کد خبر: ۴۷۴۹
۲۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۰

پاکبان داستان‌نویس مشهد، میهمان تلویزیون شد

کسادی کار خیاطی، محسن‌ رحیم‌دل را مجبور می‌کند پاکبانی را تجربه کند. می‌گوید: هر زمان در فضای سبز درخت‌ها را آب می‌دادم، به موضوع جدید برای نوشتن فکر می‌کردم.

با محسن رحیم‌دل، پاکبانی که از کودکی عاشق دنیای ادبیات بوده است، پیش از این هم به‌واسطه تألیفاتش به‌ویژه کتاب «تنگه علیمردانی» حرف زده بودیم. پاکبانی که می‌گوید از اعتماد به کلمه‌ها زیان ندیده است، به همین دلیل حتی لابه‌لای کار، بین درخت‌های بوستان‌ها چشم از آدم‌ها و دیالوگ‌هایشان برنمی‌دارد تا در فرصتی مناسب روایت مربوط به آن‌ها را بنویسد و سر فرصت ویرایششان کند و آماده برای چاپ.

البته محسن‌آقا بعد از چاپ کتاب ویژه سردار، در بخش حفاظت فیزیکی بوستان بهار مشغول کار است و به انتشار رمان دیگرش به‌نام «ختم به خون» فکر می‌کند که موضوعی اجتماعی دارد. بهانه ما برای حرف‌زدن با محسن‌آقا حضورش در برنامه‌های مختلف تلویزیونی است که همه را به برکت قلم‌زدن برای شهدا می‌داند.


دورهمی نیرو‌های خدمات شهری

چند روایت معتبر که در ایام نوروز از شبکه ۲ سیما پخش شد، آخرین برنامه‌ای بود که او همراه با مصطفی قربانزاده، یکی‌دیگر از پاکبانان مشهدی، مهمان آن بود.‌ می‌گوید: بعد از انتشار کتاب «تنگه علیمردانی»، رسانه‌های مکتوب و دیداری استقبال زیادی از این اثر کردند. قبل از این برنامه، من به «صبحی دیگر» شبکه آموزش سیما دعوت شدم و بعد از آن‌هم «شب شرقی» که استقبال خیلی خوبی هم از آن شد.

کم‌کم آوازه این کتاب گسترده شد تا اینکه چند روایت معتبر که به‌دنبال معرفی افراد در حرفه‌های مختلف است، سراغ ما آمد. موضوع برنامه دورهمی صمیمی و دوستانه چند پاکبان شاخص بود. مثلا یکی از آن‌ها استاد دانشگاه شده بود و یکی هم جزو شورای شهر. من دوستم آقامصطفی را معرفی کردم که بعد از پیداکردن گردنبندی، آن را به صاحبش برگردانده بود.

علاقه محسن‌آقا که حالا تعداد کتاب‌هایش به هشت مجموعه داستانی می‌رسد و نهمین تألیفش هم آماده چاپ است، به دوران کودکی‌اش بازمی‌گردد. تعریف می‌کند: پدرم خیاط و عاشق کتاب است و علاقه زیادی به مطالعه دارد. دو ویژگی او در زندگی من هم ادامه پیدا کرد؛ هنر خیاطی و عشق به کتاب و مطالعه.

البته بعد‌ها کسادی کار خیاطی، محسن‌آقا را مجبور می‌کند پاکبانی را تجربه کند. از این حرفه هم با افتخار یاد می‌کند و می‌گوید: هر زمان در فضای سبز درخت‌ها را آب می‌دادم، به دستمایه یک موضوع جدید برای نوشتن فکر می‌کردم. البته قبل‌تر از آن و در سال ۱۳۸۹ کار نوشتن را شروع کردم و نام کتابم را «قصه‌های کوچه‌بازاری» گذاشتم.

درباره پاکبان داستان‌نویس مشهدی بیشتر بخوانید:

پاکبانِ نویسنده با جارویش کوچه‌ها و با قلمش ذهن‌ها را جلا می‌دهد

 

کتابی که برکت داشت

بعد از نوشتن کتاب «تنگه علیمردانی» که روایتی از زندگی سردار شهیدی است که از قضا روزگاری همسایه محسن‌آقا در محله طلاب بوده است و رونمایی از آن توسط محمدباقر قالیباف، او به نقطه اوج نویسندگی‌اش رسید.

می‌گوید: نوشتن از زندگی شهدا و روایت‌های آن‌ها را دوست داشتم، تا اینکه تصمیم گرفتم درباره شهید علیمردانی بنویسم. دوباره این عبارت را یادآور می‌شود که این کتاب برایم برکت زیاد داشته است. نمی‌توانم از یک‌یک عزیزانی که به من لطف داشته‌اند، نام ببرم، فقط این نکته از قلم نیفتد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دویست جلد از این کتاب را خرید و امیدوارم با توزیع آن بین کتابخانه‌ها و مدارس، من رسالت خودم را درباره شهدا انجام داده باشم.

ارسال نظر