کد خبر: ۵۰۴۷
۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۶

ورزش را به دندانپزشکی ترجیح دادم

دست روزگار نرگس انگزبانی را به سمت ورزش کشاند تا با وجود قبولی در رشته دندان‌پزشکی کرمانشاه، به دانشگاه فردوسی مشهد برود و تربیت‌بدنی بخواند.

نرگس انگزبانی، زاده کرمانشاه است و بزرگ‌شده در خانواده‌ای فرهنگی. پدر و مادرش هر‌دو معلم بودند. قرار بر این بود که فرزند ارشد خانواده آن‌قدر درس بخواند تا تخصصش را در جراحی قلب بگیرد و بشود الگوی خواهر‌ها و برادر‌های کوچک‌تر. اما دست روزگار او را به سمت ورزش کشاند تا با وجود قبولی در رشته دندان‌پزشکی کرمانشاه، به دانشگاه فردوسی مشهد برود و تربیت‌بدنی بخواند.

او بعد‌از گرفتن دو لیسانس علوم‌تربیتی و تربیت‌بدنی و فوق‌لیسانس تغذیه ورزشی و دریافت مدرک دکترای مدیریت استراتژیک به‌عنوان قهرمان و مربی رشته ورزشی ووشو-کونگ‌فو مصمم‌تر از گذشته به کارش ادامه داد. انگزبانی در چهار دهه‌ای که از عمرش می‌گذرد، چندین مدال طلا و قهرمانی در رشته‌های جودو، کاراته، ووشو، کونگ‌فو و ... در کشور کسب کرده، اما فقط کونگ‌فو بوده که برایش مدال طلا و ایستادن بر سکوی بین‌المللی را به ارمغان آورده است.

او ساکن محله شهید فرامرز عباسی است و در حال حاضر به‌عنوان دبیر کمیته آموزش چانگ‌چوان کشور، رئیس انجمن کارگری ووشو، مسئول کمیته آموزش و نایب‌رئیس فدراسیون دفاع شخصی ووشو به فعالیت‌های ورزشی‌اش ادامه می‌دهد.


«بروس‌لی» انگیزه‌بخش

ده‌سالش تمام نشده بود که با خانواده از کرمانشاه به مشهد نقل مکان کردند و در یکی از کوچه‌های محله عیدگاه که دیگر نامش را در ذهن ندارد، ساکن شدند؛ جایی نزدیک بازار رضای مشهد. در کرمانشاه که بود، با دیدن حرکات ورزشی خاله کاراته‌کارش به ورزش رزمی علاقه پیدا کرد.

او می‌گوید: از پنج‌سالگی برای آموزش ژیمناستیک به باشگاه می‌رفتم. از هفت‌هشت‌سالگی هم به رشته ورزشی جودو علاقه‌مند شدم و در این حوزه فعالیتم را شروع کردم. در این رشته یک مقام دومی استان در کرمانشاه دارم.

اطلاع نداشتن از فعالیت باشگاه‌های مشهد سبب شد مدتی از ورزش دور بماند، اما تماشای فیلم‌های بروس‌لی در اوایل دهه ۷۰ این دختر نوجوان را دوباره به‌سوی ورزش رزمی سوق داد؛ «پس‌از کلی پرس‌وجو بالاخره باشگاهی در محدوده منزلمان پیدا کردم که شنیده بودم مربی کارکشته و کاربلدی دارد. تمرینات کونگ‌فو را با مربی‌ام، خانم فاطمه سید‌آبادی، شروع کردم؛ کسی که حتی بعداز رفتن ما از محله عیدگاه هرجا که می‌رفت، من به دنبالش می‌رفتم و تا رسیدن به مرحله حرفه‌ای و قهرمانی، ایشان مربی‌ام بودند.»

 

روایت نرگس انگزبانی که با نه‌گفتن به رشته دندان‌پزشکی به‌دنبال علاقه ورزشی‌اش رفت
ووشوکار علاقه‌مند به کونگ‌فو

او ادامه می‌دهد: رشته‌ای که ما تمرین می‌کردیم، وینگ‌چون، از زیر شاخه‌های ووشو بود. این رشته به‌خاطر حرکات نمایشی خاصش، مسابقه‌محور نبود و بیشتر جنبه دفاع شخصی داشت. اما این موضوع را نه ما می‌دانستیم و نه مربی‌هایمان؛ چون قبل از دهه ۸۰ فدراسیون کونگ‌فو شکل نگرفته بود تا قوانین مربوط به این رشته هم شکل بگیرد. به‌همین‌دلیل در هیچ رقابتی شرکت داده نشدیم.

