کد خبر: ۷۵۷۸
۲۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۴

غزل غم‌انگیز مقبره امام محمد غزالی

با وجود کاوش‌های بسیار تا سال ۱۳۷۴ خبری از آرامگاه امام محمد غزالی نبود، تااینکه در این سال مقبره‌ای از دل خاک بیرون کشیده شد و برخی باستان‌شناسان و تاریخ‌دانان شهر آن را به امام محمد غزالی نسبت دادند.

دی ماه از دو نظر برای توس ممتاز است؛ یکی تولد فردوسی و دیگری وفات غزالی؛ دو تن از بزرگ‌ترین مردان جهان که هر دو از توس برخاسته و در توس نیز دفن شده‌اند.

آرامگاه فردوسی با کمک آدرس که از محل دروازه رزان برجای مانده، در سال ۱۳۰۱ خورشیدی شناسایی و در سال ۱۳۱۳ خورشیدی ساخته شد، اما با وجود کاوش‌های بسیار تا سال ۱۳۷۴ خبری از آرامگاه امام محمد غزالی نبود، تااینکه در این سال مقبره‌ای از دل خاک بیرون کشیده شد و برخی باستان‌شناسان و تاریخ‌دانان شهر آن را به امام محمد غزالی نسبت دادند.

هفتم دی سالروز خورشیدی وفات امام محمد غزالی است.

 

از تولد تا مرگ پدر

ابوحامد محمدبن‌محمد غزالی‌توسی در یکی از روز‌های ناشناخته سال ۴۵۰ هجری (۱۰۵۸ م) در توس به‌دنیا آمد. پدرش محمد توسی با شغل غزالی (پشم و موریسی یا موفروشی) که ظاهرا حرفه خانوادگی او بوده، زندگی را می‌گذراند. وی برخلاف عمو یا برادرزاده‌اش ابوحامد غزالی که فقیه و عالمی نام‌آور بود، از سواد بهره‌ای نداشت، با این حال علاقه فراوانی به علما داشت.

در مجالس آن‌ها شرکت و به نام خویشاوند اهل علم خود افتخار می‌کرد. شاید از همین‌رو بود که کنیه «ابوحامد» را برای فرزندش محمد برگزید؛ به این امید که او نیز روزی فقیهی بلندآوازه شود. یکی‌دو سال بعد محمد توسی صاحب فرزند دیگری شد که نامش را احمد گذاشت، اما چندی نگذشت که بیماری ناگهانی، پدر را بر بستر انداخت؛ بستری که دیگر از آن برنخاست، درحالی‌که آرزوی فرستادن فرزندان به مکتب و تربیت آن‌ها را در دل داشت.

محمد، چون پایان عمر را نزدیک دید، مختصر اندوخته خود را به «ابوحامد احمدبن‌محمد رادکانی» که از دوستان مورد اعتمادش بود، سپرد و وصیت کرد که آن را در راه تعلیم فرزندانش صرف کند.

ابوحامد تا جایی که اندوخته پدر اجازه می‌داد، در تعلیم و تربیت فرزندان غزالی کوشید، اما اندوخته پدری رو به پایان بود و ابوحامد نیز پولی برای صرف در راه تحصیل محمد و احمد نداشت، بنابراین پس از آنکه دو برادر مقدمات علوم و فنون ادبی و دینی را فراگرفتند، به آن‌ها پیشنهاد کرد به یکی از مدارس علمیه آن روز بروند تا هم به تحصیل ادامه دهند و هم از مقرری ماهانه آن امرارمعاش کنند.

محمد و احمد راهی گرگان شده، نزد ابونصر اسماعیل جرجانی به تحصیل پرداختند. تاریخ دقیق این سفر مشخص نیست، اما در این زمان محمد غزالی باید در سنین نوجوانی ـ دوازده تا پانزده سالگی ـ بوده باشد.  

 

امام محمد غزالی، فقیه و نام آوری که در توس به دنیا آمد و در توس درگذشت

 

بزرگ‌ترین درس زندگی از یک راهزن

پس از دو سال و به هنگام بازگشت محمد از گرگان به توس، دزدان به کاروان وی حمله می‌کنند و وسایل مسافران را به غارت می‌برند. در میان آنچه از محمد به غارت می‌رود، پاره‌یادداشت‌هایی است که وی از درس فقیه اسماعیل برداشته بود.

