تختی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی «سعدآباد» نامیده میشد، امروز کهنه ورزشگاه شهر است که قامت خمیده و شمایلش به پیر فرتوتی میماند که جان از تنش به در شده و غرور تاریخ پا بر جایش داشته است. بیستوششمین روز از مهر پاییزی به نام روز تربیتبدنی نامگذاری شده و در این میان مرور خاطرات و جستوجو در هویت تاریخی قدیمیترین بنای سختافزاری ورزش شهر خالی از لطف نیست.
نام دیگر محله سعدآباد در اصطلاح اهالی، سناباد است، که بیشتر بهواسطه خیابان معروفش شناخته میشود. اما این خیابان در زمینهای روستای سناباد قدیم قرار ندارد و فقط در مسیر رسیدن به قنات آن بوده است. مزرعه سعدآباد از قدیمیترین مزارع وقفی خراسان و شهر مشهد است. بنا بر وقفنامه گوهرشاد تمامی مزرعه سعدآباد وقف مسجد گوهرشاد شده است.
کوچه دانشسرای جنوبی یا سناباد35 در محله سعدآباد یکی از معدود کوچههای شهرمان است که مسکونی نیست. سمت چپ کوچه سرتاسر مراکز آموزشی و سمت راست آن دیوار باغ است. این کوچه که نزدیک به یک قرن قدمت دارد، در گذشته سرتاسر باغهای میوه و پر از دار و درخت بوده است.
کسب مقام سومی مسابقات آسیایی شیرینترین خاطره نوروزیان از سه سال حضور در میدان رقابتهای ورزشهای رزمی است. اما او شیرینی کسب این مقام را در سربلندی پدرش میداند که همیشه و همه جا در کنارش بوده است؛ «گرفتن لوح سپاس و هدیه از دست دو نفر از مدیران ارشد شهرداری منطقه یک، آن هم در حضور پدرم برایم واقعا باعث غرور و افتخار بود.»
هشت سال است پا در رکاب عاشقی گذاشتهاند تا به قد ارادتشان به شاه خراسان در بیابانهای جاده منتهی به مشهد الرضا(ع) مشقِ عشق کنند. خادمان بینام و نشان و بیادعای علیبنموسیالرضا(ع) که در روزهای آخر صفر، دل از شهر و دیار کنده و در مسیر جادهها به خوشآمدگویی زائران حضرتش آمدهاند. آمدهاند تا با استکانی چای خوشعطر و نانی گرم، خستگی از تن زائر پیاده امامهشتم(ع) بزدایند و رسم میزبانی را به بهترین شکل به جای آورند.
روایت، روایت خدمتگزاران مسجد سناباد محله سعدآباد است که از چهل روز مانده به روز موعود، در سهراهی دلبران در تدارک میزبانی درخور میهمانان حضرتش هستند.
تاریخچه کوچه سناباد33 یا همان تربیت به بیش از نیمقرن قبل بازمیگردد. این کوچه باغ بزرگی بوده است با دیوارهای کاهگی کوتاه .این کوچه بهخاطر درختان سرسبز باغ یکی از زیباترین بخشهای محله سعدآباد بهشمار میرود. کوچه تربیت در اوایل دهه40 و قبل از تفکیک و چند تکهشدنفقط چهار ملک مسکونی داشت و مابقی متعلق به استخر سرپوشیده سعدآباد و ادارهها و مجموعههای وابسته به موقوفه گوهرشاد مشهور به باغی به همین نام بود.
خیابان طاهری در محله قدیمی سعدآباد قرار دارد. به گفته ساکنان قدیمی، قنات سعدآباد از این کوچه و رو به روی مسجد طاهری عبور می کرد. آب قنات به صورت جوی های پرآب، علاوه بر کوچه از میان خانه های بزرگ عبور می کرده است. کوچه طاهری از یک سو به خیابان سناباد و از طرف دیگر به خیابان های گلستان و اسدالله زاده راه دارد.
آنطور که ذوالفقار ذوالفقاری نقل میکند در مسابقهای یکی از مربیها همدورهای تختی بود و او را بهخوبی میشناخت. او تعریف میکرد در محلهای که این پهلوان زندگی میکرد پسری دانشگاه قبول شده بود و توان پرداخت شهریهاش را نداشت. دکهدار روزنامهفروشی سرکوچه متوجه ماجرا شده بود و به این جوان پیشنهاد داد که شهریهاش را به عنوان قرض به عهده بگیرد تا هر وقت او به جایی رسید بدهیاش را پس بدهد. همینطور هم شد. آن جوان پزشک شد و بعد از تمامشدن درسش بهسراغ دکهدار رفت. به او گفت دستش به دهنش میرسد و میخواهد بدهیاش را پرداخت کند. این ماجرا زمانی اتفاق افتاد که جهان پهلوان تختی از دنیا رفته بود.