فقط یکی‌دو مسابقه برای انجام فرم‌های این رشته برگزار شد که در آن‌ها مقام اول را کسب کردم. بعداز شکل‌گرفتن فدراسیون کونگ‌فو و ایجاد قوانین این رشته، برای اولین‌بار در مسابقات استانی و بعد کشوری شرکت کردم و در هر دو رقابت در رده جوانان و بعد هم بزرگ‌سالان موفق به کسب مدال طلا شدم.


هواخواه حریف

انگزبانی در مسابقات استانی، کشوری و بین‌المللی بسیاری شرکت کرده است. وقتی از او درباره خاطره‌انگیز‌ترین رقابتش می‌پرسیم، می‌گوید: مسابقات و حضور در زمین رقابت همه‌اش خاطر‌ه است، اما یک مورد که الان در ذهن دارم، مربوط‌ به نخستین رقابت در رده بزرگ‌سالان بود.

در آن مسابقه، مربی سرداور آن دوره از مسابقه بود؛ به همین‌دلیل اجازه حرف‌زدن با شا‌گردانش را در زمین مسابقه نداشت. حریفم دختر جوانی بود که اگرچه به لحاظ وزنی مثل هم بودیم، قدش از من کوتاه‌تر بود و این یک امتیاز برای من محسوب می‌شد.

قبل از شروع مسابقه، مربی حریف وقتی داشت از کنارم رد می‌شد، آرام گفت: «نرگس جان! مواظب ضرباتت باش.» او از ارشد‌های سبک بود و خوب می‌شناختمش. همین یک جمله باعث شد وقت مسابقه بیشتر ضربات من به تنه باشد و اصلا از ضربه پا به سر حریف که برایم خیلی راحت و تمام‌کننده بود، استفاده نکنم.

او ادامه می‌دهد: راند اول را که برنده شدم، متوجه نگاه‌های شماتت‌بار مربی‌ام که سرداور هم بود، شدم. یکی از هم‌تیمی‌ها به‌سرعت خودش را به من رساند و فقط یک جمله گفت که «مربی خیلی از دستت عصبانی است نرگس!» و رفت. برای به‌دست‌آوردن رضایت مربی وقتی روی تشک رفتم، همه تلاشم را به کار بردم تا بهترین عملکرد را داشته باشم. کار به جایی رسید که حریفم از ادامه بازی انصراف داد و زمین را به من واگذار کرد.

 

روایت نرگس انگزبانی که با نه‌گفتن به رشته دندان‌پزشکی به‌دنبال علاقه ورزشی‌اش رفت

کدبانوی کونگ‌فوکار

انگزبانی طی چند سال به ورزشکاری حرفه‌ای تبدیل شد. نظر والدینش را درباره ورزش می‌پرسم. با خنده می‌گوید: پدرم به‌شدت موافق آموزش دفاع شخصی دخترانش بود و حتی من و خواهرهایم را تشویق می‌کرد، اما مادرم اولویت را خانه‌داری و آموختن کار‌هایی که یک کدبانو باید بلد باشد، می‌دانست.

او دختر بزرگ خانواده هشت‌نفره‌شان است. مادر خانواده کار‌های خانه را بین دختر‌ها تقسیم کرده بود. نظافت آشپزخانه را نرگس به عهده داشت؛ «نظافت هال و پذیرایی با یکی از خواهر‌ها بود و یکی حیاط را تمیز می‌کرد و من هم آشپزخانه. گاهی وقتی از مدرسه برمی‌گشتم، به قدری خسته بودم که نای ظرف شستن نداشتم. خوابم می‌برد. بعد هم که بیدار می‌شدم، باید به سرعت به سالن می‌رفتم. مسیر خانه ما تا باشگاه دور بود و رفت و برگشت من چهارساعت طول می‌کشید.

