گلشهر

سفر پر مدال بچه‌های قهرمان گلشهر
سید قاسم حسین‌پور مربی با‌سابقه‌ای که در کارنامه‌اش قهرمانی جهان را دارد و حالا مربی تیم ملی نیز شده است، شاگردانش را آماده تمرین‌های تخصصی می‌کند. در سالن ورزشی‌ای که او مربی‌اش است از آدم سن و سال‌دار و جاافتاده تا کودکان خردسال چهار و پنج ساله حضور دارند. عضلات ورزیده و بدن‌های آماده‌ این ورزشکاران هر بیننده‌ای را برای ورزش‌کردن سر ذوق می‌آورد. اینجا کلاس آموزش کاراته در گلشهر است. از این کلاس دوهفته پیش شش ورزشکار به مسابقات کشوری کاراته در شهرکرد رفتند و دست پُر برگشتند.
بازار داغِ شیریخ، بستنی خاص افغانستان در گلشهر
قدیم‌ها به علت نبود برق و دستگاه صنعتی در افغانستان شیریخ را به مقدار محدود و با دست درست می‌کردند. شیر را درون ظرفی می‌ریختند و آن را درون ظرفی از یخ می‌گذاشتند. با دست، شیر را دور ظرف می‌مالیدند تا خودش را بگیرد. مراکز بهداشت مشهد و بخش‌هایی که مجوز فعالیت را صادر می‌کردند گفتند باید از دستگاه استفاده و کاملا بهداشتی کار شود. در نهایت، روش درست کردن با دستگاه تطبیق و درجه سرمای مطلوب پیدا شد.
 ریشه‌های مردم ایران و افغانستان به یک خاک می‌رسد
متولد سال 1354 در دشت برچی ولایت کابل است. زینب سال‌های کودکی را در کوچه‌پس‌کوچه‌های همین دشت پشت سر گذاشته است. سپس پدرش به مشهد می‌آید و سال‌هاست که ساکن اینجا هستند. از کلاس چهارم به بعد را در مشهد درس می‌خواند. تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه فردوسی و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی پشت سر می‌گذارد. بعد از آن در رادیو دَری با عنوان گوینده، نویسنده و تهیه‌کننده آغاز به کار می‌کند. از سال‌های نوجوانی و دوران راهنمایی به فعالیت در رادیو علاقه‌مند می‌شود.
به سمت بازار شلوغه
خیابان شهید شفیعی36 در گلشهر بسیار معروف است؛ همان « شلوغ بازار» یا « بازار شلوغه» که شاید اصلی‌ترین محل خرید و فروش اهالی محدوده باشد، بازاری که متناسب نام آن همیشه پررفت و آمد و شلوغ است. بیشتر خریداران این بازار مهاجران افغانستانی هستند و تنوع شغل‌ها و فروشگاه‌ها هم بسیار زیاد است. امسال در آستانه استقبال از بهار قرار است این بازار قدمت‌دار به عنوان راسته گردشگری در همه ورودی‌های شهر مشهد معرفی شده و نقشه این مکان به‌طور آنلاین برای زائران و مجاوران ارسال شود.
مادر بودن برای کودکانی که بزرگ نمی‌شوند
بخشی از مشکلات این مادران مربوط به تهیه دارو بعد از تحریم‌ها، صادر نشدن دفترچه بیمه برای بیماران مهاجر، هزینه‌های بالای درمان، نبود مرکز بهزیستی و کاردرمانی و فیزیوتراپی می‌شود. این بچه‌ها از تحصیل و درمان‌های مناسب محروم هستند و هیچ امکاناتی برای آن‌ها در نظرگرفته نشده است. تعدادی از آن‌ها آموزش‌پذیر هستند و تعدادی تربیت‌پذیر، ولی فضایی نیست که خانواده‌ها بتوانند فرزندانشان را به آنجا بفرستند. برخی از مراکز نیز که به خانواده‌ها معرفی می‌شود فاصله زیادی با گلشهر دارد و هزینه‌های آن بسیار سنگین است. از طرفی به مهاجران گواهی‌نامه نمی‌دهند تا کسانی که خودرو یا موتور دارند با وسیله نقلیه خودشان بچه‌ها را به مراکزدرمانی ببرند.