کد خبر: ۵۸۵۰
۰۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۱

شصت سال عزاداری پای سفره حاج‌اصغر احمدی

سفره نذری حاج‌اصغر احمدی شصت‌سال است در روز عاشورا در مسجد جوادالائمه (ع) محله مشهدقلی پهن می‌شود.

خیلی‌ها پای سفره نذری حاج‌اصغر احمدی نشسته‌اند، سفره‌ای که به‌قول بانی آن به عشق و یاد امام‌حسین (ع) انداخته می‌شود و برکت آن را نیز خود آقا می‌دهد. این سفره نذری شصت‌سال است در روز عاشورا در مسجد جوادالائمه (ع) محله مشهدقلی پهن می‌شود. این سفره شاهد حضور عزاداران چندنسل بوده است. نوجوان‌ها و جوان‌های بسیاری پای این سفره نذری نشسته‌اند و بر سر و سینه زده‌اند.

کودکان و نوجوان‌هایی که حالا بزرگ شده‌اند و افتخار خادمی دیگ نذری امام‌حسین (ع) و پذیرایی از عزاداران روز عاشورا را دارند. در کنار جوان‌ها و نوجوان‌ها، مردان میان‌سال و موسفیدی نیز حضور دارند که حرمت و اعتبار محله و مجلس هستند و حضورشان قوت قلبی برای نوجوان‌های مجلس است.

عده‌ای نیز در سال‌های قبل بودند، اما امروز حضور ندارند و جای خالی‌شان بیشتر از دیگران احساس می‌شود؛ جوانانی از همین محله که روزگاری همراه و خادم عزاداران حسینی بودند. آن‌هایی که رفتند و با دادن جان و خونشان ثابت کردند که بهترین شاگردان مکتب امام‌حسین (ع) هستند.

آن‌ها شهدای محله هستند که یاد و خاطره‌شان در محله و روز نذری‌پزان جاودانه است. امروز مهمان حاج‌اصغر احمدی، بانی سفره نذری عاشورایی محله مشهدقلی هستیم. پای صحبت‌هایش می‌نشینیم و او از خاطراتش می‌گوید.

 

سفره شصت ساله حاج‌اصغر احمدی را عزاداران چند نسل پای آن نشسته‌اند

مردم در آرزوی برگزاری عزاداری بودند

حاج‌اصغر احمدی متولد سال ۱۳۱۴، ساکن محله مشهدقلی است. سال‌های کودکی او مصادف بود با دوران خفقان و کشف حجاب رضاخانی. در این دوره هرگونه تعزیه و عزاداری در ماه محرم ممنوع بود و افرادی که مراسم عزاداری برپا می‌کردند، تحت پیگرد قانونی قرار می‌گرفتند. حاج‌اصغر احمدی می‌گوید: به‌دلیل مذهبی‌بودن شهر مشهد، سخت‌گیری‌های رژیم بیشتر از سایر شهر‌ها بود.

مرحوم پدرم تعریف می‌کرد مأموران اسب‌سوار کلانتری چند روز قبل از شروع محرم به روستا می‌آمدند و با مردم اتمام حجت می‌کردند که اگر مراسم عزاداری یا تعزیه‌ای برپا کنند، به‌شدت مجازات خواهند شد. این مأموران در هر روستا و محله‌ای افراد خبرچین داشتند. اما با وجود همه این مراقبت‌ها و تهدیدها، اهالی روستا به‌صورت مخفیانه عزاداری ماه محرم را انجام می‌دادند.

آن‌طور که مرحوم پدرم می‌گفت، در جریان برگزاری یکی از همین عزاداری‌ها، مأموران کلانتری به محل ریختند، اما عزاداران باخبر شدند و قبل از آمدن مأموران به خانه‌هایشان رفتند. آن‌طور که این پیرغلام امام‌حسین (ع) می‌گوید، برگزاری عزاداری باشکوه و آزادانه در ایام ماه محرم در آن سال‌های ممنوعه بزرگ‌ترین آرزوی مردم روستا بود. این آرزو برای خیلی‌ها به یک عقده و غم بزرگ تبدیل شده بود. با سرنگونی حکومت دین‌ستیز رضاشاه در سال ۱۳۲۰ و برطرف‌شدن ممنوعیت عزاداری برای امام‌حسین (ع)، مردم روستای مشهدقلی و روستا‌های اطراف یکی از باشکوه‌ترین مراسم‌های محرم حسینی را برگزار کردند.

