زندگی این بانوی چهلویکساله ساکن محله لادن سالهاست با شعر و ادب گره خورده است. از نوجوانی دلش میخواسته شیوه خودش را در شاعری داشته باشد و در همان سن برای همراهشدن با شعر فارسی بهای زیادی پرداخته است، به همین دلیل دغدغهاش نوجوانان هستند. او احساس و عاطفه را عنصر غفلتشده شعر نوجوان میداند. هر جا که ببیند نوجوانی علاقهمند ادبیات است بیدرنگ او را در مسیر درست هدایت میکند.
محمد دانشی بعد از خرید مغازه کارش را به عنوان اولین دوچرخهساز محله زرکش شروع و بهتدریج کسب وکارش رونق میگیرد. او میگوید: 45سال قبل، هیچ مغازه دوچرخهسازیای در محدوده زرکش وشهرک مطهری تا سهراه دانش وجود نداشت. کارم را که شروع کردم بهتدریج مشتریها بیشتر شدند. تنها مشکلی که وجود داشت این بود که چون ساکن شهر بودم چند ساعتی طول میکشید که خودم را با دوچرخه یا با تکوتوک مینیبوسهایی که به جاده قدیم میآمدند به مغازه برسانم. زمانی که به در مغازه میرسیدم چند نفر با دوچرخه منتظرم نشسته بودند.
کمکم مادر متوجه شد که فرزندش موقع بازی با عروسکها داستان خودش را تعریف میکند. حالا یگانه شمسنیا یازدهساله ساکن محله امام خمینی(ره) توانسته بیستداستان بنویسد و بعضی از آنها را با تصویرگری خودش به شکل کتاب دربیاورد، او همچنین مقامهای مختلفی در مسابقات داستاننویسی آموزش و پرورش دارد.
استاد شاکری در سال 46 به ریاست کتاب خانه فرهنگ و هنر مشهد برگزیده شد. در طول سال های حضورش در این کتاب خانه، تحولات بزرگی در این کتاب خانه ایجاد کرد. او تاریخچه این کتاب خانه را در کتاب «تاریخچه کتاب خانه عمومی فرهنگ و هنر مشهد در پنجاه سال» به رشته تحریر در آورده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، او به خواست تولیت فقید آستان قدس رضوی به عنوان رئیس کارگزینی آستان قدس رضوی منصوب شد. پس از گذشت مدتی و با توجه به علاقه اش به کتاب و کتاب خوانی به عنوان نخستین سرپرست کتاب خانه آستان قدس انتخاب شد. او توانست در طول 15سال حضورش در کتاب خانه آستان قدس، فعالیت های بسیاری درزمینه توسعه کتاب خوانی و حفظ میراث ارزشمند این کتاب خانه انجام دهد.
کتاب «گنج هزارساله» که در آن به معرفی میراث نفیس کتاب خانه آستان قدس پرداخته، یکی از آثار نفیسی است که در مدت سرپرستی کتاب خانه نوشته است.
چشمهسنگی میگوید: در کتاب خانه مخاطب اصلی ما بیشتر کودکان و نوجوانان هستند. مجموعه انیمیشنی نوشتهام به اسم «آنی و مانی» برای کودکان 3 تا 6سال که فیلیمو آن را پخش کرد و در شبکه پویا هم تبلیغش را دیدهام. من آیتمها را با هدف مهارتآموزی مینوشتم و یک روانشناس کودک روی آن نظر میداد. اینکار هنوز ادامه دارد.
هنگامی که در مراسم 95سالگی کتاب خانه، صحبت از چگونگی تشکیل آن میشود هیچ فردی بهتر از مریم جمیلی، مسئول فعلی کتاب خانه، تاریخچه آن را نمیتواند بگوید. او با استناد به دفتری بزرگ و قدیمی که در این کتاب خانه به قلم رمضانعلی شاکری وجود دارد، برای حاضران میخواند: «در سال 1300هجری شمسی بخشنامهای از طرف وزارت فرهنگ صادر شد و به ادارات معارف توصیه شد برای روشنشدن افکار عمومی در هر جا امکان داشته باشد کتاب خانهای تأسیس کنند ولی در ضمن همان دستور یادآور شده بود که وزارت فرهنگ برای اینکار اعتباری ندارد و باید از مساعدت خیرخواهان استفاده کنند.»
یکی از کارهایی که انجام میدادیم درگیر کردن بچهها با حادثه رخ داده بود. برای اینکه کمی از نظر ذهنی تخلیه شوند، میگفتیم که سیل را نقاشی کنند. ویژگی مشترک همه این نقاشیها تقاضای کمک بود.حجم خوشحالی بچهها به اندازهای برایمان خوب و دلنشین بود که وقتی شبها بعد از کلی برنامه اجرا کردن میرسیدیم به محل اسکان هیچ احساس خستگی نمیکردیم. در حالی که در مشهد بعد از یک شیفت کار صبح تا ظهر از خستگی تلف میشویم. باورتان نمیشود که در این هشت روز خسته که نشدیم بماند، اصلاً حس نکردیم چطور گذشت و تمام شد.