نیروی انتظامی

 کوچه پاسگاه، آرام و مسکونی است
از میان انبوه مغازه‌های حاشیه خیابان مصلی که بگذری، به کوچه‌ای برخورد می‌کنی که ورودی آن، ساختمان بزرگ و قدیمی است با حیاطی که نرده‌های سبز رنگ و رو رفته‌ای آن را احاطه کرده و به گفته ساکنان محله، زمانی پاسگاه یا کلانتری شماره5 مشهد بوده است. کوچه مصلی16 برخلاف دیگر کوچه‌های خیابان قدمت‌دار مصلی که مملو از مغازه‌ها و بنگاه‌های تجاری و انبارهای مواد غذایی است، هنوز چیدمان یک محله مسکونی را دارد؛ یعنی در آن هم مسجد و حسینیه است، هم مجتمع آموزشی و زمین ورزشی. خانه‌ها هم شکل و شمایل سنتی خود را حفظ کرده است.
شربازی اشرار، جان سرباز را گرفت
اولین چیزی که با ورود به این خانه توجهم را جلب می‌کند عکس قاب شده آویزان به دیوار است. محمد توی این عکس انگار هنوز زنده است و نفس می‌کشد با همان لبخند روی لب و نگاه گرم و گیرا که به نقطه‌ای نامعلوم دوخته شده است. ناخوداگاه این بیت توی سرم مرور می‌شود: (هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق!) محمد قدمگاهی شهید نیروی انتظامی است که دوازدهم تیرماه سال١٣٨٧ در روستای لار سیستان و بلوچستان توسط اشرار به شهادت می‌رسد.
عاقبت به خیری سربازی که به دست اشرار شهید شد
برابر اعلام گروهان مرزی پیشین مقارن ساعت 9 صبح 21 مهر سال 81 اکیپ گشتی از گروهان پیشین، درحین گشت زنی در محور پاسگاه مرزی ردیک و پاسگاه مرزی عدالت در نوار مرز با اشرار مسلح که در ارتفاعات مشرف به نوار مرز کمین کرده بودند، برخورد و آن ها به محض مشاهده مأموران، اقدام به اجرای آتش شدید به طرف مأموران کردند و به طور متقابل مأموران با اقدام سریع به اجرای آتش بر روی اشرار اقدام کردند. اما این وسط سرباز وظیفه محسن فغانی بایگی از نواحی مختلف بدن دچار جراحت شدید و به فیض عظیم شهادت نائل شد.
ماجراهای جنایی مشهد در دهه80
جنجال حوزه کار رسانه است که روی پرونده‌ها و افراد اسم می‌گذارند تا مخاطبینشان را بیشتر کنند؛ ولی در حوزه کار جنایی حتی کوچک‌ترین موضوع، بزرگ‌ترین است. پرونده‌های تجاوز به عنف در اجتماع بسیار حساس هستند. یادم هست زمان خدمتم 3جوان با یک خودرو پیکان دختران جوان را سوار و به آن‌ها تجاوز می‌کردند. حداقل 7 تجاوز سریالی اتفاق افتاد تا زمانی که این افراد با هوشیاری یکی از قربانیان دستگیر و اعدام شدند.
سرباز طرق برای حفظ مال یک شهروند جانش را فدا کرد
بامداد شنبه 5تیرماه، خبری تلخ از خیابان شهیدرجایی شهرک طرق به‌سرعت در تمام شهر پیچید. خبری که می‌گفت یکی از مأموران کلانتری طرق برای حفظ مال یک شهروند، جانش را فدا کرده و یک قهرمان دیگر به جمع 120شهید این محله افزوده شده است. ستوان دوم محمد قاینی نیازآباد با موتورسیکلتش درحال گشت‌زنی است که یکی از شهروندان طرق جلو راهش را می‌گیرد و از او می‌خواهد راه را بر سارقی که خودرو دایی‌اش را به سرقت برده ببندد. ستوان قاینی از یک خودرو درحال عبور می‌خواهد به کمکش بیاید تا راه را بر این سارق ببندند و...
وقتی کارآگاه به جای پول داخل کیسه می‌رود!
پسر کوچک یک خانواده ثروتمند را دزدیده بودند، آدم‌رباها درخواست پول کرده بودند، کیسه را می‌بردیم، می‌انداختیم اما به آن دست نمی‌زدند، خیلی احتیاط می‌کردند، بار آخر من به‌جای پول درون کسیه رفتم. یادم هست آن موقع چهارراه لشکر رفتم و از مغازه‌دار خواستم با پارچه‌های برزنت کسیه‌ای برایم بدوزد، دو سمتش را به صورت چشمی برایم باز بگذارد و انتهای کیسه را هم ندوزد.
از اعدام بازگشته!
او جزو10 متهم ردیف اول پرونده جنجالی «باغ آلو» بود که 9 نفرشان اعدام شدند! تنها نجات یافته آن پرونده عباس است که زمختی طناب دار را دور گردنش حس نکرد. اراذل و اوباش، بزن بهادر، جاهل و تیزی‌کش محله که حکم اعدامش مسجل است با عنایت حضرت ابوالفضل(ع) رو به پشیمانی می‌آورد و اعتیاد، مشروب و خطاهای دیگر را به خاکِ پشیمانی می‌سپارد تا دوباره به پیکره اجتماع بازگردد.