت یک شاهد از کشتار حلبچه
ابوالفضل قادری می‌گوید: صحنه‌هایی که می‌دیدیم، دلخراش و عذاب‌آور بود. داخل خانه‌ها، حیاط‌ها و کوچه‌ها پر از جنازه‌هایی بود که با وضعیت عجیب و زخم‌های بسیار روی زمین افتاده بودند.
چهره حسن عمرانی صد بار زیر تیغ جراحی رفته است
حسن عمرانی، جانباز ۷۰ درصد محله هدایت، بیش‌از ۱۰ سال را در بیمارستان‌های آلمان و فرانسه گذرانده تا بتواند چهر‌ه‌ای را که در جنگ تحمیلی از دست داده، دوباره به دست بیاورد.
خاطره شنیدنی رزمنده‌ای که در مجلس ترحیم خودش حضور داشت
روز‌های آخر بود که یک روز گلوله‌ای از کنار صورتم رد شد و زخم کوچکی برداشت. به گوش چهارتن از بچه‌های هم‌محلی‌مان رسیده بود که محمد ترکش خورده است. آن‌ها ۱۰ روز زودتر از ما ترخیص شدند و وقتی به محله رفتند، خبر شهادتم را به خانواده‌ام رسانده بودند.