غزالی جوان که حاضر بود از همه‌چیز صرف نظر کند، اما یادداشت‌هایش را به‌دست آورد، نزد سالار دزدان رفت و با اصرار و التماس خواست که آن‌ها را به او برگرداند. سالار دزدان با خشونتی رندانه و طعنه‌آمیز گفت: «این چه علمی است که دزدان می‌توانند آن را از تو بربایند؟»

با این‌همه یادداشت‌ها را به وی پس داد. غزالی از این پاسخ به اندیشه فرورفت و، چون به توس بازگشت، همه وقت خود را صرف حفظ کردن یادداشت‌های گرگان کرد تا دیگر خطری آن‌ها را تهدید نکند. غزالی سال‌ها بعد، از این خاطره همچون درس عبرتی یاد می‌کرد که وی را بر غفلت خویش واقف ساخت.   

 

بهترین شاگرد ابوالمعالی جوینی

غزالی سه سال در توس ماند و ضمن تأمل در آموخته‌های پیشین به فراگیری مطالب تازه‌ای همت گمارد. سپس به قصد استفاده از محضر امام‌الحرمین جوینی راهی نیشابور شد. هوش و زکاوت ذاتی غزالی سبب شد در میان هم‌شاگردی‌هایش، موقعیتی ممتاز یابد و مورد لطف و عنایت ویژه استاد قرار گیرد، تاجایی‌که وی از داشتن چنین شاگردی به خود ببالد.  

 

امام محمد غزالی، فقیه و نام آوری که در توس به دنیا آمد و در توس درگذشت

 

آشنایی با خواجه نظام‌الملک  

مرگ جوینی در سال ۴۷۸ هجری قمری، غزالی را بر آن داشت تا نیشابور را ترک کرده، به لشکرگاه ملک‌شاه سلجوقی برود. او در مجلس سلطان و در حضور خواجه نظام‌الملک، وزیر ملک‌شاه و همشهری خود، با علمای نامدار دربار مناظره کرد و پیروز شد.

پس از این، روابط غزالی با نظام‌الملک روزبه‌روز عمیق‌تر و نزدیک‌تر شد، تا اینکه در سال ۴۸۴ هجری خواجه، او را به سمت استادی و ریاست نظامیه بغداد منصوب کرد. طولی نکشید که شهرت غزالی به دلایل بی‌شمار ازجمله فصاحت گفتار، رسایی نوشتار، نکته‌سنجی و تصنیفات فراوان در همه‌جا پیچید.  

 

ترک ریاست نظامیه و بازگشت به خود

پس از چهار سال که از ریاست نظامیه گذشت، در اوج شهرت و اعتبار، تغییر حالی در غزالی روی داد که در نتیجه آن همه علایق و اسباب دنیوی را رها کرد و به بهانه سفر حج، از بغداد بیرون رفت.  

گرایش‌های عرفانی که با گذشت زمان شدت بیشتری می‌یافت، از دلایل مهم غزالی برای رها کردن نظامیه بود. این سفر منشأ تحولی بزرگ در زندگی امام‌محمد شد. وی پس از این تاریخ در اثر زهد و ریاضت متمادی که در تهذیب اخلاق و تزکیه نفس متحمل شد، به انسانی وارسته و عارفی دل‌سوخته تبدیل شد که با غزالی فقیه، متکلّم و اهل جدل و مناظره پیشین، به‌کلی متفاوت بود.   

 

بازگشت به توس و تدریس

غزالی در سال ۴۹۸ هجری به توس بازگشت و دست به کار تأسیس مدرسه و خانقاهی برای طالبان علم زد. هنوز یک سال از آمدن او به توس نگذشته بود که به درخواست سلطان‌سنجر و اصرار وزیرش، ریاست نظامیه نیشابور را پذیرفت، اما اقامت او در آن شهر بیش از یک سال به طول نینجامید و در محرم سال ۵۰۰ هجری دوباره به توس بازگشت و به تعلیم و تدریس طلاب علوم و تربیت و رهبری سالکان پرداخت؛ به‌طوری‌که پیوسته حدود ۱۵۰ محصل زیر نظر او مشغول به تحصیل بودند.

