نازنینزهرا نوروزی آنقدر خوب نقاشی میکشد که همه تصور میکنند دورههای آموزشی زیادی را گذرانده است، درحالیکه او با تکیه بر استعدادش، پیشرفت کرده و توانسته است از نقاشیکشیدن کسب درآمد کند.
خیرانی از محله ثامن و دیگر محلات اطراف پای کار آمدهاند و با دارایی یا کالای تولیدی خود یک فروشگاه متفاوت را ساختهاند به نام «فروشگاه مهربانی» که درقبال خرید هیچکدام از کالاهایش پولی دریافت نمیشود.
در این گزارش، خواستههای مادران ایرانی ساکن گلشهر از نمایندگان مجلس مطرح شده است: قبلا قانونی بود که فرزندان بالای هجدهسال مادران ایرانی میتوانند شناسنامه بگیرند.
مبینا متقیپور وقتی هفتساله بوده است، سراغ ورزش رزمی میرود و حالا در رشته رزمی دفاع شخصی کمربند مشکی و چند مقام کشوری دارد و از یک سال پیش هم تمریناتش را در رشته تکواندو شروع کرده است.
گوهرشاد خانم میگوید: زندگی مشترک دو معلول با سختی همراه است اما سعی میکنم سختیها را آسان بگیرم. درکل خانواده ما یاد گرفته است مشکلات را سخت نبیند. تنها آرزوی ما خوشبختی فرزندانمان است.
بهدنبال محل دقیق قهوهخانه عرب هستم. کسی چیزی نمیداند. در لچکی چهارراه سرخس و چمن از تعدادی پیرمرد میپرسم، زیر پایشان را نشان میدهند و میگویند: «قهوهخانه عرب همینجا بود.»
حدیث ارژنگی دختری آرام و منظم است که قبل از هفتسالگی شیفته شطرنج شده و این ورزش را بیشتر از هرچیز دیگری دوست دارد. او اهل مطالعه است و شاهنامه میخواند.
دورهمی انجمن ضایعه نخاعیهای مشهد نبش خیابان وحدت۶ در محله رضائیه است؛ جایی که معلولان ویلچرنشین از نقاط خیلی دور و نزدیک میآیند و با دیدار یکدیگر دلتنگیهایشان را کمرنگ میکنند.
کدخدا برای همه اهالی مهرآباد مثل پدر بود. با ما همینطور رفتار میکرد که با بچههای خودش. مثلا وقتی من هفتسال داشتم، عمو دوتومان عیدی داد به من. خداوکیلی هیچکس آن زمان دوتومان عیدی نمیداد.