استعداد

جوانان شهرک شهید بهشتی با طرح جدیدشان ماهیگیری می‌آموزند
«یاسین چاملی» متولد سال ۸۰ و «محمد راحیان» متولد سال ۷۹ همان دو جوانی بودند که ایده اپ (ماهیگیر) آن‌ها توجه داور‌ها را جلب کرده بود. ایده‌ای برای توزیع گسترده ماهی جنوب از شهرک به شهر! البته آن‌ها تجربیات زیادی از این دست در کارنامه خود دارند و با همین سن و سال دست به فعالیت‌های زیادی زده‌اند. از ساخت برنامه‌ای برای توزیع نان در شهرک بگیرید تا طراحی سایت، اپ و... . آن‌ها پیش از این وقتی در شهرک و در مسجد محله با هم آشنا می‌شوند و دوستی آن‌ها شکل می‌گیرد. با مهارت‌های یکدیگر آشنا می‌شوند و از علایق مشترکشان صحبت می‌کنند و درنهایت تصمیم می‌گیرند با یکی از دیگر دوستان یاسین یک تیم سه نفره استارتاپی را تشکیل بدهند.
 دنیای بزرگ ریاضی‌دان کوچک
کیارش از دوسالگی خواندن ساعت را به‌طور کامل یادگرفت، از سه سالگی اعداد را می‌دانست و می توانست چهار عمل اصلی ریاضی یعنی ضرب و جمع و تفریق و تقسیم را انجام دهد و در چهارسالگی هم با علاقه خودش، جدول ضرب را به‌طور کامل یاد گرفت. همه این‌ها باعث شد تا او در کلاس اول ابتدایی به اندازه یک دانش‌آموز کلاس چهارمی ریاضی بداند.
خدمات خودرویی؛ حرفه‌ای خلاق و درآمدزا
برخی مشاغل همیشه مورد نیاز مردم هستند و با پیشرفت تکنولوژی، نیاز مردم به آن بیشتر هم می‌شود. درست مانند خدمات خودرویی که تمام افرادی که وسیله نقلیه دارند گذرشان به این حرفه خواهد افتاد. بیشتر آن‌هایی که خودرو دارند حتما در روزهای قبل از نوروز سری به مغازه تنظیم موتور زده‌اند تا از صحت و سلامت خودروشان مطمئن شوند و به سفر یا گردش‌های بیرون شهر بروند. عبدالرزاق منصوری،‌ کاسب قدیمی محله 17شهریور، است که 30سال است در این حرفه مشغول است.
کشف استعداد فوتبالیستی که عضو تیم ملی بدمینتون شد!
علاقه ورزشی سید محمد گلچین حسینی تا ده‌سالگی فقط به فوتبال محدود بود. در جریان یک مسابقه استعداد یابی با ورزش بدمینتون آشنا شد و از همان ده‌سالگی فعالیت در این رشته را آغاز کرد. در ده‌سالگی گروه استعداد یابی ورزش بدمینتون به مدرسه‌ای که محمد گلچین درس می‌خواند می‌آیند. در جریان این استعداد یابی او به عنوان یکی از نفرات برتر انتخاب و نام‌نویسی می‌شود.
کاراته‌کار هشت‌ساله محله الهیه در اردوی تیم‌ملی
مجتبی پورغلام آن‌قدر در کاراته زبده و آب‌دیده می‌شود که در همان سن کم وقتی پا به میدان مسابقات می‌گذارد، بیشتر حریفانش را در همان راند اول ناک‌ می‌کند و در نهایت هم سر از اردوی تیم ملی درمی‌آورد، او حالا در هشت‌سالگی به درخشیدن در پیراهن ملی و قهرمانی در المپیک می‌اندیشد. خودش با زبان کودکانه‌اش روزهای اول را این‌طور تعریف می‌کند: مبارزه‌کردن را خیلی دوست دارم. دلم می‌خواهد شب و روز مبارزه کنم. وقتی آمدم اینجا و مبارزه بچه‌ها را دیدم خیلی خوشحال شدم. از آن روز به بعد هر روز منتظر بودم تا عصر شود و به باشگاه بیایم.
دونده بلندپرواز
خاطرات کودکی یلدا صفائیان پر است از همراهی‌هایش با پدر در کوه‌های هزارمسجد و زمین‌های شالیزار برنج. در آن طبیعت‌گردی‌ها، آقای صفائیان به دخترش می‌گفت: تو هم مثل من استعداد ورزش داری. خودش غیر ازآنکه به اقتضای شرایط زندگی کوهنورد و طبیعت‌گرد بود، والیبال هم کار می‌کرد. بعد که به مشهد آمدند دخترش را به سالن دوومیدانی استاد باغبان‌باشی در مجموعه ورزشی شهید بهشتی برد و گفت از او امتحان بگیرند. یلدا تعریف می‌کند: گفتند کفش مناسب نداری، نمی‌شود امتحان بدهی. گفتم خب کفش‌هایم را درمی‌آورم. اشتیاقم را که دیدند اجازه دادند با همان کفش‌ها امتحان بدهم.
 سرسختی «امید» و هم‌تیمی‌ها
امید لکزیان با تمام مشغله‌ای که در این سن و سال دارد فوتبال را اولویت زندگی‌اش قرار داده است. تابستان‌ها در مکانیکی محله کار می‌کند تا خرج مدرسه و تحصیلش را دربیاورد، در طول سال تحصیلی هم تمام تلاشش را می‌کند که بهترین نمرات را کسب کند. فوتبال اما برنامه هر روزه او محسوب می‌شود. هر کجای دنیا که باشد بعدازظهرها خودش را به سالن شهید رجایی می‌رساند تا فوتبال بازی کند. همان یکی دو ساعت تمرین را بهترین لحظات زندگی‌اش می‌داند. ریشه این عشق و علاقه برمی‌گردد به دوران کودکی امید. از همان سال‌ها در کوچه و خیابان با بچه‌های محله در زمین‌های خاکی اطراف فوتبال بازی می‌کرده است.