محله سرافرازان

کتابخانه عمومی رضوی مأمنی برای کتاب‌خوان‌های محله سرافرازان است
این کتابخانه‌ سال77 تأسیس شده و از همان‌زمان به محلی تبدیل شده است که بچه‌های این چهار مدرسه بعد از اینکه صدای زنگ آخر به گوش می‌رسد، با شور و هیجان به‌سراغ قفسه‌های آن می‌آیند و به‌دنبال آنچه ذهن کودکانه‌شان را به خود مشغول کرده است می‌گردند. همین اشتیاق بچه‌ها و حضور همیشگی آن‌ها در این کتابخانه، دلیل خوبی بوده تا مسئولان به فکر بخشی مجزا برای کودک و نوجوان باشند. این کتابخانه با داشتن بخش‌های متفاوت و همچنین برگزاری برنامه‌های فرهنگی خاص، توانسته با جذب زیاد اهالی محله در سال 1400 به دومین دوره از اجرای طرح «مأموریت کتابخانه من» راه پیدا کند.
خیابان سرافرازان 40، راسته ام‌دی‌اف‌کارها
محله سرافرازان در گذشته فقط یک خیابان بوده که به‌تدریج به‌شکل کنونی درآمده است. معبر سرافرازان40 از جمله معابر فرعی این محله است که از سال1379 دراختیار شهروندان قرار گرفته و با ساخت مجتمع‌های مسکونی بزرگ به بخشی از بافت شهری تبدیل شده‌است. بخش زیادی از ساکنان این معبر و سایر معابر محدوده سرافرازان را خانواده آزادگان، ایثارگران و جانبازان تشکیل داده‌اند که از بیست‌سال پیش در این محدوده ساکن هستند.
کتابخانه‌ شخصی مصطفی سمیعی  10هزارجلد کتاب دارد
اینجا کتاب‌های ادبیات، متون کلاسیک، تاریخ، شعر و اندیشه، باغ کتاب سمیعی‌اند که سال‌ها زمان گذاشته و هزینه کرده است تا 10هزار جلد کتاب را در کنار هم داشته باشد. مهمانان این باغ هم بزرگانی چون دکتر جعفریاحقی و استاد علی دهباشی و استادان دیگر دانشگاه‌ها هستند که حتی برای تحقیقات هم می‌توانند از این فضا بهره‌مند شوند. شاید همیشه به یک اندازه از حقوقش برای تهیه این کتاب‌ها هزینه نکرده باشد اما می‌گوید هیچ‌گاه 100 در 100 درآمدم را صرف خرید کتاب نکرده‌ام چون این را ظلم به خانواده‌ام می‌دانم.
 زنان آتش‌نشان؛ ناجیانِ زن
یکی از این بانوان مشهدی فاطمه پیلتن است که نشان داده حس مادرانگی و شغل پرخطر آتش‌نشانی را می‌توان با هم جمع بست و به دل سختی‌ها زد. این بانوی ساکن محله سرافرازان دو فرزند دارد و از 10سال پیش به عنوان یک فعال اجتماعی در کنار شهروندان منطقه9 حضور دارد. او از سال91 در آزمون‌های عملی و تئوری آتش‌نشانی شرکت می‌کند و سابقه یک دهه فعالیت به عنوان آتش‌نشان را دارد. شعرگفتن، نویسندگی، ورزش فوتسال و البته هیجان و ماجراجویی از دیگر علایق فاطمه است، بانویی که با آتش زندگی می‌کند.
دانش‌آموزان بسیجی فعال در مسجد و محله‌
بسیجی باید اهل عمل باشد. من نمی‌دانم چقدر از شجاعت پدرم در وجودم هست، چون در وضعیت جنگ قرار نگرفته‌ایم. البته این آرامش را هم مدیون پدرانمان هستیم، اما می‌دانم که بسیجی باید مرد عمل باشد. من خودم سعی می‌کنم در خانه فرد مفیدی باشم. خریدهای خانه را برای مادرم انجام می‌دهم و گاهی که پدرم برای بنایی به ولایتشان می‌رود، من هم همراهش می‌شوم و کمکش می‌کنم. این را رضا زراعتی می‌گوید.
 قول دادم دست‌پر برمی‌گردم
مرداد سال گذشته از دختری نوشتیم که در نوزده‌سالگی قطع نخاع شد اما با عزم و اراده پولادین در بیست‌وهشت‌سالگی به عنوان یکی از هفت‌رکورددار تپانچه کشور در جامعه ورزش معلولان درخشید. در آن گزارش که با عنوان «تیر خلاص به دل ناامیدی‌ها» چاپ شد، گفتیم که نسرین شاهی یکی از سه امید مشهدی‌ها برای اعزام به مسابقات جهانی تیراندازی معلولان است. حالا بعد از یک سال او مدال طلای جهان را به گردنش آویخته و ایستاده بر قله آرزوها، از کره‌جنوبی به مشهد بازگشته است.
آشپزی خانم‌ها برای هیئت‌های محله
طنین صدای صلوات در حیاط خانه پیچیده است. گوشه حیاط عده‌ای برنج پاک می‌کنند؛ دو سه نفر از بانوان پرتلاش محله هم در حال هم زدن دیگ غذا هستند. بار و بنشن را یکی پس از دیگری داخل دیگ می‌ریزند و هرچند دقیقه یک‌بار ذکر یا ذالجلال والکرام را بلند تکرار می‌کنند و صلوات می‌فرستند.فاطمه احمدنیا سال‌هاست که دیگ غذای هیئت را در خانه‌اش بار می‌گذارد، دیگی که غذای 500نفر را در آن می‌پزند، او بارها پای دیگ‌هایش بغض کرده، روضه خوانده و غذا را با ذکر و نام اهل بیت(ع) معطر کرده‌ است.