ماه محرم

رخت عزا بر تن کوچه شهید ذاکری
تکیه امام حسن مجتبی(ع) چهار سال است که مراسم خود را در کوچه معلم65 در زمینی که یکی از اعضا به طور موقت در اختیار آن‌ها گذاشته است، اجرا می‌کنند. اعضای جوان و پرشور این هیئت امسال تصمیم گرفتند فراتر از پرچم‌های سیاهی که به در و دیوار تکیه می‌زنند، کوچه معلم65 را هم فضاآرایی کنند. بعد از شور و مشورت، داربست‌ سفارش دادند و ده،دوازده نفری شروع به نصب پرچم‌ روی داربست‌ها کردند.
کارگاه من، حسینیه من است
یک‌‌دفعه دنیایم عوض شد. یک روز در کارگاه لباس عروس مشغول کار بودم که دو خانم وارد شدند و گفتند: از سر تا ته بازار پرس‌وجو کردیم، گفتند فقط گلثومه‌خانم می‌تواند از پَسَش بربیاید. گفتم: از پس چه‌کاری؟ یک عکس شبیه عکس کتاب نقاشی بچه‌ها نشانم دادند و گفتند: از این خیمه‌ها می‌خواهیم؛‌ برای نمایشگاه مدرسه در ایام محرم. می‌توانید برایمان بدوزید؟ کار خدا بود که بدون هیچ تجربه‌ای گفتم: بله
مهندس‌های جوان، نوکران امام حسین(ع)
خیمه‌الزهرا(س) که در ورودی زمین ورزشی ابتدای خیابان اندیشه68 برای اباعبدالله سیاه‌پوش شده است، ارادت اعضای این هیئت جوان را به مادر سادات و امام حسین(ع) نشان می‌دهد. بانیان آن از 20سال قبل زمانی که دانشجو بوده‌اند قدم اول هیئت‌داری را برداشته‌اند و هر آنچه از کودکی پای هیئت‌های امام حسین(ع) یاد گرفته بودند در هیئت دانشگاه به نمایش گذاشتند. با گذشت سال‌ها نه‌تنها از کاری که می‌کردند دلسرد نشدند بلکه حالا که همه مهندس‌های مطرحی هستند بیشتر از قبل برای برپایی خیمه عزاداری انگیزه دارند و با پایشی که انجام داده‌اند مردم قاسم‌آباد را در این‌کار خود شریک کرده‌اند.
روضه 150 ساله خاندان واعظ شهیدی
مرحوم آشیخ مرتضی که به یاد پدر شهیدش راهش را ادامه داده است، به فرزندش حاج محمد واعظ شهیدی گفته است: دوست دارم این خانه به صورت حسینیه باشد و راه پدرم را ادامه بدهید. حاج محمد نیز به احترام حرف پدرش بعد از فوت ایشان؛ زمین را از وارثان می‌خرد و به عنوان حسینیه وقف می‌کند. در ابتدا خودش متولی بوده و پس از فوتش به فرزند پسرش می‌رسد و طبق وصیت‌نامه‌اش گرداننده حسینیه فرزندان پسر خانواده واعظ شهیدی هستند.
داستان شمری که شهید شد
داستان و روایت درباره محرم و عزاداری هایش زیاد است. البته این روایت ها این روزها فراموش شده و هیئتی های قدیمی دست وپا شکسته چیزهایی در ذهنشان باقی مانده است. یکی از این خاطرات مربوط به عباس شمر است. این عباس شمر، اوایل انقلاب، خیمه گاه کربلا را بعد از نماز ظهر عاشورا آتش می زد. محافظانی داشت که مردم را کنترل می کردند تا از غیظ و خشم به او آسیبی نزنند. یک سال غافل شدند و مردم، عباس شمر را کشتند. یکی از عالمان شنیده بود که این آقا شهید شده. رفته بود کربلا. شبی در خواب او را دید که می گوید: « امام حسین(ع) آمد دیدنم و شفاعت مردم را کرد و گفت این مردم به عشق من احساساتی شدند؛ از آن ها درگذر.» دستگاه امام حسین(ع) این است؛ بد را خوب می کند.
عزاداری اهالی محله کنه‌بیست در مدرسه «منظومه دانش»
اهالی محله کنه‌بیست حالا پس از گذشت سال‌ها به گروهی همدل و همراه تبدیل شده‌اند تا آیین هر ساله محرم را در کنار هم به بهترین شکل برگزار کنند. آیینی که از سال58 در این محله اجرا می‌شود و آن‌ها تمام تلاششان را برای برپایی و زنده نگه‌داشتن آن می‌کنند. سه سال پیش که کرونا بساط مراسم را جمع کرد و در مساجد را بست، آن‌ها دست روی دست نگذاشتند. به دنبال فضایی روباز گشتند تا با رعایت پروتکل‌ها رسم هر ساله را اجرا کنند. سرانجام دو کوچه بالاتر از مسجد بنی هاشم(ع) به مدرسه منظومه دانش رسیدند.
 کربلا به روایت حسینیه کرمانی‌ها در مشهد
سال ۱۲۰۹ خورشیدی که آقا محمد خان قاجار بــعــــد از شــکــست لطفــعلی خــان و فتح کرمان، دست لشکریانش را در تجاوز و غارت مردم باز می گذارد، عده ای از مردم این شهر برای حفظ جان و ناموسشان و بر سر ارادتی که به امام رضا(ع) دارند، به مشهد مهاجرت می کنند و همه در یک محله ساکن می شوند؛ محله «قبر میر» پایین خیابان( بولوار شارستان خیابان‌شوشتری‌8). مدتی که از استقرارشان می گذرد و زندگی روال عادی می یابد، تصمیم می گیرند حسینیه ای را برای عزاداری‌هایشان بنا کنند.این بنا اولین بنای حسینیه ای است که همه به نام حسینیه کرمانی های مقیم مشهد می شناسند.