عشق و محبت همه زندگی زوج جوان محله پنجتن را پر کرده است و جایی برای دلگیری و ناراحتی نگذاشته است. یکسالوسهماه از آمدن سهقلوهها میگذرد و هربار پدر و مادر نگاهشان به بازیگوشی پسربچهها میافتد، قند در دلشان آب میشود. گاهی حرفهایشان آنقدر شبیه هم میشود که انگار یک نفر دارد حرف میزند و بعد هردو لبخند میزنند و خدا را برای این نعمت بزرگش شکر میگویند. سال سختی بر خانواده میانبندی گذشت و کرونا شدت آن را بیشتر کرد، اما با شیطنت پویان و ماهان و عرفان همهچیز شیرین و قشنگ است
وقتی تیمور قصد لشکرکشی به جایی را داشته، عدهای را جلوتر و قبل از سپاه اصلی میفرستاده است تا آذوقه و وسایل لازم را آماده کنند و بعد از فتح، قصد جای دیگری را میکردند.آن زمان که تیمور به این نقطه آمده، کشفرود منطقهای خوشآبوهوا بوده است. به مرور محله از «آلتیمور» به «التیمور»تغییرنام داده است.
اعظم یوسفزاده ساکن محله پنجتن آلعباست؛ به گفته خیلیها منطقهای پیرامونی، اما او یکی از استعدادهای ویژه در حوزه ادبیات است که آیندهای روشن پیش رو دارد. خیلی بالاوپایین کردیم تا توانستیم بخشی از عناوین و امتیازاتش را گلچین کنیم. برگزیده استان در جشنواره مشاعره رضوی، برگزیده مسابقه ادبی داستان پربرکت، نفر اول ناحیه یک آموزشوپرورش در بخش شعر سال، برگزیده استانی در پنجمین سوگواره روز واقعه و نفر اول بخش شعر در مقطع دوره اول متوسطه چهارمین جشنواره نویسندگان فردا که همه این رتبهها مربوط به سال1392 است.افتخارات او در سالهای بعد هم ادامه دارد و تکرار میشود.
مشهد و همه افراد ساکن در محلهها روزهای سختی را پشت سر میگذارند. محرم امسال با یک بحران بزرگ همراه است و یکهتازی ویروس منحوس و جانباختن شمار زیادی از افراد، برگزاری مراسم و برنامههای مذهبی و عزاداری را تحتتأثیر قرار داده است. برخی تلاش میکنند با رعایت دستورات بهداشتی و تغییر در شکل ظاهری مراسم، عزاداری را برپا کنند، اما برخی هم بر این باورند که هر خانه یک حسینیه است و مردم باید در خانههایشان عزاداری کنند. با این حال پرچم آزادیخواهی شهدای کربلا همیشه بلند است.
حاجی حسینزاده اولین شعبه نفت را در انتهاییترین نقطه پنجتن راهاندازی کرد. شعبهای که هنوز هم هست، اما کاربرد آن سالها را ندارد. فضا به همان شکل و شمایل مانده است؛ محوطهای بزرگ که بخشی از آن شنی است و کنارش مخازنی برای نگهداری سوخت گذاشته بودند و نفتها را داخل آن خالی میکردند. منبعی بزرگ وسط محوط بود که داخلش سوخت ذخیره میشد و کنارش کسانی بودند که نفت را به دست متقاضیان میدادند.
پنجتن91 یکی از کوچههای عریض محله پنجتن آلعبا(التیمور) است. نقل است شعبه نفت در ابتدای این کوچه قرار داشته. صفهای طولانی و بلند در زمستانها خاطرهای است که قدیمیهای ساکن محله دارند؛ اینکه با گالن و کوپن به دست در صف میایستادند. علت دیگری که برای عریضبودن آن گفته میشود، این است که بیشتر معتمدان محله التیمور ساکن این کوچه بودهاند و خانههایشان محل بررسی و رفع اختلافات بوده است.
ماجرای مدرسه مهر1396 با اقدام علی عدالتیان و مرحوم پدرش آغاز شد. مدرسهای که رویکردی متفاوت نسبت به مدارس معمولی دارد. متفاوت نه فقط به این دلیل که بچههای بیبضاعت و باهوش در آن حق تحصیل دارند، بلکه از این نظر که غیرانتفاعی است، اما حتی ریالی از کسی گرفته نمیشود. متفاوتتر از این نظر که همهچیز در مدرسه حتی پول سرویس، پول درمان، پول کتاب و فرم مدرسه و حتی رهن خانه دانشآموزان داده میشود و عجیبتر از همه موارد اینکه با پول خمس اداره میشود؛ خمس دارایی علی عدالتیان و پدرش که اجازه شرعیاش برای خرج در راه تربیت توسط آیتا...سیستانی صادر شد.