کد خبر: ۳۹۲۲
۰۱ دی ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

بازار گوشت استقلال در دهه‌70 شکل گرفت

از سال75 که اولین گوشت‌فروش در بولوار استقلال مغازه زد، این مکان کم‌کم به‌عنوان جایگزین بازار زیرگذر پارک ملت شناخته شد و اکنون 27واحد صنفی پروتئینی در آن فعالیت می‌کنند.

ابتدای بولوار استقلال را همه به بازار گوشتش می‌شناسند. چندین سال است که شهروندان از  بیشتر مناطق شهر، برای خرید گوشت تازه، راهی این بازار می‌شوند و هرسال شاهد توسعه و گسترش بیشتر آن هستیم. تعداد مغازه‌های بازار گوشت استقلال طی سال‌های اخیر بیشتر شده است و  دیده می‌شود که بازار دارد به‌سمت چهارراه آزادشهر کشیده می‌شود. 

مغازه‌هایی که اکنون گوشت‌فروشی هستند تا چندسال پیش، خانه‌های مسکونی بودند. توسعه این بازار و محیط پیرامونش آن‌قدر سریع انجام شد که خیلی‌ها از خاطر برده‌اند در سال‌هایی نه‌چندان دور، نه بولوار استقلالی در کار بود و نه پلی.

 نزدیک‌ترین بازار گوشت به شهروندان این محله‌ها هم بازارگوشت زیرگذر پارک ملت بود. از سال75 که اولین گوشت‌فروش در بولوار استقلال مغازه زد، این مکان کم‌کم به‌عنوان جایگزین بازار زیرگذر پارک ملت شناخته شد و اکنون 27واحد صنفی پروتئینی در آن فعالیت می‌کنند.

در این گزارش، سراغ اولین گوشت‌فروش‌های بازار استقلال رفته و چگونگی روند توسعه بازار را بررسی کرده‌ایم. البته برای تهیه این گزارش با چالش‌هایی روبه‌رو بودیم؛ زیرا بازار استقلال در محله زیباشهربا مشکلات و انتقادهای متعدد  ساکنان و کسبه محله مواجه است.

 نظارت‌های ناکافی بر کیفیت و چگونگی عرضه، رعایت‌نشدن مسائل بهداشتی ازسوی بعضی واحدها و وجود سد معبرهای متعدد، بخشی از این مشکلات است که دغدغه‌های مختلفی درباره این بازار به وجود آورده و بارها درباره لزوم انتقال آن به مکانی دیگر شنیده‌ایم.

 

عبور از موزاییک‌های خون‌آلود

راهی بازار استقلال که می‌شویم، اولین چیزی که توجه را جلب می‌کند، بوی گوشت است که از چند‌متری به مشام می‌رسد. یکی از انتقادهای اساسی به بازار گوشت،‌ همین است و از زمانی‌که شاهد توسعه آن بوده‌ایم، عده‌ای به‌دلیل وجود بوی نامطبوع آن، خواستار جلوگیری از توسعه بازار و حتی انتقال آن به مکان دیگری هستند. این بو فقط مختص گوشت نیست. 

عده‌ای به‌دلیل وجود بوی نامطبوع آن، خواستار جلوگیری از توسعه بازار و حتی انتقال آن به مکان دیگری هستند

 

 

خونابه‌هایی که بر زمین می‌ریزد یا از داخل مغازه‌ها به پیاده‌رو هدایت می‌شود، یکی از دلایل مضاعف‌شدن این مشکل است. در نگاهی گذرا به مغازه‌ها، شیشه‌ها و دیوارهایی به چشم می‌خورد که پوشیده از برگه‌ تبلیغات است؛ مرغ به قیمت تعاونی، گوشت چرخ کرده 110هزارتومان، ماهی جنوب و... . چندین ماشین حمل گوشت مقابل مغازه‌های مختلف توقف کرده‌اند و شاگردان و کسبه، گوشت‌ها را به مغازه‌ها منتقل می‌کنند. 

