کارگر

فصل خزان آهنگری
صدای فرزکاری و برش آهن در فضا پیچیده است و توجه من را به خودش جلب می‌کند. مسیر خودم را به سمت صدا کج می‌کنم، تعدادی کارگاه در و پنجره‌سازی را می‌بینم که برخی از آن‌ها مشغول به کار هستند. براده‌های گداخته آن در هوا پرت می‌شود و تصویری زیبا به چشم می‌آید. از کارشان که می‌پرسم متوجه می‌شوم سابقه تولید در و پنجره در محله کوی کارگر ان به حدود 70سال قبل باز می‌گردد. 
ماجرای شیرین آقا رمضان
بیش از 50سال قبل زمانی که رمضان امیدی نوجوانی 10ساله بوده، پا به دنیای سخت و شیرین قنادی گذاشت. بعد از 22سال شاگردی در قنادی دقت طلاب و کسب تجربه‌های متفاوت دیگر، خودش قنادی‌اش را در محله مهرآباد راه‌اندازی کرد. حالا بیش از 20سال است که شیرینی‌فروشی آقا رمضان که آن را با هزاران امید پایه‌گذاری کرد، در این محله جا خوش کرده و کام مردم محله را شیرین کرده است.
کار برای چشم انتظاران
ماه‌ها از آغاز به کار ایستگاه کارگر ان ساختمانی در خیابان صبا می‌گذرد. مکانی که برای راحتی حدود 30 کارگر ساختمانی احداث شد که از صبح زود به تقاطع خیابان خلج و صبا می‌آمدند. این افراد در سرما و گرما، زیر بارش برف و باران یا تابش نور خورشید به امید پیدا کردن شغل و کسب روزی حلال، چشم به راه توقف خودروهای درحال عبور می‌ایستادند. حال کارگر ان با احداث ایستگاه و اجرای طرح استفاده از آن‌ها برای پروژه‌های شهرداری می‌گویند و بیان می‌کنند مشکلاتشان در کنار خیابان کمتر شده و روزهایی که با دست پر به خانه می‌روند از گذشته بیشتر شده است.
حرکت از مصرف به تولید
سیدعباس رضوی می‌گوید: اگر صنعتگری در حرفه خود خلاقیت نداشته باشد، در جا زده و تولیداتش روی دستش باد می‌کند. به عنوان مثال ما «دستگاه کلوخ‌شکن دومحور» یا «سیکوتیلر» را طراحی و روانه بازار کرده‌ایم که قابلیت حمل و نقل جاده‌ای دارد و کشاورز مجبور نیست بعد از انجام کار اداوت گران‌قیمت خود را بر سر چاه‌موتور رهاکند.به‌کارگیری علم در صنعت کشاورزی سبب شده که هر روزه تغییرات ویژه‌ای در این حوزه رقم بخورد.
قصه زندگی یکی از قدیمی‌های صنعت زهتابی؛ از سیگارپیچی تا مدرسه‌سازی
حسین شهسوار امیری درباره پیشگویی‌های یکی از همکارانش می‌گوید: سال ۳۵ وضع مالی‌ام خیلی خوب شد. آن سال، هم در کار روده بودم و هم در کار پوست و چرم. مراودات شغلی‌ام را دوباره از سر گرفتم و ضمن اینکه در تهران کار می‌کردم در مشهد هم کارخانه زهتابی داشتم. یک کلیمی در خیابان فردوسی تهران به نام آقای اکرم نماینده دو شرکت فیلم‌سازی گلد‌مایر و کلمبیا در ایران بود که وارد حرفه زهتابی شد و خیلی هم موفق بود. همیشه پیش‌بینی‌ها و تحلیل‌های اقتصادی او درست از آب در‌می‌آمد. برای مثال می‌گفت:  امسال چرم گران می‌شود و همین طور هم می‌شد. یک سال گفت: امسال گندم کم می‌شود و اتفاق افتاد.
زنان نامرئی؛ روایت 5 بانوی دارای مشاغل خُرد که از کمترین حمایت و حقوقی بی‌بهره‌اند
هیچ‌کس رنج‌های ناخواسته این زنان را از شب‌بیداری‌ها، درد بی‌امان پا، گردن و کمر، و غم و غصه‌ای که در دل پنهان می‌کنند نمی‌بیند. آن‌ها مشاغل خردی را که انجام می‌دهند در مقایسه با بیکاری، نعمت می‌دانند، مشاغلی که شامل هیچ‌گونه حمایتی نمی‌شود و اگر صاحب‌کار سر قولش برای پرداخت بماند، همیشه کمترین درآمد ممکن نصیبشان می‌شود. شست‌وشو و آماده کردن‌ بسته‌بندی‌های سبزی و دبه‌های ترشی، پخت غذا در خانه، نخ‌کشی تسبیح، راسته‌دوزی و صدها شغل دیگری که اسمی از آن هم نمی‌شنویم را این زنان بدون بیمه و حتی بدون درآمد قانون کار انجام می‌دهند، اما عزت‌نفسی که دارند آن‌ها را از هر پول بادآورده‌ای بی‌نیاز می‌کند.
بنویسید کار کیف در مشهد مُرد!
 از 18ماه پیش، وقتی در اسفندماه فشار اقتصادی و تورم شدید با آمدن کرونا خودش را نشان داد و تعطیلی مدارس، ممنوع شدن مسافرت‌ها و محدودشدن دورهمی‌ها از پی آن آمد، تکلیف شغل تولید و فروش کیف هم یک‌سره شد؛ تاحدی که در نبود مشتری، چندصد کارگر ، بی‌صدا و تسلیم،‌ از کار اخراج شدند، ده‌ها مغازه تعطیل شد و فروشنده‌هایشان بنا و راننده اینترنتی شدند. ضربه و فشار این ایام و ورشکستگی کاسبان بحران‌زده‌ کووید19 که محدوده بزرگی از منطقه ما را شامل می‌شوند، تا اندازه‌ای است که مهر امسال به احتمال زیاد کیف در مشهد کم‌یاب می‌شود.