حاج‌اصغر که در آن زمان کودکی هفت‌ساله بوده است، جسته‌گریخته خاطراتی از مراسم باشکوه اولین ماه محرم بعد از ممنوعیت را در ذهن دارد. او می‌گوید: چند روز مانده به ماه محرم، مسجد قدیمی محله را با پارچه‌های سیاه پوشاندند. لباس‌های سیاه عزاداری را که سال‌ها استفاده نشده و در انباری مسجد مخفی کرده بودند، بیرون آوردند. این لباس‌های سیاه توسط چند نفر از خانم‌های محله شسته و درزگیری شد.

آن سال کسی دوست نداشت مجلس عزاداری و سینه‌زنی امام‌حسین (ع) زود تمام شود. عزاداری‌ها تا نیمه‌های شب ادامه داشت. مردم روستا دوست نداشتند به خانه‌هایشان بروند و تا لحظه‌ای که توان سرپاایستادن داشتند، عزاداری می‌کردند.

روز عاشورا نیز دسته‌های عزادار از گوشه‌وکنار روستا‌های جاده قدیم قوچان (بولوار توس) نوده، مهدی‌آباد، سه‌راه دانش، کال زرکش، دوست‌آباد، کوشک مهدی و بحرآباد به طرف حرم‌مطهر امام‌رضا (ع) حرکت کردند. صحنه‌ای باشکوه و تکرارنشدنی بود.



ماجرای گوسفند نذری

نذری‌دادن در ماه محرم از گذشته‌های دور در روستای مشهدقلی مرسوم و معمول بوده، اما این سیر روضه‌خوانی و نذری‌دادن در طول این سال‌های طولانی تحولاتی داشته است.

حاج‌اصغر درباره نذری‌دادن و روضه‌خوانی در سال‌های دور دوران کودکی‌اش می‌گوید: هفتاد سال قبل جمعیت روستای مشهدقلی به سی خانوار هم نمی‌رسید. همگی کشاورز و رعیت ارباب بودند. خانوادگی، زن، مرد و کودک روی زمین‌های ارباب کار می‌کردند. حتی بچه‌های کوچک پنج‌شش‌ساله که قدرت کارکردن آن‌چنانی نداشتند، کار خوشه‌چینی را انجام می‌دادند.

خوشه‌چینی این‌طور بود که بعد از دروکردن گندم و جو و خرمن‌کردن محصول، بچه‌ها دستمالی به کمر می‌بستند و دانه‌های خوشه گندم و جویی را که بر زمین ریخته بود، جمع می‌کردند. اما با وجود کار شبانه‌روزی همه خانواده، بیشتر روستاییان از داشتن حداقل امکانات زندگی محروم بودند و به‌قول معروف نانشان به نانشان نمی‌رسید. ارباب ده طوری با رعایا رفتار می‌کرد که همیشه گرسنه و بدهکار بودند. این فقر به‌حدی بود که برای غذای روزانه‌شان نیز محتاج ارباب بودند.

او ادامه می‌دهد: سال‌هایی که زمستان سخت‌تر بود، تعدادی از خانواده‌ها وسط برف زمستان ذخیره غذایی‌شان تمام می‌شد. در این اوضاع مجبور بودند پیش نماینده ارباب بروند و برای گرفتن مقداری جو یا گندم التماس کنند. این اوضاع بیشتر روستا‌های مشهد ازجمله مشهدقلی بود.

به گفته احمدی، آن دوره همین که روستاییان غذا و پوشاک خانواده خود را تأمین می‌کردند، خوش‌حال بودند. دیگر پولی برای نذری‌دادن یا روضه‌خوانی نداشتند. نذری‌دادن کاری ویژه بود و افراد خاصی که به‌قول معروف دستشان به دهنشان می‌رسید، نذری می‌دادند.

او با اشاره به غذای غالب در نذری‌دادن‌های آن سال‌ها، می‌گوید: اصلی‌ترین غذای نذری آبگوشت بود. هفتادهشتادسال قبل اسمی از شله در میان نبود، برنج هم فقط یک‌بار در سال در شب عید پخته می‌شد. نذردهندگان یکی‌دو گوسفند را به‌نام «گوسفند نذری» نگهداری و پرواربندی می‌کردند. این گوسفند بعد از چند ماه که چاق و پروار می‌شد، در زمان مشخص مثل شهادت امام‌رضا (ع)، امام‌علی (ع) یا امام‌حسین (ع) قربانی و گوشتش طبخ و با آن از عزاداران پذیرایی می‌شد. رسم معمول این‌طور بود که این گوسفند نذری نشان می‌شد؛ مصرف گوشت گوسفند نذری برای مصارف دیگر غیر از نذری بدشگون بود.