البته ماشین‌ها، پشت نرده‌ها یا در جاهایی که نرده‌ها بریده شده است، توقف کرده‌اند؛ موضوعی که از‌طرفی بار ترافیکی این منطقه پررفت‌‌وآمد را بیشتر کرده و ازسوی دیگر نارضایتی کسبه را به‌دنبال داشته است، زیرا بدون توجه به سدمعبری که ایجاد می‌کنند، ترجیح می‌دهند بار را کنار در مغازه خالی کنند. بسیاری از کسانی که از این مسیر عبور می‌کنند، قصد خرید گوشت را دارند؛ دیگر عابران، برای فرار از بوی نامطبوع گوشت، تا‌جایی‌که بتوانند، فاصله‌شان با بازار را افزایش می‌دهند.

 

کوچ گوشت‌فروشان از زیرگذر پارک به استقلال

میان رفت‌وآمدهای اقشار مختلف، مسئولان فروشگاه‌های بزرگ را با کمی دقت، به‌راحتی می‌توان تشخیص داد. آن‌ها دائم با تلفن همراه خود صحبت می‌کنند. قیمت می‌گیرند و قیمت می‌دهند. تلفنی سفارش کشتار می‌دهند و باز تلفنی، ماشین‌ها را برای توزیع به جاهای مختلف راهنمایی می‌کنند. یک تن، دو تن و حتی گاهی از جابه‌جایی چند ده تن گوشت صحبت می‌کنند. 

بعد از چند مرحله پرس‌وجو از همین فروشگاه‌ها، نام و نشان قدیمی‌ترین و در‌واقع اولین گوشت‌فروش استقلال را پیدا می‌کنیم و سراغش می‌رویم. انتهای فروشگاه بزرگش با کلاهی بر سر، روی صندلی نشسته است و اطراف را نظاره می‌کند. بعد‌از معرفی، برای ادامه گفت‌وگو راهی طبقه بالای فروشگاه می‌شویم که کارهای اداری در آن انجام می‌شود. 

جواد صبوریان، سال‌75 فروشگاه فعلی را خریداری کرده و اولین گوشت‌فروشی بوده که در اینجا مغازه راه‌اندازی کرده است. او که عضو هیئت‌رئیسه شرکت تعاونی کشتارکنندگان مرغ استان نیز هست، تعریف می‌کند: اوایل  دهه70 بازار گوشت در زیرگذر پارک ملت دایر بود و صف‌های بسیار طولانی تشکیل می‌شد. خیلی وقت‌ها به همه مرغ یا گوشت نمی‌رسید و باید روز بعد، راهی این بازار می‌شدند. 

من که از قدیم گوشت‌فروش بوده‌ام و دیدم مردم این منطقه به بازار گوشت احتیاج دارند، دنبال مغازه‌ای نزدیک زیرگذر پارک ملت بودم. از سال74 ملک‌های مختلف این محدوده را رصد می‌کردم و در‌نهایت این ملک را خریدم. آن زمان بولوار استقلال و پل استقلال در کار نبود. 

اینجا یک خیابان بود به نام زیباشهر‌3. ملک را که خریدم، شهرداری دستور عقب‌نشینی داد و همه خانه‌های اینجا باید عقب‌نشینی می‌کردند. در‌قبال این کار، شهرداری به مالکان یا تجاری می‌داد یا اجازه ساخت صد‌درصد بنا. مغازه من پلاک‌13 بود. از پانصدمتر، دویست‌متر عقب‌نشینی کردیم و تجاری گرفتیم. سال‌75 مغازه را باز کردم.

به گفته او اوایل به‌دلیل عقب‌نشینی‌ها و ساخت‌وسازها وضع بازار چندان خوب نبود و فقط نصف روز، مغازه‌اش باز بوده است اما از سال دوم، اینجا هم مثل زیرگذر آن‌قدر شلوغ می‌شد که مردم برای خرید صف می‌کشیدند؛ «همان موقع چون می‌خواستند بازار گوشت زیرگذر پارک ملت را جمع کنند، مالکان آنجا را تشویق کردند که به اینجا بیایند. این شد که چند فروشگاه آنجا به اینجا آمدند.» 