وقتی بعد از دوساعت تمرین سخت و مسیر طولانی به خانه می‌آمدم، می‌دیدم همه ظرف‌های ظهر و عصر و شب روی هم تلنبار شده است و تازه با آن همه خستگی باید به آشپزخانه می‌رفتم. با این شرایط یادگرفتم برای موفقیت در هر کار و رسیدن به آرامش باید مسئولیت‌پذیر و متعهد باشم. به نظرم بهترین حمایت مادرم این بود که به من وظیفه‌شناسی را آموخت.»

مربی مسجد

هنوز هجده‌سالش تمام نشده بود که مجوز مربیگری‌اش به‌صورت غیر‌رسمی از‌سوی انجمن ورزش‌های رزمی استان خراسان صادر شد تا به‌عنوان کمک، در‌کنار مربی‌اش خانم سید‌آبادی، فعالیت کند؛ «یکی از شرایط صدور مدرک مربیگری داشتن سن هجده سال است.

اما چون سنم کم بود، مجوز کمک‌مربی دادند. اولین کلاس آموزشی‌ام در زیر‌زمین مسجد محله‌مان در خیابان فرامرز عباسی برگزار شد. این مکان را هیئت‌امنای مسجد با تشک تاتامی تجهیز کرده بود و خودم هرچه وسیله مرتبط با این ورزش داشتم، مثل کیسه بوکس و دستکش به آنجا برده بودم.»

اگرچه مربی جوان در شروع کار تا دو ماه هیچ داوطلبی برای فراگیری آموزش فنون رزمی نداشت، دلسرد نشد؛ «تا پنجاه‌شصت‌روز با آنکه باشگاه خالی از ورزشکار بود، خودم هر روز صبح می‌رفتم و تمریناتم را آنجا انجام می‌دادم. البته این را هم بگویم که دو تا از خواهرهایم، طیبه و فاطمه، هم در ورزش‌های رزمی تکواندو و کاراته حرفی برای گفتن داشتند و مسابقه‌رو و قهرمان بودند. فاطمه من را به سمت تکواندو کشاند و من فاطمه را به کونگ‌فو سوق دادم.»

او می‌افزاید: فاطمه کاراته کار می‌کرد و در دوره‌ای که من در همین رشته به‌صورت حرفه‌ای بازی می‌کردم، ارشدم محسوب می‌شد. با فاطمه بود که در طبقه دوم سالن ورزشی کارگران، این رشته را به‌صورت حرفه‌ای و برای حضور در مسابقات شروع کردم. همان زمان من هم او را به سالن ورزشی کونگ‌فو میدان تختی بردم تا او هم فنون این رشته ورزشی را یاد بگیرد. آن دو ماه اول باشگاه‌داری در مسجد ابوالفضلی (ع) خواهرم تنها شاگردم بود.

 

روایت نرگس انگزبانی که با نه‌گفتن به رشته دندان‌پزشکی به‌دنبال علاقه ورزشی‌اش رفت

از دندان‌پزشکی تا دکترای مدیریت استراتژیک

از تحصیلاتش که می‌پرسم، می‌گوید: پدرم خیلی دوست داشت جراح قلب شوم. خودم هم در مدرسه شاگرد درس‌خوانی بودم. همان سال در رشته دندان‌پزشکی دانشگاه آزاد کرمانشاه و تربیت‌بدنی دانشگاه فردوسی مشهد رتبه آوردم، اما به‌خاطر عشق به خانواده در مشهد ماندم تا ادامه تحصیلم در دانشگاه فردوسی و رشته تربیت‌بدنی باشد. پنج‌ترم در‌کنار مربیگری و داوری و حضور در مسابقات استانی و کشوری دانشجو هم بودم، اما به‌دلیل مشکلاتی مجبور به ترک تحصیل شدم.

ازدواج و بارداری و دغدغه‌های زندگی مانع از ادامه تحصیل بانوی ووشوکار می‌شود. دوری از درس و دانشگاه طولی نمی‌کشد. او دوباره با شرکت در کنکور این‌بار بعد از چهار سال تحصیل در رشته علوم تربیتی پیام‌نور موفق‌به دریافت مدرک کارشناسی می‌شود تا چندسالی هم معلمی در مقطع دبستان را تجربه کند. اما آرام و قرار ندارد و دوباره سر کلاس دانشگاه می‌نشیند.