به گفته احمدی، به گوسفند نذری توجه خاصی می‌شد تا خوب پروار شود. می‌گوید:خیلی جالب است که در خاطر ندارم گوسفند نذری حتی یکی از اهالی قبل از رسیدن محرم مرده باشد. گوسفند‌ها به‌خوبی پرواربندی می‌شدند و سرحال بودند. بیشتر روضه‌ها و نذری‌ها در ماه محرم ویژه تاسوعا و عاشورای حسینی انجام می‌شد.

اعتقاد عموم اهالی این‌طور بود که حتی اگر شده است، با نان و ماست و سبزی، نذری بدهند و ارادت خود را به امام‌حسین (ع) نشان دهند. شب شهادت امام‌علی (ع) و شب شهادت امام‌رضا (ع) از دیگر شب‌های ویژه برای نذری‌دادن در محله بود.

 

درو در زیر تیغ آفتاب

حاج‌اصغر اولین روضه‌خوانی و دیگ نذری خود را در جوانی برپا می‌کند؛ نذری که هرسال تکرار شده و تا امروز ادامه پیدا کرده است. او می‌گوید: امام جماعت مسجد محلمان احادیث بسیاری درباره ثواب نذری‌دادن و برگزاری مجالس روضه امام‌حسین (ع) برایمان می‌گفت.

مرحوم پدرم خیلی نذری‌دادن را دوست داشت و هر زمان که سر می‌گرفت، غذای مختصری تهیه و بین همسایه‌ها تقسیم می‌کرد.همیشه می‌گفت پسرم نذری‌دادن برای ائمه (ع) جان و مالت را حفظ می‌کند، اگر شرایطش را داشتی، حتما روضه بخوان و نذری بده. خودم نیز از همان دوران نوجوانی و جوانی اعتقاد زیادی به نذری‌دادن و روضه‌خواندن داشتم و دنبال فرصت مناسب می‌گشتم. او ادامه می‌دهد: تازه ازدواج کرده بودم و از لحاظ مالی وضع خوبی نداشتم.

آن سال بیشتر از همیشه کار کردم تا بتوانم هزینه روضه و نذری را فراهم کنم. هر زمان در روستا کاری نبود، برای دروکردن گندم و جو به روستا‌های a بود. دستمزد دروکردن هر صد دسته گندم یک دسته گندم بود. هرروز بدون توجه به گرما و آفتاب سوزان تا تاریکی شب کار می‌کردم. حاصل این کارکردن‌ها خرمن کوچکی شد.

خرمن را در همان‌جا به یکی از روستاییان فروختم و در عوضش گوسفندی خریدم. با یک کیسه آرد نان پختم و با گوشت گوسفند آبگوشتی درست کردم و روضه‌ای خواندم و همه اهالی روستا را دعوت کردم.

همه دعایم کردند و برای خودم و خانواده‌ام آرزوی سلامتی و طول عمر داشتند. از اینکه توانسته بودم بالاخره نذری بدهم، خیلی خوش‌حال بودم. سر همان سفره روضه دعا کردم و از خدا خواستم که کارم را رونق دهد تا بتوانم هرسال نذری بدهم.

 

سفره شصت ساله حاج‌اصغر احمدی را عزاداران چند نسل پای آن نشسته‌اند

۶۰ سال نذری بی‌توقف

بعد از انداختن اولین سفره نذری، خدا این توفیق را به حاج‌اصغر احمدی می‌دهد که بتواند هرسال سفره نذری بیندازد و از عزاداران حسینی در روز عاشورا پذیرایی کند. حاج‌اصغر می‌گوید: هر سال روزی که دیگ نذری عاشورا را می‌شویم و به مسجد محله تحویل می‌دهم، به فکر فراهم‌کردن لوازم و مواد شله سال آینده هستم. از خرید یک بره و چاق‌کردنش شروع کردم و به‌تدریج یکی تبدیل شد به دو، سه و تا امروز که به پنج بره رسیده است.

حاجی تا چندسال قبل که جوان‌تر بود، بره‌های خریده‌شده را در خانه‌اش نگهداری و پرواربندی می‌کرد، اما از چندسال قبل که دیگر توانایی‌اش تحلیل رفته است، چند روز مانده به عاشورا اندازه گوسفند گوشت و دیگر مواد لازم شله مثل بلغور و حبوبات را از بازار می‌خرد.

