کد خبر: ۴۶۴۵
۲۱ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۰

علاقه، رمز پیشرفت دختر تکواندوکار محله تلگرد

به هر مسیری قدم بگذاری، سختی زیاد است؛ مثلا چندماهی که باید برای برگزاری رقابت‌ها خود را به تهران می‌رساندم و برمی‌گشتم، شرایط برای من و خانواده‌ام خیلی سخت بود، اما عقب نکشیدم.

زهرا اسحاقی| شانزده سال دارد و در محله تلگرد به دنیا آمده و بزرگ شده است. سحر‌سادات مدال طلای استان در بخش کیوروگی رشته تکواندو را به دست آورده است. علاوه‌بر کسب مقام اول این رشته در مسابقات تیر امسال، دو رتبه اولی استانی در تیر و آبان سال‌۹۸ را هم در کارنامه ورزشی‌اش دارد. مقام چهارم رقابت‌های لیگ کشور ویژه نوجوانان دختر در آذر امسال را هم می‌توان به این عنوان‌ها اضافه کرد. سحر سادات در مسابقات ژیمناستیک و هندبال نیز صاحب رتبه و عنوان است.

تمرین با بچه‌های محله در منزل‌

می‌داند که امکانات ورزشی محله‌ای که در آن زندگی می‌کند، خیلی کم است و به‌همین دلیل تازگی تصمیم گرفته است تجربه‌هایش را در‌اختیار دیگر نوجوان‌ها قرار دهد و با همکاری پدر و مادرش، بخشی از خانه‌شان را به آموزش و تمرین رشته رزمی اختصاص داده و از این نظر خیلی خوشحال است. می‌گوید‌: از ده‌سالگی و خیلی اتفاقی وارد رشته رزمی شدم.

پدرم من را در یکی از باشگاه ها‌ی ورزشی ثبت نام کرد و این نقطه ورود من به دنیایی شد که دیگر نتوانستم از آن دست بکشم. رشته رزمی خیلی گسترده است و شاخ و برگ بسیار دارد. سحر‌سادات در ادامه صحبت‌هایش تعریف می‌کند: خود تکواندو که من در آن فعال هستم، سه‌شاخه دارد؛ پومسه که رقابت نرم است، هانمادانگ شامل حرکات نمایشی همچون تخته شکستن می‌شود و کیوروگی که مبارزه‌طلبانه است.


مشکل ۸۰۰ گرم اضافه‌وزن

پدر و مادرش از تأثیر‌گذاران زندگی او در ادامه‌دادن رشته رزمی هستند. می‌گوید: خانم معصومه جاهدی هم مربی‌ام است و موفقیت‌هایی را که دارم، مدیون تلاش او هستم و انگیزه‌ای که برای انجام رقابت‌ها به من می‌دهد. ورزش دنیای پر فراز‌و‌فرودی دارد که سحر‌سادات به عشق رسیدن به موفقیت و پیروزی، همه آن‌ها را تحمل می‌کند.

تعریف می‌کند: امسال در مسابقات لیگ نوجوانان کشور شرکت کردم. این مسابقات شش ماه طول کشید که بعد از هر بازی من باید بر‌می‌گشتم مشهد؛ این موضوع خیلی سخت بود. علاوه‌بر‌این برای برگزاری رقابت‌ها وزن‌کشی انجام می‌شد و من نمی‌دانستم وزن‌کشی را با لباس مخصوص انجام می‌دهند و این لباس را همراه نداشتم.

مجبور شدیم به پاساژ‌های تهران برویم و با کلی پرس‌وجو لباس را تهیه کنیم. استرس داشتم که از این مرحله جا بمانم. بعد‌ازظهر و در پایان برنامه بود که خودم را به سالن رساندم. من در وزن منفی ۴۲ شرکت کرده بودم و بعد از وزن‌کشی مشخص شد هشتصد‌گرم اضافه وزن دارم. باز هم ناامید نشدم؛ آن‌قدر طناب زدم تا به وزن مناسب رسیدم.


پاسخ اعتماد مربی را دادم

سحرسادات علاقه را شرط اول پیشرفت و موفقیت می‌داند و می‌گوید: به هر مسیری قدم بگذاری، سختی زیاد است؛ مثلا چندماهی که باید برای برگزاری رقابت‌ها خود را به تهران می‌رساندم و برمی‌گشتم، شرایط برای من و خانواده‌ام خیلی سخت بود، اما عقب نکشیدم. مربی‌ام هم به من اعتماد کرد و در بازی‌هایی که به‌صورت تیمی برگزار می‌شد، در سه بازی من را انتخاب کرد. خدا را شکر، تیم بالا رفت و من از این نظر خیلی خوشحالم.

ارسال نظر