 

امام محمد غزالی، فقیه و نام آوری که در توس به دنیا آمد و در توس درگذشت

 

اکنون هنگام وداع است

در سال ۵۰۴ هجری، ضیاءالملک احمدبن‌خواجه نظام‌الملک توسی که او را خواجه نظام‌الملک ثانی می‌گفتند، از غزالی برای ریاست و استادی نظامیه بغداد دعوت کرد، اما وی آن مسند را نپذیرفت و نامه‌ای عذرآمیز به خواجه نوشت و در آن چنین گفت: «اکنون هنگام وداع در فراق است، نه وقت سفر در عراق.» گروهی همین جمله را بر کرامت و پیشگویی واقعه وفاتش، تفسیر کرده‌اند.

غزالی ایام اندک باقی‌مانده عمر را در کنار نزدیکان خود گذراند، تا آنکه سوم دی سال ۴۹۰ هجری خورشیدی یا چهاردهم جمادی‌الثانی سال ۵۰۵ فرارسید. احمد غزالی در شرح این روز گفته است: «روز دوشنبه به هنگام صبح، برادرم وضو ساخت و نماز گزارد و گفت: کفن مرا بیاورید. آوردند. گرفت و بوسید و بر دیده نهاد و گفت: سمعاً و طاعةً للدخول علی الملک، آنگاه پای خویش را در جهت قبله دراز کرد و پیش از برآمدن خورشید راهی بهشت شد.» 

 

روزی ۴ کتاب

در میان متفکران اسلامی، هیچ کس به اندازه ابوحامد محمد غزالی تألیف نکرده است. برخی تعداد تألیف‌هایش را بر روز‌های عمرش تقسیم کردند و به عدد هر روز، چهار جزوه رسیده‌اند. می‌گویند تعداد کتاب‌هایی که در طول زمان به وی نسبت داده‌اند، شش برابر رقمی است که خود او دو سال قبل از مرگش در نامه‌ای به سنجر نوشته است: «بدان که این داعی در علوم دینی هفتاد کتاب کرد...». بی‌شک بسیاری از آثاری که در تاریخ نهضت‌های فکری اسلامی آمده است، منسوب به اوست و همین موضوع تا حدی کار پژوهش را بر اهل تحقیق دشوار کرده است، با این حال می‌توان از کیمیای سعادت، احیاءعلوم‌الدین، المنقذفی‌الضلال، نصیحت‌الملوک و الجام‌العوام به‌عنوان مشهورترین آثار وی نام برد.  

 

مدفن امام‌محمد غزالی کجاست؟

بنا به منابع معتبر قرون پنجم و ششم هجری، مقبره امام‌محمد غزالی در «ظاهر» یعنی بیرون باره شهر طابران توس قرار داشته است. در سال ۹۱۵ هجری، روزبهان خنجی، مولف کتاب مهمان‌نامه بخارا، ضمن زیارت مقبره به توصیف آن پرداخته است.

از آن پس خبری از محل گور وی داده نشده است تا اینکه در سال ۱۲۹۶ هجری شمسی دونالدسون، کشیش آمریکایی مستقر در مشهد، درباره آرامگاه غزالی مطالعاتی انجام می‌دهد و به این نتیجه می‌رسد که گنبد هارونیه، آرامگاه ابوحامد غزالی است.

پس از آن عیسی صدیق هم در سال ۱۳۱۰ به همین نتیجه می‌رسد. بر همین اساس، یادمانی شبیه قبر برای وی در هارونیه ساخته شده است. تا اینکه در سال ۱۳۷۴ با اطلاع یافتن میراث‌فرهنگی از حفاری غیرمجاز قاچاقچیان در توس، محل حفرشده، کاوش و سرانجام آثار خانقاه و آرامگاه امام‌محمد غزالی نمایان می‌شود. بسیاری از تاریخ‌شناسان و باستان‌شناسان احتمال ارتباط کشف جدید با مقبره امام‌محمد غزالی را چیزی نزدیک به ۹۰ درصد می‌دانند.  

 

کشف سال ۷۴ و ارتباط آن با امام‌محمد غزالی  از نگاه باستان‌شناسی

لباف خانیکی که مدیریت کاوش‌های سال ۷۴ را برعهده داشت، احتمال ارتباط مقبره یافت‌شده به آرامگاه امام‌محمد غزالی را بیشتر از ۹۰ درصد می‌داند و دلایل زیر را بر صحت ادعای خود بیان می‌کند:

۱- آدرسی که اکثریت قریب به اتفاق متون تاریخی از مقبره آرامگاه غزالی داده‌اند، خارج از دیوار توس است و مقبره‌ای هم که ما در سال ۷۴ کشف کردیم، خارج دیوار توس قرار دارد.