این پیرغلام از سفره کوچکی در مسجد، نذری‌دادنش را شروع کرده است و حالا بیش از ۲ هزار نفر را روز عاشورا پذیرایی می‌کند: اینکه چگونه توانستم تا امروز این نذری را ادامه بدهم و هزینه آن را بپردازم، برای خودم تعجب‌آور است. با همین درآمد مختصر کشاورزی که البته آن هم به‌دلیل نبود آب کافی چندان رونقی ندارد، هرسال نذری و روضه روز عاشورا دایر است.

در این شصت سال هیچ‌گاه اتفاق نیفتاده است که محتاج پول و مقدمات روضه روز عاشورا باشم. از ته دل معتقدم امام‌حسین (ع) خودش اسباب تهیه و راه‌اندازی روضه را تا امروز آماده کرده است و تا آخر نیز فراهم می‌کند.

 

جوانان هیئت، جای پسر نداشته حاج اصغر

حاج‌اصغر احمدی حالا ۸۸ سال سن دارد و توان سال‌های گذشته را ندارد؛ اما او تنها نیست و جوانان و نوجوانان هیئتی محله به‌جای پسر‌های نداشته‌اش هستند و همه کار‌های مربوط به دیگ نذری و روضه را با اشتیاق کامل انجام می‌دهند. خادم مسجد جوادالائمه (ع) است.

او می‌گوید: نوجوانان و جوانان هیئت ابوالفضلی‌های محله مشهدقلی مثل پسر‌های من هستند و بدون هیچ چشمداشتی در تمام مراحل تهیه، طبخ و توزیع غذا برای عزاداران حسینی حضور دارند. تعدادی از جوانان محله یک روز مانده به تهیه شله، دیگ‌ها را از انباری مسجد بیرون می‌آورند و حسابی شست‌وشو می‌دهند و برق می‌اندازند.

جواد نودهی ادامه می‌دهد: بعد از آنکه محتویات شله فراهم و در دیگ ریخته شد، نوبت به مهم‌ترین کار پخت شله یعنی چمبه‌زدن می‌رسد. وقتی گوشت و حبوبات پخته به داخل دیگ ریخته شد، برای مخلوط‌کردن و جاافتادن شله محتویات دیگ باید با وسیله‌ای که شبیه پاروست، حسابی ورز داده و مخلوط شود. این وظیفه حساس و سخت کار همین جوانان هیئتی محله است.

به گفته نودهی، هرسال جوانان هیئتی محله با شور و شوق بیشتری در این کار شرکت می‌کنند. در زمان طبخ غذا سفره‌ها را می‌اندازند و از عزاداران حسینی پذیرایی می‌کنند. این خدمت تا آخرین لحظه برگزاری مراسم روضه نذری ادامه دارد. بعد از پذیرایی، جمع‌آوری سفره، ظروف و شست‌وشوی آن نیز تا مرحله تحویل به انباری مسجد برعهده نوجوانان است.


یاد شهدای هیئت محله

در جریان طبخ و آماده‌سازی غذا، یاد و خاطره جوانان هیئتی که در گذشته حضور داشتند و امروز عکسشان به‌عنوان شهید زینت‌بخش دیوار‌های مسجد محله است، گرامی داشته می‌شود.

رئیس هیئت ابوالفضلی‌های محله مشهدقلی دراین‌باره می‌گوید: شهید محمدحسین بصیر مؤسس پایگاه بسیج محله، شهید عبدا... عبدی، شهید صفرعلی علی‌زاده، شهید هادی چوپان و شهید جعفر لگزایی از شهدای مهاجر افغانستانی جزو جوانان همین محله و از اعضای فعال هیئت بودند.

محمد محمدزاده ادامه می‌دهد: بیشتر این جوان‌ها و نوجوانان شهید یک هفته قبل از ماه محرم با مشارکت و همکاری خود در و دیوار مسجد را سیاه‌پوش می‌کردند و در طبخ و آماده‌سازی این غذای نذری مشارکت فعالی داشتند. شهید صفرعلی علی‌زاده ازجمله این بچه‌های انقلابی و هیئتی مسجد بود. آخرین مرتبه‌ای را که روانه جبهه‌های جنگ شد، خوب به یاد دارم.

حالا این بچه‌ها رفته و شهید شده‌اند، اما یادوخاطره خوبی‌ها و حضور مستمرشان در هیئت باقی است. همه آن‌ها حسینی بودند و مثل مولایشان امام‌حسین (ع) شهید شدند. ما نیز هرسال در مراسم عزاداری محرم و در زمان طبخ شله نذری به یاد آن‌ها هستیم و بچه‌ها با خواندن زیارت عاشورا و صلوات برای شادی روح آن‌ها دعا می‌کنند.

ارسال نظر