از حدود سال‌85 که بازار گوشت زیرگذر پارک ملت جمع شد، بازار گوشت استقلال بورس شد و رو به توسعه رفت

صبوریان شروع می‌کند به اسم‌بردن؛ «آقای قنبری، نیشابوری، دهقان از زیرگذر پارک به اینجا آمدند و چهار‌پنج‌سالی هم اینجا بودند. بعد‌از مدتی، آقای قنبری و دهقان چون از شرکت تعاونی نیشابور بودند، وقتی هیئت‌مدیره تغییر کرد، آن‌ها هم رفتند. آقای نیشابوری هم عزم نیشابور کرد و به‌جای آن‌ها افراد دیگری آمدند. آقای بندار نیز ملکش را به آقای مددی فروخت و آقای حمایتکار هم ملکش را به آقای انفرادی داد.»

 

کوبیدن خانه‌ها و ساختن مغازه‌

به گفته صبوریان از حدود سال‌85 که بازار گوشت زیرگذر پارک ملت جمع شد، بازار گوشت استقلال بورس شد و رو به توسعه رفت. از همان سال هم شهرداری روی عقب‌نشینی چهارراه آزادشهر به بعد سرمایه‌گذاری کرد.

او تعریف می‌کند: بازار ما که رواج گرفت، مالکان خیلی از خانه‌های این راسته، خانه‌ها را کوبیدند و دوباره ساختند تا طبقه همکف را مغازه کنند و طبقه بالا را خانه بسازند. به‌مرور، به‌دلیل بوی گوشت و سروصدا و... مالکان طبقه‌های بالایی نیز راهی دیگر محله‌ها شدند و اکنون در طبقه‌های بالایی مغازه‌ها، حسابدارها و مدیران فروش این صنف فعالیت می‌کنند.

به گفته او تا سال‌89 حدود هفت‌هشت گوشت‌فروش در اینجا فعالیت می‌کردند اما از آن سال به بعد، رونق بازار سرعت پیدا کرد و هر سال بر تعداد گوشت‌فروش‌ها افزوده شد.

 

 

صبوریان که از دهه50، گوشت‌فروشی داشته است، تعریف می‌کند: سال76 که به اینجا آمدم، اجاره یک مغازه صدو‌پنجاه‌متری، ماهیانه 60هزار تومان بود ولی الان، همین متراژ را به ماهی حداقل 100میلیون‌تومان اجاره می‌دهند.

این واحدهای بزرگی که صبوریان از آن نام می‌برد، اکنون به‌صورت شراکتی و ازسوی چندین نفر اجاره می‌شود؛ برای مثال در یک واحد صدو‌پنجاه‌متری، قسمت فروش مرغ، ماهی، گوشت گوسفند و کله‌پاچه و قطعه‌کاری، هر‌کدام ازسوی فرد یا افرادی اجاره شده است.

به گفته او دو‌سه‌روز مانده به مناسبت‌هایی مانند نیمه شعبان، عید غدیر، محرم و صفر و‌... فروش گوشت‌فروشان بولوار استقلال حدود دوبرابر می‌شود و افرادی از محله‌ها و مناطق دورتر برای خرید گوشت تازه، آن هم با مقدار زیاد، راهی این بازار می‌شوند. در این بین، خیریه‌ها هم حضور دارند و با پول‌های نذری، دنبال خرید گوشت برای افراد تحت پوشش خود هستند.

 

گوشت‌فروشی در بالاشهر هنوز مشتری دارد

از فروشگاه صبوریان که خارج می‌شوم، سراغ دیگر کسبه این بازار می‌روم. البته بعضی‌ها به بهانه‌های مختلف حاضر به گفت‌وگو نمی‌شوند. بعضی‌ هم که صحبت می‌کنند، حاضر نیستند نام و عکسشان درج شود. بیشتر آن‌ها بدون توجه به سؤال ما که درباره قدمت و تاریخچه شکل‌گیری بازار است، از قیمت‌‎گذاری، نوسان بازار، اجاره زیاد مغازه‌ها، نحوه تولید و عرضه گوشت، افزایش قیمت دلار، تحریم‌ها و مشکلات تهیه خوراک دام و‌... گلایه می‌کنند. در آخر هم با ناامیدی می‌گویند این مشکلات را بارها مطرح کرده‌اند، اما اتفاقی نیفتاده است و اکنون هم مشکلی حل نمی‌شود.