۲- شواهدی مبنی بر وجود سه کاربری مختلف در بنای کشف‌شده دیده می‌شود. این بنا در مرحله اول جنبه مسکونی و عبادی داشته، در مرحله دوم به یک بنای صرف عبادی تبدیل شده و در مرحله سوم محل گذاشتن تابوت و نه تدفین بوده است.

در زندگی‌نامه غزالی می‌خوانیم که وی پس از آمدن به توس، صومعه‌ای ساخت که در آن زندگی و عبادت می‌کرد و پس از فوتش، در همین صومعه یا در کنار آن به خاک سپرده شد، بنابراین پس از فوت غزالی، طرفداران وی از این صومعه همچنان به‌عنوان یک خانقاه استفاده می‌کرده‌اند، اما مرحله سوم به بعد از دوره صفوی برمی‌گردد که کاربری صومعه از دست رفته و به گورخانه تبدیل شده است. از دوره صفوی به بعد کسانی از فضای مناسب زیر آرامگاه استفاده کرده و به‌عنوان یک گورخانه، اجساد را داخل تابوت‌هایی گذاشته‌اند. این سه مورد در شرح حال غزالی با یافته‌های ما مطابقت دارد.

خاک‌برداری‌های داخل نشان می‌دهد که بنا صلیبی‌شکل و به سبک و شیوه معماری دوره سلجوقی یعنی زمان حیات غزالی ساخته شده است. آثار زغال و خاکستر بر کناره‌های دیوار از وجود بخاری دیواری یا به‌اصطلاح امروز شومینه خبر می‌دهد و می‌توان آن را به زمان حیات و استفاده مسکونی از صومعه نسبت داد.

در دوره‌ای دیگر روی بخش سوختگی و زغال و خاکستر با گچ، اندود و تبدیل به مکانی عبادی شده است. در سمت قبله طاقچه‌ای که قبلا محل برافروختن آتش بوده، تبدیل به محراب شده، در همین زمان دیوار‌ها کاشی شده و کتیبه‌هایی بر روی گچ ایجاد شده است. همچنین کتیبه‌ای مزین به نام الله به‌صورت قالب‌ریزی بر سقف ایجاد شده و در بالای بام هم مقبره‌ای ساخته شده است.

تمامی این تغییرات بعد از فوت غزالی صورت گرفته و جنبه عبادی به صومعه داده است. در دوره‌های بعد از صفوی مکان به‌عنوان محل تدفین درنظر گرفته شده؛ تدفینی که مرده‌ها را در تابوت یا سردابه می‌گذاشتند. طرفداران غزالی در دوره ایلخانی، مقبره‌ای به سبک برج مقبره‌ای، بر روی بام صومعه قرار داده‌اند.

۳- در متون تاریخی صریحا اشاره شده که آرامگاه امام‌محمد غزالی در قبرستان سفالقان توس قرار دارد. مکان کشف‌شده نیز در همان حوالی است.

۴- از همه مهم‌تر توضیحی است که روزبهان خنجی در دو سفرش در سال‌های ۹۱۰ و ۹۱۵ درباره صومعه و آرامگاه غزالی داده است که وقتی می‌خوانیم و به بنا تطبیق می‌دهیم، می‌توانیم تا حد زیادی آرامگاه غزالی را تداعی کنیم.  

 

امام محمد غزالی، فقیه و نام آوری که در توس به دنیا آمد و در توس درگذشت

 

کشف سال ۷۴ و ارتباط آن با امام محمد غزالی از نگاه تاریخ 

مهدی سیدی، تاریخ‌شناس مشهدی، با بیان اسناد موجود درباره مقبره امام‌محمد غزالی از لابه‌لای سطور تاریخ، به بیان ارتباط کشف سال ۷۴ با امام محمد غزالی می‌پردازد.  