چهار‌سال در رشته تربیت‌بدنی درس می‌خواند و مدرک کارشناسی علوم ورزشی را با نمره الف دانشگاه می‌گیرد. دو سال بعد را هم به توصیه یکی از استادانش، کارشناسی‌ارشد را در رشته تغذیه ورزشی ادامه می‌دهد و دو سال بعد، مدرک دکترایش را در رشته علوم استراتژیک دریافت می‌کند.


دفاع جانانه در برابر سارق

از او به‌عنوان یک مربی ووشو و قهرمان رشته‌های مختلف رزمی از ضرورت آشنایی دختران و زنان با رشته‌های رزمی و دفاع از خود می‌پرسم.

او در‌حالی‌که ماجرایی هیجان‌انگیز را به یاد آورده است، چشمانش برق می‌زند و می‌گوید: بگذارید قبل از اینکه ماجرایی را که برای خودم اتفاق افتاده است، تعریف کنم، موضوع مهمی را برایتان بگویم. اولا که توصیه همه مربیان ورزش‌های رزمی، دوری از درگیری و اجتناب از به‌کار‌بردن فنون رزمی در خیابان است. چون فرد ورزشکار، فنونی را آموزش دیده است که حریف کوچه و بازارش بلد نیست؛ پس درگیری منطقی و عادلانه نیست.

ثانیا رشته‌های رزمی بر‌خلاف ظاهر خشنش به‌شدت اخلاق‌مدار است. رزمی‌کاری که تواضع و فروتنی نداشته باشد، بیشتر برای خودنمایی آمده است تا چند حرکت یاد بگیرد و خودی نشان دهد.

انگزبانی در ادامه تعریف می‌کند که چطور توانسته است با استفاده از فنون رزمی و تبحری که در این زمینه داشته، جواب دندان‌شکنی به زورگیر زیرگذر پل شهیدفهمیده بدهد؛ «البته چندبار با زبان خوش به مرد جوان گفتم برود دنبال کارش و مزاحم نشود، اما وقتی او با وقاحت به مزاحمتش ادامه داد و دستش را برای گرفتن کیفم دراز کرد، مجبور به دفاع از خود شدم. او هم فرار را به قرار ترجیح داد.»


افتخارات دیروز و امروز

از این بانوی ورزشکار درباره افتخاراتی که در مدت حضورش در میدان ورزشی کسب کرده است، می‌پرسیم؛ می‌گوید: مقام دوم مسابقه جودو استان در سال‌۷۰ در هفت‌سالگی، مقام اول مسابقات وینگ‌چون استان از سال‌۸۰ تا ۸۳، مقام اول مسابقه کاراته استان در سال ۱۳۸۳، مقام اول مسابقات کونگ‌فو استان سال‌۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷، مقام اول مسابقه کونگ‌فو کشور از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶، مقام اول مسابقه بین‌المللی کونگ‌فو سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷، مقام اولی مسابقات تیم استان در ووشو سال ۱۳۹۵، مدرک حضور در معبد شائولین در سال‌۲۰۱۸، مقام دومی و سومی مسابقات بین‌المللی ووشو (تالو) در سال ۲۰۲۲ و‌... از‌جمله افتخاراتی بوده که خدا توفیق داده است که برای استان و کشورم به دست آوردم.

او در ادامه می‌گوید: در‌مجموع از سال‌۸۳ تا ۸۹ در مسابقات کشور تعداد ۱۰‌مقام اول، پنج‌مقام دوم و سه‌مقام سوم توسط هنرجویانم و یک مقام بین‌المللی توسط شاگردم کسب شده است. هنرجویان جدیدم از سال ۹۲ وارد مسابقات استان شده و تا‌کنون درمجموع چهارده‌مدال قهرمانی کشور، ۱۰ مدال نقره و دوازده‌مدال برنز در مسابقات کشوری کسب کرده‌اند. دو تن از شاگردانم نیز به اردوی تیم ملی دعوت شده‌اند.

ارسال نظر
نظرات بینندگان
ترانه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۷
0
0
ایشون یکی از بهترین شیفو های کشور هستند