شاگردان و کارگران شاغل در این فروشگاه‌ها دو دسته هستند. بعضی‌ بیمه شده‌اند و حداقل درآمد قانون کار را دارند، اما عده‌ای دیگر با درآمدهای ماهی 5،4میلیون‌تومان یا ساعتی 15 تا 20 هزار‌تومان کار می‌کنند. با همین درآمد هم باید اجاره خانه و خرج زندگی و تحصیل بچه‌هایشان را بدهند. این است که افراد متعددی از آن‌ها می‌گویند با اینکه در گوشت‌فروشی کار می‌کنند، چند هفته یا چند ماه است که گوشت به خانه نبرده‌اند.

بعد از این حواشی، وارد فروشگاه محمد‌جواد مددی می‌شویم. او از سال‌92 این مغازه را دایر کرده است. البته قبل از آن، دو فروشگاه در چهارراه زرینه و بولوار دانش‌آموز داشته است که هر‌دو آن‌ها را می‌فروشد و این فروشگاه را می‌خرد. 

مددی تعریف می‌کند: شغل آبا و اجدادی‌مان گوشت‌فروشی است. وقتی آقای صبوریان و دو‌سه‌نفر دیگر، اینجا مغازه فروش گوشت زدند و کسب‌وکارشان گرفت، ‌به‌گوش بقیه کسبه رسید. ما هم تصمیم داشتیم یک مغازه بزرگ دایر کنیم؛ به‌همین‌دلیل دو مغازه دیگرمان را فروختیم و این ملک را خریدیم.

به گفته او سال‌92، فروش روزانه‌شان، سیصدکیلو گوشت بوده است و با سود آن، هزینه و خرج و مخارج مغازه و خانواده را تأمین می‌کردند اما اکنون فقط روزی هفتاد‌هشتاد‌کیلو فروش دارند؛ البته باز خدا را شکر می‌کنند، چون می‌دانند گوشت‌فروش‌های مناطق کم‌برخوردار که مردم آن درآمدهای کمتری دارند، فروششان بسیار کمتر از این‌هاست. او می‌گوید: بازار گوشت استقلال در بالاشهر قرار دارد و قدرت خرید مردم این منطقه نسبتا خوب است. به‌همین‌دلیل باوجود تورم و کاهش قدرت خرید مردم، هنوز ما بازار خودمان را داریم.

 

آب‌گرفتگی و جمع‌شدن خونابه‌

مددی ادامه می‌دهد: بازار کسبه چندان خوب نیست، به‌ویژه که اجاره‌ها زیاد است و بعضی‌ها برای اینکه از پس اجاره برآیند، از کیفیت محصول می‌زنند و همین باعث ایجاد فضای رقابتی ناسالمی شده است.

او به پیاده‌روسازی بولوار استقلال اشاره می‌کند و می‌گوید: تا چند سال پیش، پیاده‌روها غیرهم‌سطح بود اما از حدود سه‌سال پیش که هم‌سطح‌سازی انجام شد، خیلی بهتر شده است. البته در حال حاضر به‌رغم اینکه پیاده‌رو هم‌سطح است، به‌دلیل شکستگی‌های متعدد روی آن، شاهد آب‌گرفتگی و جمع‌شدن خونابه لابه‌لای موزاییک‌ها هستیم. مالکان فروشگاه‌ها باید حداقل روزی یک بار داخل مغازه‌هایشان را بشویند؛ در فروشگاه‌هایی که چاه  ندارند، آب حاصل از این شست‌وشو به بیرون هدایت و موجب آب‌گرفتگی در مسیر عابران می‌شود. 

چرب و خون‌آلود‌بودن این آب‌ها، علاوه‌بر انتشار بوی نامطبوع و کثیف‌کردن پیاده‌رو، باعث آلوده‌شدن لباس رهگذران می‌شود. در قسمت‌هایی از پیاده‌رو این بازار آن‌قدر در طولانی‌مدت خونابه ریخته شده که تغییر رنگ داده است.