آخرین فردی که از مقبره غزالی بازدید کرد، مولف کتاب مهمان‌نامه بخاراست. فضل‌ا... بن‌روزبهان خنجی در کتاب خود درباره مقبره امام محمد غزالی، آن را مقبره‌ای به‌گچ‌برآمده توصیف می‌کند. روزبهان همچنین به سقف سوراخی اشاره می‌کند که از درون آن چغک‌ها فضله می‌اندازند.

او می‌گوید ما سقف بنا را بستیم و آمدیم. توصیف‌های روزبهان خنجی، چیزی شبیه به میل‌اخنگان و کوچک‌تر از بنای هارونیه است. بر همین اساس اوایل گمان می‌رفت بنای هارونیه همان آرامگاه امام محمد غزالی باشد، اما حفاری‌های سال ۷۴ نشان داد که بنای بیرون‌کشیده از دل خاک بسیار شبیه‌تر به توصیفات روزبهان خنجی است.  

قبل از دوره اسلامی در قبر‌ها همراه اجساد، ظرف و کاسه می‌گذاشتند، اما بعد از اسلام چیزی در قبر نمی‌گذارند. در بنای کشف‌شده یک جسد در صندوق بود و چند جسد دیگر کف سرداب. بر اساس اسناد تاریخی، غزالی را با احترام دفن کرده و برای وی مقبره‌ای می‌سازند، اما قبر غزالی در واقعه مغول به‌کلی خراب می‌شود.

پس از آن در دوره ایلخانان یعنی قرن هفتم بازسازی می‌شود و احتمالا همان‌جا استخوان‌ها را در صندوق می‌گذارند، وگرنه قبر اصلی در صندوق نبوده است. گذاشتن جسد در صندوق شیوه دفن در دوره ایلخانی بوده است. مغول‌ها قبل از اسلام، اجساد خود را در چادر می‌گذاشتند و می‌سوزاندند؛ البته هنگام مرگ بزرگان، مرغ و خروس و کنیز و کلفت را هم به همراه جسد می‌سوزاندند، چنان‌که مراسم سوگواری چنگیز هم به همین شیوه برگزار شده بود، اما غازان‌خان، نوه هلاکوخان مسلمان شد و از آن به بعد مغول‌ها اجساد خود را دفن کردند، اما بازهم طبق باور قدیم خود قبر‌ها را شبیه چادر می‌ساختند. میل‌اختگان، رادکان و... ازجمله بنا‌های به‌یادگارمانده از آن دوران است.

با توجه به اینکه کتیبه از بین رفته و هیچ نامی وجود ندارد که بتوان با قاطعیت گفت مقبره متعلق به امام محمد غزالی است، بر اساس مشخصات توصیفی کتاب مهمان‌نامه بخارا و تطابق آن با مقبره موجود، می‌توان احتمال ارتباط آن را بیش از 
۹۰ درصد دانست.  

 

ابراز خرسندی مقام معظم رهبری از کشف مقبره غزالی

لباف خانیکی با اشاره به سفر مقام معظم رهبری به توس در سال ۷۵ می‌گوید: «در آن سفر به ایشان گفتیم چنین کشفی کردیم و بنایی را از زیر خاک درآوردیم که به احتمال زیاد منتسب به غزالی است. مقام معظم رهبری از این کشف ابراز خرسندی کردند و فرمودند «اگرچه غزالی در ارتباط با مسائل اعتقادی نقاط ضعفی داشته، ولی نقطه قوت‌هایش بیشتر از نقاط ضعفش است.»


چرا در این ۲۰ سال که از کشف مقبره غزالی می‌گذرد، بنا بازسازی نشده است؟

گرچه از سال گذشته تاکنون اقداماتی درباره مقبره امام محمد غزالی رخ داده و اطراف آن تا حدی نظافت شده است، بی‌شک این قدم‌های کوچک چیزی نیست که نظر طرفداران غزالی را جلب کند. با توجه به جایگاه امام محمد غزالی در جهان اسلام، این مکان استعداد شایانی در جذب گردشگر خواهد داشت.

در حال حاضر هم بسیاری از سران کشور‌های اسلامی هنگام بازدید از آرامگاه فردوسی، تقاضای بازدید از مقبره امام محمد غزالی را دارند، اما متأسفانه وضعیت کنونی بنای مزبور بیشتر مایه آبروریزی است تا مباهات.


* این گزارش پنج شنبه، ۳ دی ۹۴ در شماره ۱۲۸ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر