نمایشگاه

مهاجرت از نگاه «عدن»، رویداد هنری محله شهیدآوینی
«عدن»، بهشتی که از آن رانده شدی، بی‌خانمان شدی، مهاجر شدی؛ عنوان نمایشگاه است. رویدادی هنری که بخشی از مهاجرت و پناهندگی را با درددل‌هایش و سختی‌های دل‌کندن به تصویر می‌کشد.
تکتم عیوقی با سنگ‌هایش برای ۵۰ نفر اشتغالزایی کرده است
پشت یکی از میز‌های بازارچه چهار‌راه مخابرات قاسم‌آباد زنی ایستاده است که قصه‌ای شنیدنی دارد.
مسجد، محور فعالیت‌های مجتمع قائم
اواخر دهه70 زمانی که اعضای جهادسازندگی خانه‌هایشان را در محدوده جاهدشهر ساخته بودند، شرکت سرمایه‌گذاری خانه‌سازی ایران، شروع به ساخت مجتمع قائم(عج) در انتهای جاهدشهر می‌کند. این شرکت، مجتمع را در نمایشگاه بین‌المللی مشهد به بازدیدکنندگان معرفی می‌کند و کسانی که خواستار خرید خانه‌ هستند با پرداخت نقدی بخشی از مبلغ، خانه‌دار می‌شوند.
تاثیر سریال "در پناه تو" بر زندگی نسیبه اصغری
یک‌سال مانده به کنکور، سریال «در پناه تو» از تلویزیون پخش می‌شد. دانشجویان این سریال که در دانشگاه هنر درس می‌خواندند من را عجیب جذب کرده بودند. رفت‌وآمد این‌ها در دانشگاه، درس‌هایشان، مراوداتشان با یکدیگر و استادان، فوق‌العاده برایم جذاب بود. هر بار که این سریال را می‌دیدم فقط یک رؤیا در ذهنم ایجاد می‌شد، آن هم این بود که بتوانم یکی از این‌ها باشم.
عشق «امیدخدا» به میهن، مثال زدنی بود
اولین چیزی که در بین تابلوهای نقاشی خودنمایی می‌کند، چهره ارتشی‌‌هایی است که با اولین نگاه ما را یاد تمبرهای قدیمی می‌اندازند. نام بیشتر آن‌ها زیر تابلوها نوشته شده است. تابلوهایی که توسط شهیدسیدمحمود امیدخدا در دهه‌های 30 و 40 کشیده شده‌اند. آن‌طور که می‌گویند شهید امیدخدا ذوق هنری خوبی داشته و در ایام فراغتش چهره دوستان و هم‌رزمانش را می‌کشیده است.
هنرم گیاهی است که ریشه اش در این خاک نهفته
اولین بار بود استاد بابک بابازاده من را می دید اما یک صندلی برای نشستن من گذاشت و بیش از دو ساعت درباره کارش، رنگ ها و... به من توضیح داد. برایم جالب بود که این همه وقت صرف من می کند. به خودش هم گفتم. حرفی زد که تکانم داد. او گفت: اگر استعداد داشته باشی و من این مطالب را به تو نگویم، بیست سال بعد به جای اکنون من خواهی رسید اما اگر امروز به تو بگویم و یاد بگیری، می توانی تا چند سال دیگر من را پشت سر بگذاری. به این ترتیب، نقاشی ایران پیشرفت خواهد کرد. ملاقات و دیدار عجیب و اثرگذاری بود. این روایت مهدی امینی از مراحل پیشرفتش است.
اینجا خانه است، نه داروخانه
در قفسه های داروخانه دکتر جلالیان فرد هم جعبه های ریز و درشت داروست و هم عروسک های یک دختر هنرمند، هم لوازم لوکس بهداشتی و هم قیچکی که پس از سال ها نوازندگی، حالا دارد دوران بازنشستگی اش را می گذراند، کنار هرکاره و سماور قدیمی و مجموعه ای از شیشه ها. در فضای بیرونی داروخانه، چندین نمایشگاه هم برگزار شده است. داروخانه دکتر جلالیان فرد هم «خانه» است و هم «دارو نگارخانه»، و همین ها باعث شده تا اینجا احتمالا متفاوت ترین داروخانه مشهد باشد.