 

 

مسیر ویژه دوچرخه هم که از مقابل بازار گوشت استقلال می‌گذرد، تبدیل به مکانی برای گذاشتن زباله‌های گوشت‌فروشان شده و این مسیر سبز، در بسیاری از جاها به رنگ خاکستری و سیاه درآمده است. علاوه‌براین، در قسمت‌های مختلفی از مسیر دوچرخه شاهد سدمعبر و بسته‌شدن راه با سبدهای روی‌هم‌انباشته‌شده یا چرخ‌های حمل گوشت و‌... هستیم. 

در قسمت‌هایی از پیاده‌رو این بازار آن‌قدر در طولانی‌مدت خونابه ریخته شده که تغییر رنگ داده است

مجموع این مشکلات و بار ترافیکی مضاعفی که بازار گوشت، برای بولوار استقلال دارد، باعث شده است بارها پیشنهاد جابه‌جایی بازار گوشت در جلسات مختلف شهرداری مطرح شود. البته این ایده هنوز به مرحله عمل نرسیده؛ زیرا به لحاظ قانونی و بسترسازی با مشکلات و موانعی روبه‌روست.  

 

 مشتری‌های ثابت قدیمی

بی‌بی‌عصمت بندرآبادی، مادر شصت‌و‌هفت‌ساله‌ای است که چشم‌های کم‌سویش را ریز کرده است و تابلوها را نگاه می‌کند تا مغازه مدنظرش را پیدا کند. نزدیکش که می‌شوم، قبل از اینکه من حرفی بزنم، او اسم مغازه مد‌نظرش را می‌برد و می‌پرسد: دخترم! می‌دانی این مغازه کجاست؟ همین دوروبرها بود ولی الان نمی‌بینمش.

مغازه را که دقیقا روبه‌رویش است، نشانش می‌دهم. می‌خندد و می‌گوید: یک‌ساعت است دارم دنبالش می‌گردم. نشانه‌های پیری است دیگر!

وقتی از او درباره حضورش در این بازار می‌پرسم، می‌گوید: خانه ما در قاسم‌آباد است. شوهرم از 10‌سال پیش، برای خرید گوشت به اینجا می‌آید؛ چون گوشت‌های تازه و خوبی دارد. الان چند‌ماه است که همسرم بیمار شده است و نمی‌تواند راه دوری برود. چندباری از گوشت‌فروش‌های نزدیک خانه خرید کردم اما گوشت‌ها به تازگی و کیفیت اینجا نبود.

صورتش را به‌سمت خیابان می‌چرخاند و با دست، ماشینی را که دوبل پارک کرده است، نشان می‌دهد و می‌گوید: خدا خیرش دهد؛ این‌بار پسرم من را آورد تا بتوانم از همین‌جا خرید کنم.گوشت‌های بلدرچین، بوقلمون و ماهی، بیشترین گوشت‌های مصرفی خانواده بی‌بی‌عصمت است که درباره آن می‌گوید: ما دیگر سنمان زیاد است و نباید هر گوشتی بخوریم. این نوع گوشت‌ها را هم همه‌جا ندارد. گوشت مرغ و گوسفند را از مغازه‌های نزدیک خانه می‌خرم، ولی هرچند ماه یک‌بار برای خرید دیگر گوشت‌ها به اینجا می‌آیم. گوشت ماهی هم در اینجا تنوع بیشتری دارد و تازه‌تر است.

علی پاره‌کار، جوان سی‌و‌شش‌ساله‌ای است که با دو پلاستیک گوشت از یکی از فروشگاه‌ها خارج می‌شود. او از ساکنان بولوار هاشمیه است. به گفته خودش، اینجا از فروشگاهی خرید می‌کند که خیلی به او تخفیف می‌دهد؛ به‌همین‌دلیل مشتری دائمش است.

روح‌الله عزیزی هم پدر بازنشسته پنجاه‌و‌دوساله‌ای است که در‌حال قیمت‌گرفتن گوشت از مغازه‌ای به مغازه دیگر است. او می‌گوید که چندسال است برای خرید گوشت به این بازار می‌آید اما هر‌بار از چندین مغازه قیمت می‌گیرد؛ زیرا فروشگاه‌های مختلف، تفاوت قیمت دارند. عزیزی بسیار هم گلایه می‌کند از اینکه چرا این‌قدر گوشت گران است.

ارسال نظر